English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gauze U نوعی بافت توری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
metal gauze U بافت توری فلزی
wire netting U بافت توری سیمی
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
bobbinet U نوعی توری نخی یا ابریشمی
caul U نوعی روسری مشبک توری
faille U نوعی پارچه ساده بافت
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
mohair U کرک [نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
kanat U نوعی گلیم ترکی [روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.]
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
filikli U [نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
hairnets U توری سر
nets U توری
net U توری
filter U توری
grid U توری
grids U توری
lacing U توری
filters U توری
hairnet U توری سر
nett U توری
lace U توری
meshing U توری
meshes U توری
mesh U توری
laces U توری
grating U توری
gratings U توری
reflection grating U توری بازتاب
fancywork U توری دوزی
incandescent mantle U توری چراغ
wire gauze U توری سیمی
imitation lace U توری نما
imitation lace U توری بدل
scramble net U پله توری
ruching U پارچه توری
screen grid U توری غربال
networks U شبکه توری
ruche U پارچه توری
control grid U توری کنترل
diffraction grating U توری پراش
network U شبکه توری
mantles U توری چراغ
mantle burner U چراغ توری
mantle U کلاه توری
mantle U توری چراغ
mantle lamp U چراغ توری
lattices U توری منظم
meat safe U قفسه توری
mesh connection U اتصال توری
meshwork U توری بافی
lattice U توری منظم
mantles U کلاه توری
netting U توری دوزی
lanterns U چراغ توری
lantern U چراغ توری
brass screen U توری برنجی
Flugelaltar U توری کاری
jet blast deflector U توری محافظ
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
guipure U پارچه توری گلدار
fan tracery U طاق توری کاری
gauze brush U زغال توری شکل
star thistle U قنطوریون ستارهای گل توری
drawnwork U حاشیه توری پارچه
tat U توری حاشیه بافتن
tat U حاشیه توری گذاشتن
tatting U توری حاشیه لباس
flashback screen U توری مانع شعله
Lattice [order] U توری [ترتیب] [ریاضی]
lattice network U شبکه توری منظم
macrame knot U گره توری بافی
wracked U توری مشبک اشغال گیر
trampolines U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
wracks U توری مشبک اشغال گیر
rack U توری مشبک اشغال گیر
the drop the veil U توری یانقاب خودراپایین انداختن
racks U توری مشبک اشغال گیر
filet U توری دارای اشکال مربع
racked U توری مشبک اشغال گیر
tat U دارای حاشیه توری کردن
macrame U توری ضخیم و ریشه دار
trampoline U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
picot U حلقه زینتی توری بافی
penicillate U دارای شبکه توری فریف
to raise the v U توری یانقاب ازروی برداشتن
tiffany U پارچه توری ابریشمی نازک
lattic-moulding U [ابزار بند مشبک یا توری مانند]
live bag U توری که ماهی را در زیر اب زنده نگهمیدارد
screening, screenings U تور سیمی پنجره توری دار
screens U تور سیمی پنجره توری دار
screened U تور سیمی پنجره توری دار
grillage U زمینه و طرح مشبک توری و غیره
screen U تور سیمی پنجره توری دار
goffer U اهنی که باان توری راچین میدهند
ruche U یقه باریک توری وحاشیه دار زنانه
batting cage U حصار توری برای تمرین بیس بال
racking U تمیز کردن شبکه توری اشغال گیر
mechlin U توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
mignonette U یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
ruching U یقه باریک توری وحاشیه دار زنانه
centaury U گیاه سن توری که از ریشه آن رنگینه زرد به دست می آید
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
tulle U پارچه توری ابریشمی نازک مخصوص روسری ولباس زنانه
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
jobot U توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
tissue U بافت
textures U بافت
texture U بافت
contexture U بافت
loose texture U بافت شل
grain U بافت
contexts U بافت
context U بافت
knit goods U کش بافت
fiber U بافت
of a loose textture U شل بافت
gold tisane U زر بافت
tissues U بافت
knitted U بافت
of a loose texture U شل بافت
neurine U بافت پی
slit weave U بافت چاکدار
homespun U بافت خانگی
knit goods U کالای کش بافت
nerve tissue U بافت عصبی
sclerosis U تصلب بافت
cellular tissue U بافت زنبوری
sennet U بافت حصیری
xylem U بافت چوبی
slip U خطا در بافت
chain stitch بافت زنجیری
necrosis U بافت مردگی
plain weave U بافت حصیری
weaves U ساختن بافت
woofs U دست بافت
woof U دست بافت
webs U بافت یا نسج
web U بافت یا نسج
weaving draft U نقشه بافت
flat weave U تخت بافت
close-knit U ریز بافت
basket weave U بافت حصیری
basket-weave U بافت حصیری
adipose tissue U بافت چربی
typical <adj.> U بافت عادی
typical <adj.> U بافت معمولی
style U سبک بافت
biopsy U بافت برداری
direction U سمت بافت
knotless U بافت شل و آزاد
knotless U بافت تقلبی
cellular U بافت سلولی
texture U ترکیب بافت
interlocking U بافت با قلاب
histogenesis U بافت سازی
fibre U بافت لیف
grossed U درشت بافت
texture of soil U بافت خاک
texture U بافت تاروپود
histoloysis U بافت خواری
textures U بافت تاروپود
selvedge U گرد بافت
selvage U گرد بافت
soil texture U بافت خاک
finespun U ریز بافت
stroma U بافت نمدی
grossing U درشت بافت
plain weave U بافت ساده
histogen U بافت ساز
grosses U درشت بافت
hand knitted U دست بافت
fibrosis U تصلب بافت ها
grosser U درشت بافت
fiber U بافت لیف
hand knife U خوش بافت
fibres U بافت لیف
weave U ساختن بافت
collenchyma U بافت کلانشیم
stroma U بافت بنیادی
histology U بافت شناسی
vascular tissue U بافت اوندی
vascular tissue U بافت هادی
welknit U خوش بافت
grossest U درشت بافت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com