Perdic | نوعی دستگاه فرز دوپلکس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	duplex planto miller U	نوعی دستگاه فرز دوپلکس

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	duplexing process U	فرایند دوپلکس
	graphophone U	نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی
	stereoplanigraph U	نوعی دستگاه تهیه نقشه بطریقه برجسته بینی باطریقه دستی و رسم با مدادالکترونیکی
	device media control language U	نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
	free form U	نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
	duplexes U	مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
	duplex U	مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
	fire bee U	نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
	bittersweet U	نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
	synchro U	دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
	meteorograph U	دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
	rawin U	دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
	attitude director indicator U	دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
	transponder U	فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
	directional gyro indicator U	دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
	print U	دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
	ac dc set U	دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
	semaphore U	دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
	all mains set U	دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
	prints U	دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
	printed U	دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
	asses' ears U	نوعی گوشه [نوعی شاخه]
	quad density U	تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
	pulmotor U	دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
	equilibrator U	دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
	compressors U	دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
	compressor U	دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
	facsimile recorder U	دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
	peripheral device U	دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
	magnetometer U	مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
	cold swaging machine U	دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
	gun slide U	دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
	arresting gear U	دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
	rheostat U	دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
	rheostatic U	دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
	performance factor U	ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
	data transceiver U	دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
	transducer U	دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
	plate milling stand U	مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
	cipher device U	وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
	lazier U	در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
	laziest U	در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
	lazy U	در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
	dial test indicator U	دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
	units U	دستگاه قسمتی از یک دستگاه
	unit U	دستگاه قسمتی از یک دستگاه
	automatic search jammer U	دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
	computer controlled machine U	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
	direct access storage device U	اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
	which transponder U	علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
	insulation testing apparatus U	دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
	column grinder U	دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
	intercept receiver U	دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
	survey meter U	دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
	telephone repeater U	دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
	laser linescan U	دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
	preset vector U	دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
	declination constant U	زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
	traversing mechanism U	دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
	typical U	نوعی
	fellow feeling U	حس هم نوعی
	some kind [of] U	یک نوعی [از]
	a kind [of] U	نوعی [از]
	generic U	نوعی
	crap U	نوعی قمار
	copal U	نوعی رزین
	fireman's carry from kneeling position U	نوعی یک دست و یک پا
	crapping U	نوعی قمار
	ragweed U	نوعی ابروسیا
	cornett U	نوعی شیپور
	peanoforte U	نوعی پیانو
	crapped U	نوعی قمار
	dalmatian U	نوعی سگ بزرگ
	rear crotch and near arm U	نوعی کنده رو
	feist U	نوعی سگ کوچک
	calash U	نوعی درشکه
	patent anchor U	نوعی لنگر
	cutlass U	نوعی قمه
	charade U	نوعی معما
	cowslips U	نوعی پامچال
	plug key	نوعی کلید
	banjo U	نوعی تار
	blintz U	نوعی شیرینی
	cod U	نوعی ماهی
	blintze U	نوعی شیرینی
	cole U	نوعی کلم
	Rosepink <adj.> <noun> U	نوعی صورتی
	fox terrier U	نوعی سگ اهلی
	banjoes U	نوعی تار
	pitchblende U	نوعی اورانیت
	fireweed U	نوعی کاهو
	kenning U	نوعی استعاره
	tweed U	نوعی فاستونی
	banjos U	نوعی تار
	kb 0 U	نوعی هواپیماست
	another guess U	نوعی دیگر
	phylogenesis U	پدیدایی نوعی
	plylogeny U	پدیدایی نوعی
	cowslip U	نوعی پامچال
	poniter U	نوعی سگ شکار ی
	somehow U	بیک نوعی
	harvestman U	نوعی عنکبوت
	lustring U	نوعی پروانه
	tipping U	نوعی اسکی
	tip U	نوعی اسکی
	cowry U	نوعی کس گربه
	crowfoot U	نوعی شمعدانی
	saint bernard U	نوعی سگ بزرگ
	camphor oil U	نوعی روغن
	lutestring U	نوعی پروانه
	typical U	نمونه نوعی
	orthographic U	نوعی طرح
	easter lily U	نوعی سوسن
	calvados U	نوعی عرق
	cutlas U	نوعی قمه
	typical sample U	نمونه نوعی
	type tests U	ازمایشهای نوعی
	taffy U	نوعی اب نبات
	elecampane U	نوعی شیرینی
	dog rose U	نوعی از گل نسرین
	cornets U	نوعی شیپور
	bulldogs U	نوعی سگ بزرگ
	lithomarge U	نوعی کائولین
	cheddars U	نوعی پنیر
	beaver tail U	نوعی کاشی
	cheddar U	نوعی پنیر
	cotype U	نوعی فرعی
	cane brake U	نوعی ازعلف
	eulachon U	نوعی ماهی
	malvasia U	نوعی انگور
	bulldog U	نوعی سگ بزرگ
	drop U	[نوعی طاق]
	cornet U	نوعی شیپور
	cowries U	نوعی کس گربه
	cowrie U	نوعی کس گربه
	bakkie U	نوعی ماشین
	cutlasses U	نوعی قمه
	French horn U	نوعی شیپور
	rutabaga U	نوعی کلم
	petard U	نوعی بمب
	bandora U	نوعی سه تار
	chiffon U	نوعی کیک
	mixer U	نوعی خط دفاعی
	brocoli U	نوعی گل کلم
	broccoli U	نوعی گل کلم
	gazehound U	نوعی سگ شکاری
	auks U	نوعی پنگوئن
	auk U	نوعی پنگوئن
	some kind of sickness U	یک نوعی از بیماری
	cutter U	نوعی کرجی
	aerocommander U	نوعی هواپیما
	garden heiliotrope U	نوعی سمنه
	barnacle U	نوعی صدف
	stock saddle U	نوعی زین
	clove hitch U	نوعی گره
	mastic U	نوعی درزبند
	catatonia U	نوعی جنون
	mixers U	نوعی خط دفاعی
	goldeneye U	نوعی مرغابی
	cutters U	نوعی کرجی
	pecker U	نوعی کلنگ
	goggle eye U	نوعی ماهی
	acaleph U	نوعی صدف
	stoutest U	نوعی ابجو
	stouter U	نوعی ابجو
	stout U	نوعی ابجو
	india paper U	نوعی کاغذنازک
	cocker spaniel U	نوعی سگ پاکوتاه
	bandore U	نوعی سه تار
	cocker spaniels U	نوعی سگ پاکوتاه
	gannister U	نوعی کوارتزپست
	bowknot U	نوعی گره
	bill U	نوعی شمشیرپهن
	manta U	نوعی ردا
	it is of a different kind U	نوعی دیگراست
	mapes U	نوعی پرش با یک پا
	bodkin U	نوعی جوالدوز
	colts U	نوعی طپانچه
	rusk U	نوعی بیسکویت
	rusks U	نوعی بیسکویت
	greyhounds U	نوعی تازی
	chihuahuas U	نوعی سگ کوچک.
	colt U	نوعی طپانچه
	greyhound U	نوعی تازی
	chihuahua U	نوعی سگ کوچک.
	blood knot U	نوعی گره
	slip joint pliers	نوعی انبردست
	airedale U	نوعی سگ خرمایی
	blocking capacitor U	نوعی خازن
	ganister U	نوعی کوارتزپست
	marquise U	نوعی گلابی
	charade U	نوعی بازی
	marc U	نوعی عرق
	chowder U	نوعی ابگوشت
	near leg pickup and turnover U	نوعی کنده رو
	albacore U	نوعی زیردریایی
	Mistyrose <adj.> <noun> U	نوعی صورتی
	bills U	نوعی شمشیرپهن
	gabbro U	نوعی سنگ
	schooners U	نوعی قایق بادبانی