Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
liquorish
U
نوشابه دوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
A friend in need is a friend indeed..
<proverb>
U
دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
I like to be friends with you.
U
من دوست دارم با تو دوست باشم.
partility for liquors
U
به نوشابه
liquor
U
نوشابه
liquors
U
نوشابه
brewage
U
نوشابه
tipple
U
نوشابه
drink
U
نوشابه
refreshments
U
نوشابه
drinks
U
نوشابه
tippled
U
نوشابه
soft drinks
U
نوشابه
soft drink
U
نوشابه
refreshment
U
نوشابه
tipples
U
نوشابه
tippling
U
نوشابه
I am
[have]
finished with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
drinking was his ruin
U
نوشابه خوری
drank
U
نوشابه خورد
drank as a f.
U
نوشابه زیادخورده
an alcoholic liquor
U
نوشابه الکلی
barroom
U
نوشابه فروشی
fastidium potus
U
نوشابه بیزاری
broaching
U
نوشابه دراوردن
pick-me-up
U
نوشابه مقوی
tippler
U
نوشابه فروش
something short
U
نوشابه تند
pick me up
U
نوشابه مقوی
pick-me-ups
U
نوشابه مقوی
broach
U
نوشابه دراوردن
lambs wool
U
یکجور نوشابه
broached
U
نوشابه دراوردن
beverage
U
نوشابه شربت
beverages
U
نوشابه شربت
broaches
U
نوشابه دراوردن
waterer
U
نوشابه نوش
firewater
U
نوشابه الکلی قوی
dram shop
U
جایگاه نوشابه فروشی
balderdash
U
یاوه نوشابه کف الود
hocus
U
نوشابه دارو زده
long drink
U
نوشابه در گیلاس بلند
morat
U
نوشابه انگبین و توت
nephalism
U
پرهیز از نوشابه خوری
slops
U
اب زیپو نوشابه سبک
long drinks
U
نوشابه در گیلاس بلند
intoxicants
U
نوشابه مستی اور
to soak oneself
U
زیاد نوشابه خوردن
groggery
U
نوشابه فروشی میخانه
intoxicant
U
نوشابه مستی اور
soft drink
U
نوشابه غیر الکلی
kummel
U
نوشابه المانی زیره دار
methglin
U
نوشابه انگبینی ادویه دار
posset
U
نوشابه مرکب از شیر وابجو
tope
U
نوشابه زیاد خوردن درختستان
oenomania
U
میل مفرط به نوشابه ها یا الکی
dutch courage
U
جراتی که از خوردن نوشابه اید
butteries
U
جای فروش اذوقه و نوشابه
libation
U
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libations
U
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
buttery
U
جای فروش اذوقه و نوشابه
to flinch the flagon
U
ازخوردن نوشابه خود داری کردن
non-alcoholic beverages
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft drinks
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free drinks
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
tap room
U
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
alcohol-free beverages
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
non abstainer
U
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
canteens
U
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
canteen
U
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
Say when stop!
[when pouring]
U
بگو کی بایستم!
[هنگام ریختن نوشابه]
ginger ale
U
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
ginger ales
U
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
Say when!
[when pouring]
U
بگو کی بایستم!
[هنگام ریختن نوشابه]
dry town
U
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
he swore off drinking
U
سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
cambric tea
U
نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
licensed victualler
U
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
occasional licence
U
پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
joint
U
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
noyau
U
یکجور نوشابه که مغز هسته بان میزنند
ginger beer
U
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
ginger beers
U
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
grog blossom
U
جوش یاقرمزی روی بینی که ازخوردن نوشابه زیادپیدامیشود
mead
U
نوشابه الکلی مرکب از عسل واب ومالت وماده مخمر شهد اب
unfriended
U
بی دوست
buddy
U
دوست
buddies
U
دوست
hydrophilic compound
U
اب دوست
dienophile
U
دی ان دوست
friendless
U
بی دوست
hydrophilic
U
اب دوست
schoolmates
U
دوست
schoolmate
U
دوست
philoginous
U
زن دوست
philogynist
U
زن دوست
formalist
U
دوست
leal
U
دوست
amicable
U
دوست
friends
U
دوست
heart to heart
U
دوست
heart-to-heart
U
دوست
allying
U
دوست
chums
U
دوست
heart-to-hearts
U
دوست
ally
U
دوست
friend
U
دوست
bozo
U
دوست
chum
U
دوست
oxyphil
U
اسید دوست
ornithophilous
U
مرغ دوست
oxyphile
U
اسید دوست
philanthropists
U
بشر دوست
phiadelphian
U
نوع دوست
phihellenic
U
یونانی دوست
philanthropist
U
بشر دوست
philanthrope
U
بشر دوست
unlovely
U
دوست نداشتنی
rats
U
دوست بی وفا
loveable
U
دوست داشتنی
lovable
U
دوست داشتنی
patriots
U
وطن دوست
lithophilous
U
سنگ دوست
patriot
U
وطن دوست
myrmecophilous
U
مورجه دوست
necrophilous
U
لاشه دوست
negrophil
U
زنگی دوست
negrophil
U
سیاه دوست
careerists
U
حرفه دوست
zoophilic
U
حیوان دوست
expressionist
U
حالت دوست
take kindly to
<idiom>
U
دوست داشتن
nucleophile
U
هسته دوست
expressionism
U
حالت دوست
patiot
U
میهن دوست
philhellene
U
دوست یونان
family man
U
زن و بچه دوست
sweet tooth
U
شیرینی دوست
pen pal
U
دوست قلمی
to make a friend of
U
دوست شدن با
lovely
U
دوست داشتنی
loveliest
U
دوست داشتنی
xenophile
U
بیگانه دوست
zoophilous
U
حیوان دوست
girlfriends
U
دوست دختر
girlfriend
U
دوست دختر
family men
U
زن و بچه دوست
careerist
U
حرفه دوست
pen pal
U
دوست مکاتبهای
philhellenic
U
دوست یونان
philobiblic
U
کتاب دوست
lovelier
U
دوست داشتنی
pen pals
U
دوست مکاتبهای
philotechnic
U
صنعت دوست
philotechnic
U
صناعت دوست
pornerastic
U
جنده دوست
psychrophilic
U
سرما دوست
pen pals
U
دوست قلمی
saprophytic
U
پوده دوست
solomon
U
صلح دوست
lipophilic
U
چربی دوست
culturist
U
فرهگ دوست
amativeness
U
دوست داشتن
acidophile
U
اسید دوست
acidophile
U
ترشی دوست
boyfriends
U
دوست پسر
boyfriend
U
دوست پسر
likeable
U
دوست داشتنی
likable
U
دوست داشتنی
anglophile
U
انگلیسی دوست
his friend's murder
U
قتل دوست او
chessist
U
شطرنج دوست
cater cousin
U
دوست صمیمی
disliking
U
دوست نداشتن
peaceable
U
صلح دوست
I need my e
U
من دوست دارم
bibliophil
U
کتاب دوست
social
U
جمعیت دوست
social
U
گروه دوست
likes
U
دوست داشتن
cronies
U
دوست صمیمی
fraternize
U
دوست بودن
fraternized
U
دوست بودن
fraternizes
U
دوست بودن
fraternizing
U
دوست بودن
dislike
U
دوست نداشتن
disliked
U
دوست نداشتن
dislikes
U
دوست نداشتن
fraternising
U
دوست بودن
affect
U
دوست داشتن
affects
U
دوست داشتن
liked
U
دوست داشتن
sporting
U
بازی دوست
friend
U
دوست کردن
friends
U
دوست کردن
fraternised
U
دوست بودن
fraternises
U
دوست بودن
gregarious
U
گروده دوست
crony
U
دوست صمیمی
dendrophilous
U
درخت دوست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com