English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
braid U نوار حاشیه
braided U نوار حاشیه
braids U نوار حاشیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
capstan U میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
Zipper selvage U حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
Kufic border U حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
frieze U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
friezes U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
azimuth U زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
pickup reel U نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
reel to reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel-to-reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
splices U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
guard band U بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
splicing U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
perforated tape U نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
pinchwheel U چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
autos U توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto U توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
magnetic tapes U جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tape U جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridges U جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridge U جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
identities U الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity U الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time U زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
readers U ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
reader U ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leader U قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leaders U قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drives U نوار چرخان نوار ران
tape drive U نوار چرخان نوار ران
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
video cassettes U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassette U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
filmstrip U نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
margine U حاشیه
gloss U حاشیه
marginate U حاشیه
marginal note U حاشیه
margent U حاشیه
fringe U حاشیه
marginally U در حاشیه
marginal U حاشیه
postil U حاشیه
fringes U حاشیه
outskirt U حاشیه
verge U حاشیه
brink U حاشیه
listel U حاشیه
border U حاشیه
border U حاشیه زه
bordered U حاشیه
fimbriation U حاشیه
bordered U حاشیه زه
frilling U حاشیه
bordering U حاشیه
skirted U حاشیه
verges U حاشیه
rim U حاشیه
border line U خط حاشیه
rims U حاشیه
kerb=curb U حاشیه
apostil U حاشیه
skirts U حاشیه
bordering U حاشیه زه
list U حاشیه
brim U حاشیه
skirt U حاشیه
marge U حاشیه
draught U حاشیه
draft U حاشیه
brimmed U حاشیه
margin U حاشیه
margins U حاشیه
selvedge U حاشیه
skirter U حاشیه رو
selvage U حاشیه
braided U حاشیه
braid U حاشیه
brims U حاشیه
brimming U حاشیه
braids U حاشیه
rand U حاشیه
drawnwork U حاشیه دوزی
divagation U حاشیه روی
frill U حاشیه دوختن بر
fringy U حاشیه دار
emarginate U برداشتن حاشیه از
anconis U حاشیه تزئین
hemming U حاشیه دارکردن
offsetting U حاشیه صحافی
ancon U حاشیه تزئین
hemmed U حاشیه دارکردن
fimbriated U حاشیه دار
fimbriate U حاشیه دار
offset U حاشیه صحافی
hems U حاشیه دارکردن
frizzy U حاشیه دار
kerb U حاشیه پیاده رو
annotator U حاشیه نویس
rimmed U حاشیه دار
bleeding edge U حاشیه نقشه
marge U حاشیه دارکردن
buffer distance U حاشیه امنیت
frills U حاشیه دوختن بر
kerbs U حاشیه پیاده رو
circumstantiality U حاشیه پردازی
fringed U حاشیه دار
frilled U حاشیه دار
frizzly U حاشیه دار
profit margin U حاشیه سود
scholiast U حاشیه نویس
lister U حاشیه دوز
friezes U حاشیه ارایشی
limbate U حاشیه دار
marginalised U در حاشیه قراردادن
marginalises U در حاشیه قراردادن
marginalising U در حاشیه قراردادن
rim U لبه حاشیه
laciniated U حاشیه دار
laciniate U حاشیه دار
marginally U بطور حاشیه
to leave a margin U حاشیه گذاشتن
margent U حاشیه کتاب
marginal U وابسته به حاشیه
annotations U حاشیه نویسی
gloss U حاشیه نوشتن بر
annotation U حاشیه نویسی
fixing U حاشیه ریشه
marginalia U یادداشتهای حاشیه
sewing U حاشیه دوزی
rims U لبه حاشیه
frieze U حاشیه ارایشی
marginalizes U در حاشیه قراردادن
bordered U حاشیه گذاشتن
marginalizing U در حاشیه قراردادن
annotates U حاشیه نوشتن
annotated U حاشیه نوشتن
bordering U حاشیه گذاشتن
border U حاشیه فرش
annotating U حاشیه نوشتن
hem U حاشیه دارکردن
unresolved corners U حاشیه متقاطع
marginalized U در حاشیه قراردادن
profit margins U حاشیه سود
impluse margine U حاشیه ایمپولز
edging U حاشیه یابی
edgings U حاشیه یابی
annotate U حاشیه نوشتن
border U حاشیه گذاشتن
marginalize U در حاشیه قراردادن
frills U حاشیه چین دار
fringe U حاشیه دار کردن
friezes U حاشیه زینتی دادن به
frieze U حاشیه زینتی دادن به
fuller U حدیده حاشیه دار
tots U سرجمع حاشیه نویسی
frill U حاشیه چین دار
chitlings U حاشیه چین دار
tat U حاشیه توری گذاشتن
to margin the text of a book U در حاشیه گذاشتن کتاب
tatting U توری حاشیه لباس
tot U سرجمع حاشیه نویسی
crab border U حاشیه خرچنگی [فرش]
edge of rug U لبه و حاشیه فرش
drawnwork U حاشیه توری پارچه
cylinder skirt U حاشیه یا دامنه سیلندر
solvency margin U حاشیه عدم اعسار
sinuate U دارای حاشیه موجی
tat U توری حاشیه بافتن
border U حاشیه دار کردن
bordered U حاشیه دار کردن
bordering U حاشیه دار کردن
purfle U حاشیه دوزی کردن
purfle U حاشیه راتزئین کردن
purfle U ارایش حاشیه دوزی
sheetlines U خطوط حاشیه نقشه
repand U دارای حاشیه موجی
crisfate U دارای حاشیه موجی
annotation symbol U علامت حاشیه نویسی
binding offset U حاشیه جبران شیرازه
furbelow U حاشیه چین دار
candlewick U نخ پنبهای حاشیه دوزی
chitlins U حاشیه چین دار
cushion-course U [حاشیه تزئینی نازبالش]
fringes U حاشیه دار کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com