Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I dont know ( dont have the faintest idea) where the hell she has gone .
U
نمی دانم کدام گوری رفته است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Where the hell is he?
U
او
[مرد]
کدام گوری است؟
polarity
U
بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
polarities
U
بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
sepulchral
U
گوری
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
damped wave
U
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
critical mach number
U
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
The sun has set (hadd set).
U
آفتاب رفته است ( رفته بود )
which one
U
کدام یک کدام یکی
dwindles
U
رفته رفته کوچک شدن
dwindling
U
رفته رفته کوچک شدن
dwindled
U
رفته رفته کوچک شدن
to peter out
U
رفته رفته کوچک شدن
dwindle
U
رفته رفته کوچک شدن
i do know
U
می دانم
As far as I know . So far as I know.
U
تا آنجا که من می دانم
for a iknow
U
انچه من می دانم
I don't know it either!
<idiom>
U
من هم نمی دانم!
for a iknow
U
تا انجا که می دانم
For goodness sake ,how do I know?
U
بابا من چه می دانم ؟
I dont exactly know.
U
درست نمی دانم
i deed it my duty to
U
وفیفه خود می دانم که
I appreciate the fact that ...
U
من قدر این را می دانم که ...
I dont know what is what.
U
نمی دانم چی به چیه
Now you're asking me one!
<idiom>
U
من نمی دانم!
[اصطلاح روزمره]
Ask me another !
<idiom>
U
من نمی دانم!
[اصطلاح روزمره]
I dont know and I dont want to know .
U
نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I dont know what became of him .
U
نمی دانم چه بسرش آمد
I have done my homework. I know how to cope .
U
من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
I feel morally bound to …
U
از نظر اخلاقی خود را مقید می دانم که ...
I know best where my interests lie.
U
صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
If I lay my hands on him.
U
اگر دستم به اوبرسد می دانم چکار کنم
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
U
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
U
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
ilka
U
هر کدام
which
U
کدام
what
U
کدام
any
U
کدام
wherefrom
U
از کدام
whichever
U
هر کدام که هریک که
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
which way are you going?
U
از کدام راه
On what day?
U
در کدام روز؟
whichsoever
U
هر کدام که هریک که
what instrument can you play?
U
کدام ساز را ...
what is your preference
U
کدام را میل دارید
which way
[to go]
?
U
به کدام طرف
[برویم]
؟
Which of your tunes shall I dance?.
<proverb>
U
به کدام سازت برقصم ؟.
Pick, what you like
[want]
!
U
هر کدام را می خواهی بردار!
Whichever she chooses .
U
هر کدام را که انتخاب کند
ana
U
ازهر کدام بمقدار مساوی
Where is carriage no ...?
واگن شماره ... کدام است؟
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
to which side do I have to turn?
U
به کدام طرف باید بپیچم؟
whichever is the sooner
U
هر کدام که زودتر رخ بدهد
[قانون]
Which bank do you bank with?
U
با کدام بانک کار می کنید؟
None of the boys ( children ) came .
U
هیچ کدام از بچه هانیامدند
What can one do about it?
U
چاره کدام است ( چیست ) ؟
What foreign language do you speak ?
U
با کدام زبان خارجی آشناهستید ؟
stump
U
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumped
U
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumping
U
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumps
U
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
Which bank do you bank with?
U
در کدام بانک حساب دارید؟
what is the score
U
هر کدام چند بازی داریم
What's your insurance company?
U
شرکت بیمه شما کدام است؟
Which bus goes to the town centre?
U
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
What foreign language do you know?
U
کدام زبان خارجی رامی دانید ؟
opener
U
هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
Which is the best way to Tehran ?
U
بهترین راه به تهران کدام است ؟
what is your nationality
U
ملیت شما چیست از کدام ملت هستید
Which son of a bitch (son of a gun)did it?
U
کار کدام شیر پاک خورده ای است ؟
What platform does the train from York arrive at?
U
قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
What platform does the train to York leave from?
U
قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
Which is the odd one out?
<idiom>
U
کدام نسبت به همه در گروه نامشابه است؟
box
U
هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
field
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
fielded
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
national component
U
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
boxes
U
هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
fields
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
pound cake
U
کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
Which bus do I take for the opera?
U
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
Which bus do I take to Victoria Station?
U
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
short tempered
U
از جا در رفته
departed
U
رفته
bit by bit
<adv.>
U
رفته رفته
by degrees
<adv.>
U
رفته رفته
gradually
<adv.>
U
رفته رفته
inchmeal
U
رفته رفته
gradually
U
رفته رفته
dislocated
U
در رفته
in process of time
U
رفته رفته
frenetical
U
از جا در رفته
by inches
U
رفته رفته
thrawart
U
در رفته
smudgiest
U
رنگ و رو رفته
smudgier
U
رنگ و رو رفته
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
exhausted
U
تحلیل رفته
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
deep-set
U
فرو رفته
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
installed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
smudgy
U
رنگ و رو رفته
weatherbeaten
U
رنگ و رو رفته
averaged
U
روی هم رفته
on average
[on av.]
U
روی هم رفته
off shade
U
رنگ رفته
cavetto
U
[پخی تو رفته]
gone
<adj.>
U
از دست رفته
I'm glad he's gone.
U
خوشحالم که او رفته.
by and large
<idiom>
U
روی هم رفته
applied
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
windswept
U
بر باد رفته
i have been to paris
U
پاریس رفته ام
iam bored
U
حوصله ام سر رفته
overalls
U
رویهم رفته
in the a
U
روی هم رفته
in the lump
U
روی هم رفته
it has escaped my remembrance
U
از خاطرم رفته
overall
U
رویهم رفته
madding
U
از کوره در رفته
on a par
U
روی هم رفته
pallid
U
رنگ رفته
away
U
غایب رفته
jitters
U
از کوره در رفته
he knew that i had gone
U
او میدانست که من رفته ام
red-hot
U
ازجادر رفته
defunct
U
ازبین رفته
sunken
U
فرو رفته
frenzied
U
ازجا در رفته
pulled
U
تحلیل رفته
consumptives
U
تحلیل رفته
all in all
U
روی هم رفته
all told
U
روی هم رفته
first and last
U
روی هم رفته
frantic
U
ازکوره در رفته
averagly
U
روی هم رفته
emaciated
U
گوشت رفته
day a day
U
روی هم رفته
retreating forehead
U
پیشانی تو رفته
neatest
U
شسته و رفته
unbridle
U
مهاردر رفته
consumptive
U
تحلیل رفته
neater
U
شسته و رفته
chafed
U
پوست رفته
truncated soil
U
خاک رو رفته
averaging
U
روی هم رفته
average
U
روی هم رفته
overseen
U
غلط رفته
extinct
U
ازبین رفته
averaged
U
روی هم رفته
averages
U
روی هم رفته
neat
U
شسته و رفته
altogether
U
روی هم رفته
powering
U
توان از دست رفته
furibund
U
اشفته ازجادر رفته
forged side
U
سطح فرو رفته
he is off to the war
U
رفته است به جنگ
Have you been there recently (lately)
U
تازگیها آنجا رفته ای ؟
what is done cannot be undone
U
اب رفته بجوی برنمیگردد
neat
U
شسته و رفته مرتب
lost
U
از دست رفته ضایع
we cannot undo the past
U
اب رفته بجوی برنمیگردد
Vanished(shattered, dashed) hopes.
U
امیدها ی بر باد رفته
advanced pawn
U
پیاده پیش رفته
neater
U
شسته و رفته مرتب
neatest
U
شسته و رفته مرتب
you are mistaken
U
خطا رفته اید
he must have gone
U
باید رفته باشد
income forgone
U
درامداز دست رفته
powers
U
توان از دست رفته
tacky
U
رنگ ورو رفته
As limp as a rag.
U
شل واز حال رفته
He is on leave of absence .
U
مرخصی رفته است
palest
U
رنگ رفته بی نور
paler
U
رنگ رفته بی نور
pale
U
رنگ رفته بی نور
washed up
U
بکلی تحلیل رفته
retreating chin
U
چانه عقب رفته
The child
[kid,baby]
has taken after her mother.
بچه به مادرش رفته.
go out the window
<idiom>
U
اثرش از بین رفته
powered
U
توان از دست رفته
saddle nose
U
بینی فرو رفته
ha-ha
U
دیوار فرو رفته
immersed in debt
U
فرو رفته در فرض
I feel pins and needles in my foot.
U
پایم خواب رفته
power
U
توان از دست رفته
revendication
U
استردادزمین ازدست رفته
lorn
U
از دست رفته بربادرفته
lost chain
U
زنجیره از دست رفته
sunken eyes
U
چشمان فرو رفته
cluster mill
U
فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
to count for lost
U
از دست رفته بحساب آوردن
lost
U
از دست رفته تلف شده
to have arrived
[expected moment]
U
رسیدن
[به زمان انتظار رفته]
I have something in my eye.
U
چیزی توی چشمم رفته.
lost cause
U
جنبش یا آرمان از دست رفته
the cork went off with apop
U
چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com