Perdic | نوسان سرعت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	hunting U	نوسان سرعت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	accelerator winding U	سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
Other Matches

	voltage swing U	نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
	vibrometer U	نوسان نگار نوسان سنج
	oscillograph U	نوسان سنج نوسان نگار
	oscillogram U	نوسان سنج نوسان نگار
	oscilloscope U	نوسان بین نوسان نما
	vibrograph U	نوسان نگار نوسان سنج
	speed ring U	طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
	combined speed indicator U	عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
	inflow ratio U	نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
	indicated airspeed U	سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
	burning rate U	سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
	drags U	وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
	dragged U	وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
	drag U	وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
	machine number U	عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
	rate of flame propagation U	سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
	tachometer U	اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
	true air speed U	سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
	variable ratio U	گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
	muzzle velocity U	سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
	rate of pouring U	سرعت سیلان سرعت جاری شدن
	inputted U	فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
	input U	فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
	support U	CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
	chocked nozzle U	خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
	accelerating U	سرعت دادن سرعت گرفتن
	accelerates U	سرعت دادن سرعت گرفتن
	accelerated U	سرعت دادن سرعت گرفتن
	subsonic U	با سرعت کمتر از سرعت صوت
	accelerate U	سرعت دادن سرعت گرفتن
	mach hold U	بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
	dragger U	شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
	zero wait state U	که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
	transonic U	سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
	cut off velocity U	سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
	air plot wind velocity U	سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
	fastest U	وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
	fasted U	وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
	fast U	وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
	fasts U	وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
	airspeeds U	سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
	declared speed U	سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
	airspeed U	سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
	supersonic U	هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
	command speed U	سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
	ground speed U	سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
	sustained rate U	سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
	aircraft block speed U	سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
	vibration U	نوسان
	fluctuate U	نوسان
	dead beat U	بی نوسان
	fluctuated U	نوسان
	oscillations U	نوسان
	sway U	نوسان
	fluctuates U	نوسان
	fluctuation U	نوسان
	yo-yos U	در نوسان
	yo-yo U	در نوسان
	lurching U	نوسان
	lurches U	نوسان
	lurched U	نوسان
	lurch U	نوسان
	undulation U	نوسان
	see-saw U	نوسان
	see-sawed U	نوسان
	see-sawing U	نوسان
	pulsation U	نوسان
	see-saws U	نوسان
	to-ing and fro-ing U	نوسان
	head nystagmus U	نوسان سر
	swayed U	نوسان
	sways U	نوسان
	ascillation U	نوسان
	vibrancy U	نوسان
	libration U	نوسان
	swings U	نوسان
	oscillation U	نوسان
	swing U	نوسان
	oscillatory motion U	نوسان
	dragstrip U	مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
	dragway U	مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
	swing bridge U	پل نوسان دار
	shake U	لرزش نوسان
	wavering U	نوسان کردن
	swayer U	نوسان دار
	stable oscillation U	نوسان پایدار
	varies U	نوسان کردن
	vary U	نوسان کردن
	buffs U	نوسان کردن
	wavered U	نوسان کردن
	torsional vibration U	نوسان پیچشی
	waver U	نوسان کردن
	total amplitude of oscillation U	دامنه کل نوسان
	undulate U	نوسان داشتن
	buff U	نوسان کردن
	periodic fluctuation U	نوسان دورهای
	undulates U	نوسان داشتن
	oscillation U	نوسان سازی
	swings U	نوسان کردن
	swing U	نوسان کردن
	vibrograph U	رسام نوسان
	oscillations U	نوسان سازی
	swivelling U	نوسان دار
	swing U	تاب نوسان
	self excited/induced vibration U	نوسان خودالقایی
	shaking U	لرزش نوسان
	sides way U	نوسان عرضی
	pendulums U	پاندول نوسان
	pendulum U	پاندول نوسان
	shakes U	لرزش نوسان
	swivelling feature U	قابلیت نوسان
	swingy U	نوسان دار
	undulated U	نوسان داشتن
	swings U	تاب نوسان
	wavers U	نوسان کردن
	damped oscillation U	نوسان میرا
	amplitude U	میدان نوسان
	librate U	نوسان کردن
	light fluctuation U	نوسان نور
	light fluctuation U	نوسان روشنایی
	line voltage variation U	نوسان ولتاژ
	line voltage variation U	نوسان شبکه
	load variation U	نوسان بار
	multivibrator U	نوسان ساز
	natural vibration U	نوسان طبیعی
	natural vibration U	نوسان ازاد
	vacillation U	اونگ نوسان
	oscillating circuit U	مدار نوسان
	oscillator U	نوسان کننده
	oscillator U	نوسان ساز
	amplitude of oscillation U	دامنه نوسان
	intermediate oscillation U	نوسان میانی
	aperiodic phenomenon U	پدیده بی نوسان
	damped osillation U	نوسان میرا
	downward swing U	نوسان رو به پایین
	economic fluctuation U	نوسان اقتصادی
	electron vibrations U	نوسان الکترونها
	floating axle U	محور نوسان
	fluctuation of load U	نوسان بار
	bulid up U	نوسان کردن
	free oscillation U	نوسان ازاد
	frequency of oscillations U	فرکانس نوسان
	boom swing U	حیطه نوسان
	quenching frequency U	فرکانس نوسان
	generation of oscillations U	تولید نوسان
	goniometer U	نوسان سنج
	barkhausen oscillation U	نوسان بارکهاوزن
	back swing U	نوسان به عقب
	modulation U	نوسان فرکانس
	modulation U	نوسان صدا
	oscilloscope U	نوسان نما
	oscilloscope U	نوسان نگار
	fading U	نوسان صدا
	reciprocates U	نوسان کردن
	reciprocated U	نوسان کردن
	reciprocate U	نوسان کردن
	oscillates U	نوسان کردن
	oscillated U	نوسان کردن
	oscilloscope U	نوسان سنج
	oscillometry U	نوسان سنجی
	oscillometer U	نوسان سنج
	oscillogram U	نوسان نگاره
	oscillogram U	نوسان نگاشت
	oscillograph U	نوسان نما
	oscillograph U	نوسان نگار
	fluctuates U	نوسان داشتن
	fluctuated U	نوسان داشتن
	fluctuate U	نوسان داشتن
	swivels U	نوسان کردن
	swivelled U	نوسان کردن
	swivel U	نوسان کردن
	oscillography U	نوسان نگاری
	oscillate U	نوسان کردن
	vibrometer U	نوسان سنج
	vibration U	لرزه نوسان
	whirling mode U	نوسان شفت
	vibrators U	وسیله نوسان
	swingers U	نوسان دار
	vibrational U	لرزه نوسان
	vibration damper U	میراکننده نوسان
	vibrator U	وسیله نوسان
	vibration damping U	میرایی نوسان
	vibration excitation U	تحریک نوسان
	swinger U	نوسان دار
	see-sawed U	نوسان کردن
	see-saw U	نوسان کردن
	see-sawing U	نوسان کردن
	vibrograph U	نوسان نگار
	vibratility U	لرزه نوسان
	scope U	نوسان نما
	vacillant U	نوسان کننده
	see-saws U	نوسان کردن
	tilting table U	میز نوسان دار
	high frequency oscillation U	نوسان فرکانس بالا
	sways U	در نوسان بودن تاب
	downswing U	نوسان بطرف پایین
	oscillator U	تحریک کننده نوسان
	vibratory testing machine U	دستگاه ازمایش نوسان
	vibrators U	نوسان گیر ویبراتور
	sway U	در نوسان بودن تاب