Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to pull a proof
U
نمونه چاپی دراوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
galley
U
نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
proofroom
U
اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
galley proof
U
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
rolling press
U
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
to pull a proof
U
نمونه دراوردن باماشین فشاردستی که ...سوی خودبکشند
module
U
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules
U
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling
U
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled
U
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample
U
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
sampling
U
نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample
U
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
letterpress
U
چاپی
typographic
U
چاپی
fully formed characters
U
کاراکترهای چاپی
billhead
U
بروات چاپی
infusion of tea
U
دم کردن چاپی
pamphlet
U
رساله چاپی
letters
U
حرف چاپی
pamphlets
U
رساله چاپی
letter press
U
مواد چاپی
letter
U
حرف چاپی
hard copy
U
نسخه چاپی
printout
U
نتیجه چاپی
printouts
U
نتیجه چاپی
misprints
U
اشتباه چاپی
misprints
U
غلط چاپی
etched circuit
U
مدار چاپی
prints
U
مواد چاپی
printed
U
عکس چاپی
print
U
مواد چاپی
misprint
U
غلط چاپی
print
U
عکس چاپی
printed wiring
U
سیمکشی چاپی
printed matter
U
مواد چاپی
printed
U
مواد چاپی
printed circuit
U
مدار چاپی
misprint
U
اشتباه چاپی
editorially
U
بطور چاپی
printed matter
U
اوراق چاپی
prints
U
عکس چاپی
typal
U
شبیه حروف چاپی
hard-copy output
U
نسخه
[خروجی]
چاپی
soft copy
U
نسخه غیر چاپی
small print
U
حروف چاپی ریز
library edition
U
چاپی که درخودکتابخانه باشد
misprints
U
غلط چاپی کردن
printed circuit board
U
تخته مدار چاپی
letterpress
U
وابسته بحروف چاپی
misprint
U
غلط چاپی کردن
ampersand
U
علامت چاپی & به معنای "و"
mother board
U
برد مدار چاپی اصلی
printouts
U
نسخه چاپی نتیجه نهایی
letterhead
U
عنوان چاپی بالای کاغذ
letter head
U
کاغذیکه نشان چاپی دارد
lebrary edition
U
چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
letterheads
U
عنوان چاپی بالای کاغذ
script font
U
فونت چاپی شبیه به دستخط
printout
U
نسخه چاپی نتیجه نهایی
hard copy
U
نسخه ملموس خروجی چاپی
colour hard copy device
U
اسباب نسخه چاپی رنگی
print hand
U
دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
face value
<idiom>
U
عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
billhead
U
کاغذی که شبیه برات چاپی است
motherboard
U
تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
hair stroke
U
خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
margins
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
pcb
U
Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
margin
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
Proof – reading.
U
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
past performances
U
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
print letters
U
دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
line drawings
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
linocut
U
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
sic
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
secret ballot
U
ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
on screen
U
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
special handling
U
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
on-screen
U
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
sickest
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sick
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
ascender
U
مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
populated board
U
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
slip sheet
U
صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
controller
U
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
controllers
U
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
print shop
U
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
format
U
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
expansion board
U
برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
formats
U
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
micro
U
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micros
U
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
universal
U
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
prospectuses
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectus
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
bar graphics
U
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar codes
U
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar code
U
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
microcomputer
U
تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
overstriking
U
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
rat's nest
U
یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
back plane
U
یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
expansion unit
U
وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
ion deposition
U
فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
paradigm
U
نمونه
type
U
نمونه
examples
U
نمونه
ensample
U
نمونه
example
U
نمونه
typed
U
نمونه
types
U
نمونه
instances
U
نمونه
paradigms
U
نمونه
instance
U
نمونه
format
U
نمونه
typicalness
U
نمونه
calligraph
U
نمونه
pattern
U
نمونه
strickle
U
نمونه
copyslip
U
نمونه
copying
U
نمونه
copy
U
نمونه
representative
U
نمونه
foretype
U
نمونه
copies
U
نمونه
copied
U
نمونه
patterns
U
نمونه
representatives
U
نمونه
specimens
U
نمونه
precedent
U
نمونه
modeled
U
نمونه
sample
U
نمونه
sampled
U
نمونه
precedents
U
نمونه
model
U
نمونه
modules
U
نمونه
models
U
نمونه
forme
U
نمونه
breadboard
U
نمونه
progenitor
U
نمونه
progenitors
U
نمونه
paragons
U
نمونه
exemplars
U
نمونه
sampling
U
نمونه
formats
U
نمونه
exemplar
U
نمونه
modelled
U
نمونه
schema
U
نمونه
schemata
U
نمونه
specimen
U
نمونه
module
U
نمونه
paragon
U
نمونه
coding
U
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
twelvemo
U
کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
duodecimo
U
کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
spooler
U
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
test specimen
U
نمونه ازمایشی
emulator
U
نمونه ساز
specimen signature
U
نمونه امضاء
test specimen
U
نمونه ازمایش
typified
U
نمونه دادن
typifies
U
نمونه دادن
parable
U
قیاس نمونه
coring
U
نمونه گیری
parables
U
قیاس نمونه
gauge
U
سنجیدن نمونه
typified
U
نمونه بودن
typify
U
نمونه دادن
holotype
U
نمونه شاخص
gauged
U
سنجیدن نمونه
typal
U
شبیه نمونه
typifies
U
نمونه بودن
emulation
U
نمونه سازی
exemplarily
U
بطور نمونه
exemplification
U
نمونه اوری
exemplum
U
مثال نمونه
typify
U
نمونه بودن
typifying
U
نمونه دادن
typifying
U
نمونه بودن
typical galaxy
U
کهکشان نمونه
typical sample
U
نمونه نوعی
typicality
U
نمونه علامت
gauges
U
سنجیدن نمونه
standards
U
نمونه قانونی
pilot plant
U
کارخانه نمونه
pilot production
U
تولید نمونه
free sample
U
نمونه مجانی
g
U
نمونه معیار
by the square
U
مطابق نمونه
ladle samble
U
نمونه پاتیل
foretype
U
نمونه قبلی
pilot plant
U
کارگاه نمونه
standard
U
نمونه قانونی
breadboard
U
نمونه تابلویی
modeling
U
نمونه سازی
biased sample
U
نمونه سودار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com