Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cure meat
U
نمک سود کردن مواد غذایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Adulterated foodstuff.
U
مواد غذایی تقلبی
provision room
U
انبار مواد غذایی
malnutrition
U
تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
commissary store annex
U
شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
self digestion
U
جذب خود بخود مواد غذایی
ration credit
U
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
commissary
U
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissaries
U
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
U
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
k ration
U
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
agrobiology
U
مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
to have the munchies for something
U
یکدفعه هوس چیزی
[غذایی]
را کردن
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
mineralize
U
مواد معدنی جمع کردن
latensify
U
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
mainlines
U
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlined
U
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainline
U
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlining
U
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
shoot up
<idiom>
U
مواد را از راه تزریق مصرف کردن
keying material
U
مواد موردلزوم برای رمز کردن کلمات
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
alimental
U
غذایی
dietetical
U
غذایی
trophic
U
غذایی
alimentary
U
غذایی
mess
U
هم غذایی
messes
U
هم غذایی
lion heart
U
مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
ration
U
جیره غذایی
rationed
U
جیره غذایی
food perference
U
رجحان غذایی
rations
U
جیره غذایی
food preference
U
پسند غذایی
food program
U
برنامه غذایی
diet
U
برنامه غذایی
lymph
U
شیره غذایی
food packet
U
بسته غذایی
food industries
U
صنایع غذایی
food dtufe stuff
U
ماده غذایی
food deprivation
U
محرومیت غذایی
food web
U
شبکه غذایی
food poisoning
U
مسمویت غذایی
nutritiveness
U
خاصیت غذایی
regimen
U
پرهیز غذایی
regimens
U
پرهیز غذایی
food pyramid
U
هرم غذایی
diets
U
رژیم غذایی
dieting
U
برنامه غذایی
dieted
U
رژیم غذایی
dieted
U
برنامه غذایی
food chain
U
زنجیره غذایی
foodstuffs
U
ماده غذایی
diets
U
برنامه غذایی
diet
U
رژیم غذایی
foodstuff
U
ماده غذایی
dieting
U
رژیم غذایی
food chains
U
زنجیره غذایی
degreasing
U
پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
botulism
U
مسمومیت غذایی حاد
dailgy food allowance
U
جیره غذایی روزانه
micronutrient
U
عنصر غذایی کم مصرف
macronutrient
U
عنصر غذایی پر مصرف
grazing food chain
U
زنجیره غذایی چرندگان
dietetics
U
برنامه ریزی غذایی
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
dietetic
U
وابسته به رژیم غذایی
dietary
U
مربوط به رژیم غذایی
annual food plan
U
برنامه غذایی سالیانه
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
target materials
U
مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
grader
U
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
bacteriolysis
U
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
nutrient
U
ماده مقوی از لحاظ غذایی
table of food equivalents
U
جدول ارزش جیره غذایی
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
ration factor
U
ضریب اماد جیره غذایی
nutrients
U
ماده مقوی از لحاظ غذایی
sitology
U
علم تغذیه ورژیم غذایی
master menu
U
برنامه غذایی اصلی یکان
stirabout
U
غذایی شبیه اش جو جنب وجوش
convenience foods
U
غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
master menu
U
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
dietetics
U
فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
convenience food
U
غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
I musn't eat food containing ...
من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم.
packed lunch
غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
tamping
U
بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
sadden
U
[مواد افزودنی به پاتیل رنگ جهت تیره کردن رنگ مورد نظر]
insulating
U
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulate
U
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates
U
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
cereals
U
حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
cereal
U
حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
fudging
U
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudges
U
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudged
U
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudge
U
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
brunches
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunch
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
material
U
مواد
materials
U
مواد
provisions
U
مواد
supplies
U
مواد
materials management
U
مدیریت مواد
nutrition
U
مواد غذائی
instruction material
U
مواد درسی
fine aggregate
U
مواد ریز
instructional material
U
مواد اموزشی
material balance
U
موازنه مواد
insulating material
U
مواد عایق
oddments
U
مواد گوناگون
fixes
U
مواد مخدره
active material
U
مواد عامل
fission products
U
مواد اتمی
lubricant
U
مواد روغنی
materials handling
U
جابجایی مواد
material costs
U
هزینههای مواد
radioactive material
U
مواد رادیواکتیو
material control
U
کنترل مواد
fatigue of material
U
فرسودگی مواد
lubricants
U
مواد روغنی
organic compound
U
مواد شیمیایی
medics
U
مواد دارویی
colorant
U
مواد رنگی
protein
U
مواد سفیدهای
intromission
U
مواد الحاقی
joint filler
U
مواد درزبندی
proteins
U
مواد سفیدهای
fixed material
U
مواد پایدار
letter press
U
مواد چاپی
bill of materials
U
فهرست مواد
defense articles
U
مواد پدافندی
organic compound
U
مواد آلی
bill of material
U
فهرست مواد
assets
U
مواد لازم
alluvial deposit
U
مواد رسوبی
balsamic materials
U
مواد بلسانی
jointing material
U
مواد پرکننده
joint sealing material
U
مواد درزبندی
cryptomaterial
U
مواد رمز
feed stock
U
مواد اولیه
raw materials
U
مواد اولیه
fix
U
مواد مخدره
backing material
U
مواد محافظ
maintenance materials
U
مواد تعمیرات
magnetic materials
U
مواد مغناطیسی
raw materials
U
مواد خام
joint filling compound
U
مواد درزبندی
fertile meterial
U
مواد بارخیز
narcotic drugs
U
مواد مخدر
direct material
U
مواد مستقیم
operating supplies
U
مواد کمکی
off the shelf
U
مواد در دسترس
suspended load
U
مواد غوطه ور
testing of materials
U
ازمایش مواد
composite material
U
مواد مرکب
sealing compound
U
مواد ضد نشت
substitute material
U
مواد جانشینی
explosives
U
مواد سوزا
inorganic materials
U
مواد غیرالی
washing agent
U
مواد شوینده
raw material
U
مواد خام
organic materials
U
مواد الی
muffling material
U
مواد میرایی
producer's goods
U
مواد تولیدی
acetone bodies
U
مواد استونی
natural products
U
مواد طبیعی
purview
U
مواد اساسی
printed matter
U
مواد چاپی
overburden
U
مواد رویی
supplies officer
U
مسئول مواد
petroleum
U
مواد نفتی
excess stock
U
مواد اضافی
cohesive material
U
مواد چسبا
accessory substances
U
مواد فرعی
materials transfer notes
U
دستورانتقال مواد
stocks
U
مواد ذخیره
dissolved solids
U
مواد محلول
glacial drift
U
مواد یخرفته
print
U
مواد چاپی
prints
U
مواد چاپی
printed
U
مواد چاپی
materials requisition
U
درخواست مواد
insulating compound
U
مواد عایق
cohesive materials
U
مواد چسبنده
explosive ordnance
U
مواد منفجره
acaricide
U
مواد کنه کش
miscellaneous provisions
U
مواد متفرقه
coherent materials
U
مواد چسبنده
practice material
U
مواد تمرینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com