Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pair exchange sorting algorithm
U
نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
insertion sorting algorithm
U
الگوریتم مرتب کردن
radix sorting algorithm
U
الگوریتم مرتب کردن مبنایی
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
scheduling algorithm
U
الگوریتم زمان بندی
digital sorting
U
روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
shell sort
U
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
indexed
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
fudges
U
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudged
U
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudge
U
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudging
U
نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
to contrast
[with]
U
مقایسه کردن با
[برابرکردن برای مقایسه]
sort
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
pratitioned data set
U
مجموعه دادههای جزء بندی شده یا قسمت شده
encryption algorithm
U
الگوریتم پنهانی کردن
pontoar
U
نوعی کرجی برای پل بندی کلک
discrete
U
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
necessitate
U
ایجاب کردن مستلزم بودن
necessitates
U
ایجاب کردن مستلزم بودن
necessitating
U
ایجاب کردن مستلزم بودن
necessitated
U
ایجاب کردن مستلزم بودن
unified soil classification system (uscs
U
نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
filing
U
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
formats
U
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
format
U
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
setl
U
زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
bubble sort
U
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
sorted
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchange
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm
U
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
exchanges
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
compare
U
مقایسه کردن
to draw comparisons
U
مقایسه کردن
to make comparisons
U
مقایسه کردن
compares
U
مقایسه کردن
contrasted
U
مقایسه کردن
contrast
U
مقایسه کردن
compared
U
مقایسه کردن
contrasting
U
مقایسه کردن
comparing
U
مقایسه کردن
contrasts
U
مقایسه کردن
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
to compare oppsites
U
چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن
measure
U
مقایسه کردن سنجش
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
to drow a p between two
U
دوچیزراباهم مقایسه یاتشبیه کردن
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
collated
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collating
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collates
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
cryptographic
U
تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
collating
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collated
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
algorithms
U
الگوریتم
algorithm
U
الگوریتم
summation check
U
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
sorts
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
recursive algorithm
U
الگوریتم بازگشتی
sequential algorithm
U
الگوریتم ترتیبی
interative algorithm
U
الگوریتم تکراری
algorithm translation
U
ترجمه الگوریتم
gathered
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justification
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
gather
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justifications
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
pensionable
U
مستلزم
baud rate
U
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud
U
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
semi processed data
U
داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
algorithm
U
الگوریتم
[ریاضی]
[کامپیوتر]
concerts
U
مرتب کردن
straighten up
<idiom>
U
مرتب کردن
to map out
U
مرتب کردن
draw up
U
مرتب کردن
collate
U
مرتب کردن
arrange
U
مرتب کردن
arranged
U
مرتب کردن
collates
U
مرتب کردن
clear up
U
مرتب کردن
collating
U
مرتب کردن
arranging
U
مرتب کردن
collated
U
مرتب کردن
arranges
U
مرتب کردن
concert
U
مرتب کردن
set in order
U
مرتب کردن
marshaled
U
مرتب کردن
collocating
U
مرتب کردن
regularised
U
مرتب کردن
marshal
U
مرتب کردن
marshals
U
مرتب کردن
cleanest
U
مرتب کردن
regularises
U
مرتب کردن
cleaned
U
مرتب کردن
regularising
U
مرتب کردن
regularize
U
مرتب کردن
regularized
U
مرتب کردن
collocates
U
مرتب کردن
collocated
U
مرتب کردن
marshaling
U
مرتب کردن
marshalled
U
مرتب کردن
put straight
U
مرتب کردن
cleans
U
مرتب کردن
tidier
U
مرتب کردن
tidies
U
مرتب کردن
tidiest
U
مرتب کردن
tidying
U
مرتب کردن
collocate
U
مرتب کردن
clean
U
مرتب کردن
regularizes
U
مرتب کردن
tidied
U
مرتب کردن
fix up
U
مرتب کردن
graduates
U
مرتب کردن
to put to rights
U
مرتب کردن
graduate
U
مرتب کردن
order
U
مرتب کردن
to cleanvp
U
مرتب کردن
lineup
U
مرتب کردن
regularizing
U
مرتب کردن
tidy
U
مرتب کردن
graduating
U
مرتب کردن
call for
U
مستلزم بودن
entail
U
مستلزم بودن
entailed
U
مستلزم بودن
entailing
U
مستلزم بودن
sacrificial
U
مستلزم فداکاری
entails
U
مستلزم بودن
needing
U
مستلزم بودن
skilled
U
مستلزم استادی
needed
U
مستلزم بودن
need
U
مستلزم بودن
serviced
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
algorithmic
U
بیان شده با استفاده از الگوریتم ها
to fix up
U
مرتب کردن جادادن
data processing
U
مرتب کردن داده ها
oscillating sort
U
مرتب کردن نوسانی
collating sort
U
مرتب کردن داده
squaring
U
مرتب کردن کلاه
shipshape
U
مرتب کردن منظم
bubble sort
U
مرتب کردن حبابی
sets
U
نهادن مرتب کردن
set
U
نهادن مرتب کردن
block sort
U
مرتب کردن بلاکی
redd
U
مرتب کردن رهاساختن
reorder
U
دوباره مرتب کردن
square
U
مرتب کردن کلاه
squares
U
مرتب کردن کلاه
tree sort
U
مرتب کردن درختی
selection sort
U
مرتب کردن گزینشی
ripple sort
U
مرتب کردن موجی
setting up
U
نهادن مرتب کردن
distributive sort
U
مرتب کردن توزیعی
quicksort
U
مرتب کردن سریع
internal sort
U
مرتب کردن درونی
squared
U
مرتب کردن کلاه
pick up
<idiom>
U
تمیز ،مرتب کردن
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
capital
U
مستلزم بریدن سر یاقتل
requiring
U
خواستن مستلزم بودن
implication
U
مستلزم بودن مفهوم
implications
U
مستلزم بودن مفهوم
requires
U
خواستن مستلزم بودن
require
U
خواستن مستلزم بودن
long winded
U
مستلزم وقت زیاد
required
U
خواستن مستلزم بودن
long-winded
U
مستلزم وقت زیاد
sequence
U
به ترتیب مرتب کردن دنباله
multireel sorting
U
مرتب کردن چند حلقهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com