English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interneuron U نورون رابط
internuncial neuron U نورون رابط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
principal line U خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
neurons U نورون
neuron U نورون
association neuron U نورون ارتباطی
motoneuron U نورون حرکتی
afferent neuron U نورون اوران
motor neuron U نورون حرکتی
sensory neuron U نورون حسی
internuncial U رابط
fitting U رابط
go between U رابط
adapter U رابط
connector U رابط
copulative U رابط
connective U رابط
interfaces U رابط
interface U رابط
wiring connector U رابط
liaisons U رابط
liaison U رابط
point of intersection U رابط
link U رابط
standard interface U رابط استاندارد
cylinderical fit U رابط استوانهای
edge connector U رابط لبه
bent adaptor U رابط خمیده
ediswan connector U رابط ادیسوان
continuity equation U رابط پیوستگی
connector switch U کلید رابط
connector plug U دوشاخه رابط
connecting cable U کابل رابط
internuncio U رابط پیک
serial interface U رابط سری
connecting tube U لوله رابط
connecting rod U میله رابط
enlarging adapter U رابط فزاینده
feeder canal U نهر رابط
lamp connector رابط لامپ
lead in wire U سیم رابط
liaison officer U افسر رابط
link belt U تسمه رابط
link chain U زنجیر رابط
logical connective U رابط منطقی
logical connector U رابط منطقی
patch cord U سیم رابط
trunk line U رابط ترانک
push rod U میل رابط
interface card U کارت رابط
fuse link U رابط فیوز
reducing adaptor U رابط کاهنده
ground liaison U رابط زمینی
reducer U لوله رابط
high fidelity receiver U گیرنده رابط
push rod U میله رابط
high line U پل رابط اصلی
inductor hose U لوله رابط
parallel interface U رابط موازی
box connector U رابط جعبه
bayed U پل رابط در پل شناور
bays U پل رابط در پل شناور
bay U پل رابط در پل شناور
journals U شفت رابط
journal U شفت رابط
leads U رابط برق
baying U پل رابط در پل شناور
lead U رابط برق
connections U میلههای رابط
fuse wire U رابط فیوز
link U شاخه رابط
centronics interface U رابط موازی
machine address U محل یک شی در رابط ه با مبدا
relay post U پست رابط ستون
flared fitting U رابط قیفی شکل
intervening variable U متغیر فرضی رابط
expression U فرمول یا رابط ه ریاضی
liaise U رابط نظامی بودن
expressions U فرمول یا رابط ه ریاضی
liaised U رابط نظامی بودن
test lead U رابط برق ازمایش
switch position U موضع رابط دفاعی
liaising U رابط نظامی بودن
liaises U رابط نظامی بودن
triatic stay U بکسل رابط ناو
dry cell connector U رابط پیل خشک
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
battery connector U رابط پیل باتری
anterior commissure U بافت رابط قدامی
cell connector U رابط پیل باتری
air liaison officer U افسر رابط هوایی
command liaison U شبکه رابط یکان
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
command liaison U افسر رابط فرماندهی
commissure U بافت عصبی رابط
cross tree U رابط عرضی دکلها
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
commissural fibres U رشتههای عصبی رابط
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
interface U وصل کردن از طریق رابط
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
api U رابط یامیانجی برنامه کاربردی
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
to catch the connection U وسیله نقلیه رابط را گرفتن
cylinderical limit gage U دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
cross bleed U سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
ditches U گودال سنگر رابط خندق کندن
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
sbc U RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
ditched U گودال سنگر رابط خندق کندن
floating U محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
ditch U گودال سنگر رابط خندق کندن
logical operators U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
I missed the connection. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
logical connective U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
venn diagram U نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
relative U محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relations between load, shear and moment U رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
functions U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
line haul U خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
relational database U پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
function U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functioned U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
eia interface U یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
graph U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graphs U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
ccitt v. U در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
quick disconnect U نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
presentation manager U تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
decision U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
privilege U وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
decisions U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
table U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
idle wheel U دنده چرخ رابط بین دو چرخ
flat U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
relay post U پست رابط پست واسطه
fuse unit U رابط فیوز نگهدارنده فیوز
action U حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
actions U حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
cut out U وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com