Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cambric tea
U
نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lanceolate leaves
U
برگ های اسلیمی
[شاه عباسی]
[نیزه ای]
[شعله]
[اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
mincemeat
U
مخلوطی ازکشمش وشکر وگوشت
torte
U
کیک تخم مرغ وشکر ومغزگردو
wassail
U
ابجو یاشراب مخلوط با ادویه وشکر
swizzle
U
انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
meringues
U
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
meringue
U
سفیده تخم مرغ وشکر که روی شیرینی وکیک میگذارند نوعی کیک میوه دار
mugginess
U
گرمی
glow
U
گرمی
rut
U
گرمی
fervor
U
گرمی
ruts
U
گرمی
reliance
U
دل گرمی
heat
U
گرمی
heats
U
گرمی
fieriness
U
گرمی
warmth
U
گرمی
ardour
U
گرمی
ardor
U
گرمی
warmly
U
به گرمی
fervency
U
گرمی
cordiality
U
گرمی
glows
U
گرمی
glowed
U
گرمی
zing
U
گرمی
fervour
U
گرمی
hotness
U
گرمی
i rest upon your promise
U
پشت گرمی
gramme equivalent
U
هم ارز گرمی
prickly heat
U
گرمی دانه
stew
U
گرمی داغی
gram equivalent
U
هم ارز گرمی
fervidity
U
گرمی زیاد
stewed
U
گرمی داغی
zeal
U
گرمی تعصب
fervidness
U
گرمی زیاد
stews
U
گرمی داغی
stewing
U
گرمی داغی
ebullience
U
گرمی و نشاط
mettle
U
گرمی غیرت
tepefaction
U
نیم گرمی
tepidity
U
نیم گرمی
oftentimes
U
اغلب
a lot of times
<adv.>
U
اغلب
frequently
<adv.>
U
اغلب
many times
<adv.>
U
اغلب
often
<adv.>
U
اغلب
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
اغلب
on any number of occasions
<adv.>
U
اغلب
regularly
[often]
<adv.>
U
اغلب
frequently
U
اغلب
trust
U
اطمینان پشت گرمی
pyrogenous
U
گرمازا گرمی بخش
pyrogenic
U
گرمازا گرمی بخش
gram atomic weight
U
وزن گرمی اتم
eruption of rash
U
درامدن گرمی دانه
trusted
U
اطمینان پشت گرمی
trusted
U
پشت گرمی داشتن به
trusts
U
اطمینان پشت گرمی
trusts
U
پشت گرمی داشتن به
Chess is my pastim (hobby).
U
سر گرمی من شطرنج است
trust
U
پشت گرمی داشتن به
with open arms
<idiom>
U
با گرمی استفاده کردن
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
gram equivalent weight
U
وزن گرمی هم ارز
milliequvalent weight
U
وزن هم ارز میلی گرمی
warm up
U
دست گرمی بازی کردن
lean
U
خم شدن پشت گرمی داشتن
leaned
U
خم شدن پشت گرمی داشتن
leans
U
خم شدن پشت گرمی داشتن
He is a warn blooded person.
U
آدم خون گرمی است
He has a delightful touch on the guitar .
U
گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
calefacient
U
داروی گرم کننده گرمی ده
brewage
U
نوشابه
partility for liquors
U
به نوشابه
tipples
U
نوشابه
refreshments
U
نوشابه
tippled
U
نوشابه
refreshment
U
نوشابه
tippling
U
نوشابه
soft drink
U
نوشابه
soft drinks
U
نوشابه
tipple
U
نوشابه
liquor
U
نوشابه
liquors
U
نوشابه
drinks
U
نوشابه
drink
U
نوشابه
sales talk
U
مذاکره وبازار گرمی برای فروش
horse trade
U
بازار گرمی وچانه زنی درمعاملات
common
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
in and out
<idiom>
U
اغلب به بیرون رفتوآمد کردن
commoners
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
commonest
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
moviegoers
U
کسی که اغلب به سینما میرود
moviegoer
U
کسی که اغلب به سینما میرود
drank
U
نوشابه خورد
something short
U
نوشابه تند
waterer
U
نوشابه نوش
tippler
U
نوشابه فروش
liquorish
U
نوشابه دوست
lambs wool
U
یکجور نوشابه
broaches
U
نوشابه دراوردن
fastidium potus
U
نوشابه بیزاری
broaching
U
نوشابه دراوردن
broached
U
نوشابه دراوردن
broach
U
نوشابه دراوردن
pick-me-ups
U
نوشابه مقوی
pick-me-up
U
نوشابه مقوی
pick me up
U
نوشابه مقوی
beverage
U
نوشابه شربت
barroom
U
نوشابه فروشی
drinking was his ruin
U
نوشابه خوری
beverages
U
نوشابه شربت
drank as a f.
U
نوشابه زیادخورده
an alcoholic liquor
U
نوشابه الکلی
To be a good conversationalist .
U
دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
frequenting
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequented
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequent
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
sorrel
U
اسب کهر اغلب با یال و دم سفید
frequents
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
morat
U
نوشابه انگبین و توت
intoxicants
U
نوشابه مستی اور
hocus
U
نوشابه دارو زده
to soak oneself
U
زیاد نوشابه خوردن
slops
U
اب زیپو نوشابه سبک
groggery
U
نوشابه فروشی میخانه
long drink
U
نوشابه در گیلاس بلند
intoxicant
U
نوشابه مستی اور
long drinks
U
نوشابه در گیلاس بلند
nephalism
U
پرهیز از نوشابه خوری
dram shop
U
جایگاه نوشابه فروشی
firewater
U
نوشابه الکلی قوی
balderdash
U
یاوه نوشابه کف الود
soft drink
U
نوشابه غیر الکلی
copper
[police officer]
U
پاسبان
[اغلب تحقیر آمیز]
[اصطلاح عامیانه]
copper
[police officer]
U
پلیس
[اغلب تحقیر آمیز]
[اصطلاح عامیانه]
dutch courage
U
جراتی که از خوردن نوشابه اید
tope
U
نوشابه زیاد خوردن درختستان
libations
U
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libation
U
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
butteries
U
جای فروش اذوقه و نوشابه
kummel
U
نوشابه المانی زیره دار
buttery
U
جای فروش اذوقه و نوشابه
posset
U
نوشابه مرکب از شیر وابجو
methglin
U
نوشابه انگبینی ادویه دار
oenomania
U
میل مفرط به نوشابه ها یا الکی
Pickles are often eaten as a relish .
U
خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
altar-niche
U
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
ginger ale
U
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
non-alcoholic beverages
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
canteen
U
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
non abstainer
U
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
soft drinks
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
Say when!
[when pouring]
U
بگو کی بایستم!
[هنگام ریختن نوشابه]
to flinch the flagon
U
ازخوردن نوشابه خود داری کردن
Say when stop!
[when pouring]
U
بگو کی بایستم!
[هنگام ریختن نوشابه]
ginger ales
U
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
alcohol-free drinks
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
tap room
U
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
alcohol-free beverages
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
canteens
U
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
In the nature of things, young people often rebel against their parents.
U
طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
wheel mode
U
ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
increment
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
increments
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
he swore off drinking
U
سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
ginger beer
U
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
noyau
U
یکجور نوشابه که مغز هسته بان میزنند
joint
U
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
ginger beers
U
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
dry town
U
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
licensed victualler
U
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
occasional licence
U
پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
chimney-bar
U
[نعل درگاه برای شومینه که اغلب از آهن مسطح به شکل اچ یا تی است.]
grog blossom
U
جوش یاقرمزی روی بینی که ازخوردن نوشابه زیادپیدامیشود
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
horse design
U
نقش اسب
[در اغلب طرح های شکارگاهی از این حیوان استفاده می شود.]
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
cist
U
[قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.]
anoxia
U
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
CD quality
U
اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
mead
U
نوشابه الکلی مرکب از عسل واب ومالت وماده مخمر شهد اب
ada
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که اغلب در ارتش و صنعت و موضوعات علمی به کار می رود
Huffman code
U
کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند
alabaster
U
[کربنات کلسیم نیمه شفاف در رنگ های زرد و سفید که اغلب در نورگیر پنجره استفاده می شود.]
micro
U
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micros
U
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
My Computer
U
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
WWW
U
مجموعهای از میلیون ها وب سیلت و صفحات وب که با هم بخشی از اینترنت را تشکیل می دهند که اغلب اوقات توسط کاربر استفاده می شوند
diskette
U
دیسک سبک و انعط اف پذیر که میتواند داده مغناطیسی ذخیره کند و در اغلب کامپیوترهای شخصی به کار می رود
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
host computers
U
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
keel area
U
ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
host computer
U
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
backstreet
U
فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
L cache
U
فضای کوچک RAM ایستای سریع روی قطعه پردازنده که داده هایی که اغلب استفاده می شوند را برای افشزایش سرعت پردازش ذخیره میکند
hub
U
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
knot density
U
چگالی گره
[تراکم تعداد گره در مساحتی مشخص از فرش می باشد که اغلب بصورت متر مربع و یا اینچ مربع محاسبه می گردد.]
rightsizing
U
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com