English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
rare sample U نمونه های نادر و کمیاب فرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
modules U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling U نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
out at elbows U نادر
curious U نادر
one-offs U نادر
rarest U نادر
paranormal U نادر
scaron U نادر
one-off U نادر
sought-after نادر
scarcer U نادر
uncommon U نادر
uncommonly U نادر
infrequent U نادر
scarce U نادر
rarer U نادر
rare U نادر
scarcest U نادر
sought-after U کمیاب
rare U کمیاب
rarer U کمیاب
scarce U کمیاب
infrequent U کمیاب
uncommonly U کمیاب
uncommon U کمیاب
recherche U کمیاب
rarest U کمیاب
scarcest U کمیاب
scarcer U کمیاب
neutral U نادر گیر
checkers U جنگ نادر
rare gas U گاز نادر
rare earth elements U خاکهای نادر
euclase U سیلیکات کمیاب
Dr U جزء کمیاب
Drs U جزء کمیاب
scaron U کالای کمیاب
scarce resources U منابع کمیاب
trace elements U عناصر کمیاب
rare detail U جزء کمیاب
rare earths U خاکهای کمیاب
rara avis U چیز یافرد نادر
potentia remota U امر نادر الوقوع
curiosity U چیز غریب کمیاب
curiosities U چیز غریب کمیاب
rarity U چیز کمیاب نادره
rarities U چیز کمیاب نادره
rare varieties of fishes U گونه های نادر ماهی
terbium U عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
checker U نوعی بازی شبیه جنگ نادر
black swan event U رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
undisturbed sample U نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
acanthosisnigricans U بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
Can count on the fingers of one hand <idiom> U رخ دادن اتفاقی به تعداد انگشتان دست [اتفاق نادر و به دفعات محدود]
white crow U چیز ندیده چیز کمیاب
foretype U نمونه
formats U نمونه
forme U نمونه
format U نمونه
exemplar U نمونه
exemplars U نمونه
specimens U نمونه
specimen U نمونه
pattern U نمونه
paradigm U نمونه
paradigms U نمونه
types U نمونه
typed U نمونه
representative U نمونه
representatives U نمونه
type U نمونه
calligraph U نمونه
modules U نمونه
sampling U نمونه
copyslip U نمونه
typicalness U نمونه
examples U نمونه
example U نمونه
patterns U نمونه
module U نمونه
breadboard U نمونه
ensample U نمونه
copied U نمونه
models U نمونه
precedent U نمونه
precedents U نمونه
sample U نمونه
modelled U نمونه
copies U نمونه
copy U نمونه
copying U نمونه
model U نمونه
modeled U نمونه
instances U نمونه
schema U نمونه
instance U نمونه
schemata U نمونه
progenitor U نمونه
progenitors U نمونه
paragon U نمونه
paragons U نمونه
sampled U نمونه
strickle U نمونه
work sample U نمونه کار
tokenism U نمونه کاری
tokenism U نمونه نمایی
biased sample U نمونه سودار
by the square U مطابق نمونه
breadboard U نمونه تابلویی
samplery U نمونه گیری
prototyping U ساخت یک نمونه
sight form U نمونه رصد
protoplast U نمونه اصل
specimen signature U نمونه امضاء
probability sample U نمونه احتمالاتی
portfolio U نمونه محصول
pilot production U تولید نمونه
pilot plant U کارخانه نمونه
pilot plant U کارگاه نمونه
pilot model U نمونه ازمایشی
phony U مدل یا نمونه
quota sample U نمونه سهمیه
random sample U نمونه تصادفی
samplery U نمونه برداری
sample size U بزرگی نمونه
sample distribution U توزیع نمونه
sample data U داده نمونه
sample cell U فرف نمونه
representative sample U نمونه معرف
reference pilot U نمونه مرجع
sample size U حجم نمونه
pattern making U نمونه سازی
test model U نمونه ی ازمایش
test piece U نمونه ازمایشی
exemplarily U بطور نمونه
emulator U نمونه ساز
emulation U نمونه سازی
typal U شبیه نمونه
typical galaxy U کهکشان نمونه
typical sample U نمونه نوعی
coring U نمونه گیری
core sample U نمونه استوانهای
typicality U نمونه علامت
typification U تعیین نمونه
unknown sample U نمونه مجهول
exemplification U نمونه اوری
exemplum U مثال نمونه
test piece U نمونه ازمایش
test specimen U نمونه ازمایشی
test specimen U نمونه ازمایش
test specimen U نمونه ی ازمایش
ladle samble U نمونه پاتیل
holotype U نمونه شاخص
g U نمونه معیار
free sample U نمونه مجانی
screamer U نمونه بسیارخوب
foretype U نمونه قبلی
for example U برای نمونه
vial U شیشه نمونه
cells U فرف نمونه
prototype U نمونه نخستین
prototype U نمونه اولیه
typical U نمونه نوعی
typical U یک نمونه بارز
samplers U نمونه بردار
sampler U نمونه بردار
sampled U نمونه کالا
sampled U نمونه قراردادن
prototype U نمونه ازمایشی
cell U فرف نمونه
archetypes U نمونه اولیه
archetype U نمونه اولیه
prototypes U نمونه ازمایشی
prototypes U نمونه نخستین
prototypes U نمونه اولیه
sampled U نمونه گرفتن
sampled U واحد نمونه
survey U نمونه گیری
copying U نمونه ساختن
copy U نمونه ساختن
per sample U طبق نمونه
copies U نمونه ساختن
copied U نمونه ساختن
polls U نمونه برداشتن
polled U نمونه برداشتن
poll U نمونه برداشتن
surveys U نمونه گیری
model U نمونه اصلی
sample U نمونه کالا
surveyed U نمونه گیری
sample U نمونه قراردادن
sample U نمونه گرفتن
sample U واحد نمونه
models U نمونه اصلی
modelled U نمونه اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com