Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
recondition
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
new work
U
عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
rebuilds
U
نوسازی کردن قطعات
rebuild
U
نوسازی کردن قطعات
reconditions
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditioned
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
recondition
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
replaced
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
end product
U
قطعات حاصله دستگاه نهایی
reassembling
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
direct exchange
U
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
bin storage
U
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
post knotting
U
پشت زنی
[تعویض گره ها بعد از اتمام فرش]
[گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
running spare
U
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares
U
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion
U
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
rebuilding
U
نوسازی کردن
reconstructed
U
نوسازی کردن
reconstruct
U
نوسازی کردن
reconstructing
U
نوسازی کردن
reconstructs
U
نوسازی کردن
gruel
U
تنبیه فرسوده کردن
peneplain
U
فرسوده کردن زمین
peneplane
U
فرسوده کردن زمین
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
cannibalises
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
rigs
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
disassembly order
U
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
rigged
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
renovation
U
تجدید قطعات کردن
assembled
U
سوار کردن قطعات
assemble
U
سوار کردن قطعات
assembles
U
سوار کردن قطعات
match mark
U
جفتن و جور کردن قطعات
salvaging
U
پیاده کردن کامل قطعات
dismantling
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvages
U
پیاده کردن کامل قطعات
dismantles
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvaged
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvage
U
پیاده کردن کامل قطعات
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantle
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
quadrat
U
به قطعات مستطیل تقسیم کردن
dismantled
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
shifted
U
تعویض کردن
supplant
U
تعویض کردن
supplants
U
تعویض کردن
shift
U
تعویض کردن
supplanted
U
تعویض کردن
alteration
U
تعویض کردن
shifts
U
تعویض کردن
to shift
U
تعویض کردن
supplanting
U
تعویض کردن
connection of loom pieces
U
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
parcel
U
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels
U
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
substituting
U
تعویض کردن جابجاکردن
puts
U
تعویض کردن انداختن
putting
U
تعویض کردن انداختن
substituted
U
تعویض جانشین کردن
exchanged
U
مبادله کردن تعویض
substitute
U
تعویض جانشین کردن
substitute
U
تعویض کردن جابجاکردن
substituted
U
تعویض کردن جابجاکردن
exchanging
U
مبادله کردن تعویض
exchanges
U
مبادله کردن تعویض
replacing
U
چیزی را تعویض کردن
exchange
U
مبادله کردن تعویض
switch over
U
تعویض کردن برق
replace
U
چیزی را تعویض کردن
put
U
تعویض کردن انداختن
replaces
U
چیزی را تعویض کردن
replaced
U
چیزی را تعویض کردن
substituting
U
تعویض جانشین کردن
overhaul
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
foldboat
U
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
overhauling
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
fishplate
U
قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
exchanges
U
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanged
U
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanging
U
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange
U
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
formats
U
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
format
U
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
carburizing
U
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
rig in
U
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
renovation
U
نوسازی
reconstructions
U
نوسازی
mending
U
نوسازی
instauration
U
نوسازی
novation
U
نوسازی
rehabilitation
U
نوسازی
remake
U
نوسازی
remakes
U
نوسازی
rebuilt
U
نوسازی
gentrification
U
نوسازی
modernization
U
نوسازی
reconstruction
U
نوسازی
forworn
U
فرسوده
attrited
U
فرسوده
forspent
U
فرسوده
doting
U
فرسوده
rusty
U
فرسوده
oldest
U
فرسوده
effete
U
فرسوده
timeworn
U
فرسوده
erose
U
فرسوده
old
U
فرسوده
older
U
فرسوده
invisible refresh
U
نوسازی نامرئی
renewal
U
نوسازی تاسیسات
renovation
U
اصلاح نوسازی
economic modernization
U
نوسازی اقتصادی
renewals
U
نوسازی تاسیسات
economic reconstruction
U
نوسازی اقتصادی
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
care worn
U
فرسوده ازغم
irk
U
فرسوده شدن
worn to a frazzle
U
فرسوده ساییده
fraying
U
چیز فرسوده
wears
U
فرسوده شدن
obsolete
U
فرسوده متروک
forwearied
U
خسته فرسوده
outwear
U
فرسوده شدن
irks
U
فرسوده شدن
fray
U
فرسوده شدن
irking
U
فرسوده شدن
irked
U
فرسوده شدن
wear
U
فرسوده شدن
frays
U
فرسوده شدن
frayed
U
فرسوده شدن
rebuild
U
نوسازی تعمیر مجدد
modification work order
U
برگ درخواست نوسازی
cost of reproduction
U
هزینه نوسازی و ترمیم
modification number
U
شماره نوسازی وسیله
modification work order
U
حکم کار نوسازی
rebuilds
U
نوسازی تعمیر مجدد
beaten
U
چکش خورده فرسوده
back out
U
کهنه و فرسوده شدن
wear out
U
کهنه و فرسوده شدن
to knock up
U
فرسوده شدن ازپادرامدن
seaworn
U
فرسوده در اثر دریا
dobbin
U
یابوی صحرائی یا فرسوده
wear off
U
فرسوده و از بین رفته شدن
pilefered shipment
U
کالای فرسوده حراج شده
pileferable
U
اقلام قابل فروش بصورت فرسوده
weatherworn
U
فرسوده در اثر باد و باران وهوا
Urban tissue sites
U
سایت های بافت فرسوده شهری
property disposition
U
ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
toft
U
محلی که سابقا" در ان خانه ساخته شده بود و نوسازی نشده است
clearing
U
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearings
U
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
smithereens
U
قطعات
shatters
U
قطعات شکسته
flinders
U
قطعات شکسته
parts peculiar
U
قطعات مخصوص
component drawing
U
رسم قطعات
parts peculiar
U
قطعات اختصاصی
chrestomathy
U
قطعات منتخب
main members
U
قطعات اصلی
analecta
U
قطعات ادبی
chosen fragments
U
قطعات گزیده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com