English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
arctic regions U نواحی قطبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
anorak U نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
anoraks U نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
arctic U مربوطه به نواحی قطبی
tundra U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundras U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
longspur U انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
Other Matches
sub-tropical U وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
polar regions U مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
polar plot U روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
orientation forces U نیروهای دو قطبی- دو قطبی
dipole dipole bond U پیوند دو قطبی- دو قطبی
temperature spots U نواحی دماگیر
subtropics U نواحی زیرگرمسیری
growth areas U نواحی رشد
leading region U نواحی پیشرو
reflexogenous zones U نواحی بازتاب زا
primary zones U نواحی نخستین
low lander U ساکن نواحی پست
keep out areas U نواحی بر حذر شده
philadelphus U سفرس نواحی معتدله
low latitudes U نواحی نزدیک خط استوا
up country U نواحی داخل کشور
subsolar U واقع در نواحی گرمسیر
taro U گوش فیل نواحی گرمسیر
ice-foot U [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
southeasterner U ساکن نواحی جنوب شرقی
riesling U انگور سفید نواحی راین
light latitudes U نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
circumpolar constellation U صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
silicicolous U رشد کننده در نواحی سیلیس دار
toponymy U ذکر اسامی نواحی مکان نامی
zoysia U چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
fox grape U انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
calenture U تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
continuous tone image U تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
polywag U دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
tropic U نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
mycenaean U اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
mycenian U اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
map U نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
maps U نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
orthoferrite U یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
diamond design U طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
tropical U نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا گرمسیری مدارراس السرطان
polar U قطبی
arctic U قطبی
dipole U دو قطبی
diode U دو قطبی
homopolar U هم قطبی
double pole U دو قطبی
unipolar U یک قطبی
bipolar U دو قطبی
unipolar U تک قطبی
actinism U خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
polar molecule U مولکول قطبی
north star U ستاره قطبی
polar compound U ترکیب قطبی
polarized relay U رله قطبی
polar relay U رله قطبی
multipole U چند قطبی
polar distance U فاصله قطبی
polar diagram U نقشه قطبی
polar bond U پیوند قطبی
polar coordinates U مختصات قطبی
one pole switch U کلید یک قطبی
polar coordinate U مختصات قطبی
polar angle U زاویه قطبی
polar solvent U حلال قطبی
polar transmission U مخابره قطبی
two electrode valve U لامپ دو قطبی
two terminal network U شبکه دو قطبی
unipolar armature U ارمیچر تک قطبی
unipolarity U حالت یک قطبی
terminal voltage U ولتاژ قطبی
single contact switch U کلید یک قطبی
triode U لامپ سه قطبی
polar variable U متغیر قطبی
polar vector U بردار قطبی
polar vortex U ورتکس قطبی
polar winds U بادهای قطبی
polaris U ستاره قطبی
polarization current U جریان قطبی
polarizing filter U صافی قطبی
pole armature U ارمیچر قطبی
polestar U ستاره قطبی
zwitterion U یون دو قطبی
foumart U گربه قطبی
four pole U چهار قطبی
arctic regions U مناطق قطبی
Pole Star U ستاره قطبی
polarizing U قطبی کردن
polarizes U قطبی کردن
polarize U قطبی کردن
hexod U لامپ شش قطبی
polarising U قطبی کردن
aurora U شفق قطبی
fitchet U گربه قطبی
polarities U تمایل قطبی
diode U لامپ دو قطبی
dipole antenna U انتن دو قطبی
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
dipole interaction U بر هم کنش دو قطبی
dipole moment U گشتاور دو قطبی
bipolar cells U یاختههای دو قطبی
electric dipole U دو قطبی الکتریسیته
electric doublet U دو قطبی الکتریسیته
dipolar ion U یون دو قطبی
arctic basin U حوضچه قطبی
polarises U قطبی کردن
hexode U لامپ شش قطبی
polarization U قطبی سازی
polarization U قطبی شدگی
polarized U قطبی شده
polarity U ویژگی قطبی
moment of a dipole U گشتاور دو قطبی
polarity U تمایل قطبی
multi contact U چند قطبی
polarities U ویژگی قطبی
multipolar U چند قطبی
magnetic doublet U دو قطبی مغناطیسی
loadstar U ستاره قطبی
lodestar U ستاره قطبی
lodestaror load U ستاره قطبی
polarised U قطبی کردن
circumpolar stars U ستارگان دور قطبی
polarize U قطبی کردن یا شدن
circumpolar stars U ستارگان پیرا قطبی
polarises U قطبی کردن یا شدن
polarising U قطبی کردن یا شدن
polarised U قطبی کردن یا شدن
unipolar psychosis U روان پریشی یک قطبی
polarizes U قطبی کردن یا شدن
unipolar U سلولهای عصبی یک قطبی
triode amplifier U فزون ساز سه قطبی
polar coordinates U مختصات قطبی [ریاضی]
bipolar affective disorder U اختلال عاطفی دو قطبی
the north star U ستاره قطبی یا شمالی
tetrode U لامپ چهار قطبی
polarizing U قطبی کردن یا شدن
semipolar molecule U مولکول نیم قطبی
magnetic dipole moment U گشتاور دو قطبی مغناطیسی
polar chart U نمودار با مختصات قطبی
isolation diode U لامپ دو قطبی خودکار
homopolar bond U پیوند جور قطبی
polar coordinates U دستگاه مختصات قطبی
heptode U لامپ هفت قطبی
polar duplex telegraphy U تلگراف دو جهتی قطبی
heteropolar bond U پیوند ناجور قطبی
polar diagram U نمودار با مختصات قطبی
pentode U لامپ پنج قطبی
folded dipole U انتن دو قطبی دولا
semiconductor diode U دو قطبی نیم رسانا
multipole moment U گشتاور چند قطبی
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
duopoly U انحصار دو قطبی فروش
duopsony U انحصار دو قطبی خرید
four terminal network U شبکه چهار قطبی
multi electrode valve U لامپ چند قطبی
octode U لامپ هشت قطبی
molecular dipole moment U گشتاور دو قطبی مولکولی
magnetic quadrupole U چهار قطبی مغناطیسی
polar covalent bond U پیوند کووالانسی قطبی
image phase constant U ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
hot cathode gas triode U لامپ سه قطبی با کاتد داغ
output pentode U لامپ پنج قطبی خروجی
fitchew U پوست راسو یا گربه قطبی
fisch U پوست راسو یا گربه قطبی
polar coordinate system U دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
equivalent diode voltage U ولتاژ لامپ دو قطبی هم ارز
equivalent diode of a triode U لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
dipole dipole coupling U جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
passive four terminal network U شبکه چهار قطبی بی اثر
equivalent diode of a multielectrode val U لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
half wave dipole U انتن دو قطبی نیم موج
y parameter U پارامتر چهار قطبی ایگرگ
gas triode U لامپ سه قطبی با کاتد داغ
perveance of a multi electrode valve(tub U پروه انس لامپ چند قطبی
tzigane U کولی مجاری قبطی مجارستانی قطبی
gated beam tube U لامپ پنج قطبی با شیب ثابت
gas tetrode U لامپ چهار قطبی با کاتد داغ
masks U وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
mask U وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
white bear U خرس سفید خرس قطبی
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com