English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
line voltage variation U نوسان ولتاژ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
grid sweep U تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
grid voltage swing U تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
mains voltage variation U نوسان ولتاژ شبکه
surge protector U محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
voltage swing U نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
Other Matches
line voltage U ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
unipolar U که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
transmissions U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
oscilloscope U نوسان بین نوسان نما
vibrograph U نوسان نگار نوسان سنج
oscillogram U نوسان سنج نوسان نگار
vibrometer U نوسان نگار نوسان سنج
oscillograph U نوسان سنج نوسان نگار
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance U موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
electrically U قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
positive U سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
oscillations U نوسان
oscillatory motion U نوسان
ascillation U نوسان
fluctuated U نوسان
pulsation U نوسان
lurches U نوسان
lurch U نوسان
fluctuate U نوسان
swings U نوسان
swing U نوسان
oscillation U نوسان
undulation U نوسان
lurched U نوسان
dead beat U بی نوسان
lurching U نوسان
fluctuates U نوسان
vibration U نوسان
to-ing and fro-ing U نوسان
see-saw U نوسان
fluctuation U نوسان
sway U نوسان
head nystagmus U نوسان سر
see-saws U نوسان
libration U نوسان
see-sawed U نوسان
yo-yo U در نوسان
yo-yos U در نوسان
swayed U نوسان
vibrancy U نوسان
sways U نوسان
see-sawing U نوسان
boom swing U حیطه نوسان
undulates U نوسان داشتن
amplitude of oscillation U دامنه نوسان
swayer U نوسان دار
bulid up U نوسان کردن
periodic fluctuation U نوسان دورهای
undulated U نوسان داشتن
undulate U نوسان داشتن
torsional vibration U نوسان پیچشی
vacillation U اونگ نوسان
amplitude U میدان نوسان
stable oscillation U نوسان پایدار
oscilloscope U نوسان نگار
damped osillation U نوسان میرا
swing bridge U پل نوسان دار
damped oscillation U نوسان میرا
total amplitude of oscillation U دامنه کل نوسان
varies U نوسان کردن
reciprocates U نوسان کردن
fading U نوسان صدا
aperiodic phenomenon U پدیده بی نوسان
barkhausen oscillation U نوسان بارکهاوزن
load variation U نوسان بار
swivelling feature U قابلیت نوسان
swivel U نوسان کردن
self excited/induced vibration U نوسان خودالقایی
swivelled U نوسان کردن
swivels U نوسان کردن
swingy U نوسان دار
fluctuate U نوسان داشتن
back swing U نوسان به عقب
fluctuated U نوسان داشتن
free oscillation U نوسان ازاد
reciprocated U نوسان کردن
modulation U نوسان صدا
vary U نوسان کردن
buff U نوسان کردن
buffs U نوسان کردن
waver U نوسان کردن
wavered U نوسان کردن
wavering U نوسان کردن
sides way U نوسان عرضی
wavers U نوسان کردن
oscillate U نوسان کردن
reciprocate U نوسان کردن
oscillates U نوسان کردن
modulation U نوسان فرکانس
fluctuates U نوسان داشتن
oscillated U نوسان کردن
vibrators U وسیله نوسان
goniometer U نوسان سنج
oscillator U نوسان کننده
generation of oscillations U تولید نوسان
quenching frequency U فرکانس نوسان
frequency of oscillations U فرکانس نوسان
oscillator U نوسان ساز
fluctuation of load U نوسان بار
scope U نوسان نما
see-sawed U نوسان کردن
floating axle U محور نوسان
oscillogram U نوسان نگاره
oscillogram U نوسان نگاشت
oscillating circuit U مدار نوسان
vibrator U وسیله نوسان
swinger U نوسان دار
swingers U نوسان دار
intermediate oscillation U نوسان میانی
librate U نوسان کردن
see-saws U نوسان کردن
see-sawing U نوسان کردن
see-saw U نوسان کردن
light fluctuation U نوسان نور
whirling mode U نوسان شفت
light fluctuation U نوسان روشنایی
line voltage variation U نوسان شبکه
multivibrator U نوسان ساز
natural vibration U نوسان طبیعی
natural vibration U نوسان ازاد
vibration U لرزه نوسان
vibrometer U نوسان سنج
vibrograph U نوسان نگار
oscilloscope U نوسان سنج
oscillography U نوسان نگاری
vibration damper U میراکننده نوسان
pendulums U پاندول نوسان
pendulum U پاندول نوسان
electron vibrations U نوسان الکترونها
oscillograph U نوسان نگار
vibratility U لرزه نوسان
vacillant U نوسان کننده
oscillometry U نوسان سنجی
oscillations U نوسان سازی
oscillation U نوسان سازی
swing U نوسان کردن
downward swing U نوسان رو به پایین
hunting U نوسان سرعت
economic fluctuation U نوسان اقتصادی
oscillometer U نوسان سنج
swivelling U نوسان دار
swing U تاب نوسان
shakes U لرزش نوسان
oscilloscope U نوسان نما
swings U نوسان کردن
oscillograph U نوسان نما
shaking U لرزش نوسان
vibrational U لرزه نوسان
swings U تاب نوسان
vibration excitation U تحریک نوسان
shake U لرزش نوسان
vibrograph U رسام نوسان
vibration damping U میرایی نوسان
floating bearing U یاطاقان نوسان دار
bistable multivibrator U نوسان ساز دوپایا
relaxation oscillator U نوسان ساز رلاکسیون
body sway test U ازمون نوسان بدن
oscillator U تحریک کننده نوسان
rocks U جنباندن نوسان کردن
rocked U جنباندن نوسان کردن
rock U جنباندن نوسان کردن
astable noltivibrator U نوسان ساز ناپایا
induced oscillation U نوسان القاء شده
frequency variation U تغییر یا نوسان فرکانس
lurcher U دارای نوسان یا تلوتلو
oscillating universe U جهان نوسان کننده
fluctutaion of water table U نوسان سفره اب زیرزمینی
fluctuating rate U نرخ دارای نوسان
grid tank U مدار نوسان شبکه
fluctuant U دارای نوسان وتغییر
screamer U نوسان ساز صوتی
per vibration U نوسان داخلی بتن
high frequency oscillation U نوسان فرکانس بالا
magnetic variation U تغییر یا نوسان مغناطیسی
crystal oscillator U نوسان ساز کریستالی
downswing U نوسان بطرف پایین
vibrate U جنبیدن نوسان کردن
vibratory testing machine U دستگاه ازمایش نوسان
jibbed U نوسان کردن واخوردن
jibbing U نوسان کردن واخوردن
swivel table U میز نوسان دار
tilting table U میز نوسان دار
jibs U نوسان کردن واخوردن
vibration absorption U میرایی نوسان یا ارتعاش
tilting furnace U کوره نوسان دار
tilting screen U صفحه نوسان کننده
upward swing U نوسان به سمت بالا
unvocal U بدون نوسان صدا
variation U نوسان متناوب پراکندگی
variations U نوسان متناوب پراکندگی
vibrated U جنبیدن نوسان کردن
vibrates U جنبیدن نوسان کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com