English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
free sample U نمونه مجانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
module U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling U نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
free of charge U مجانی
frankest U مجانی
franking U مجانی
franks U مجانی
honorary U مجانی
free U مجانی
gratuitous U مجانی
free of cost U مجانی
free of expense U مجانی
frees U مجانی
freed U مجانی
freeing U مجانی
frank U مجانی
franker U مجانی
franked U مجانی
gratis U مجانی ازاد
free shipping <adj.> U ارسال مجانی
free of shipping costs <adj.> U ارسال مجانی
free of forwarding costs <adj.> U ارسال مجانی
postage-free <adj.> U ارسال مجانی
delivery free U حمل مجانی
quarters in kind U مسکن مجانی
freeboard U غذاومنزل مجانی
gratuitousness U مجانی بودن
free list U صورت مجانی ها
free entrance U ورود مجانی
undisturbed sample U نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
to hitch U مجانی سوار شدن
frees U بطور مجانی ازادکردن
complimentary supply U خدمات یا کلاهای مجانی
pay patient U مریض غیر مجانی
free U بطور مجانی ازادکردن
to hitchhike U مجانی سوار شدن
rain check U بلیط مجانی یا مجدد
freed U بطور مجانی ازادکردن
freeing U بطور مجانی ازادکردن
gratuitous U غیر معوض مجانی
to go backpacking U مجانی سوار شدن
knight service U تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
There is no harm in trying. U امتحانش مجانی است (ضرر ندارد )
rain check <idiom> U بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
breadboard U نمونه
paradigm U نمونه
paragons U نمونه
paradigms U نمونه
representative U نمونه
patterns U نمونه
pattern U نمونه
representatives U نمونه
paragon U نمونه
formats U نمونه
exemplar U نمونه
exemplars U نمونه
specimen U نمونه
typicalness U نمونه
ensample U نمونه
sampling U نمونه
copyslip U نمونه
modules U نمونه
format U نمونه
module U نمونه
specimens U نمونه
forme U نمونه
type U نمونه
typed U نمونه
types U نمونه
foretype U نمونه
example U نمونه
examples U نمونه
strickle U نمونه
precedent U نمونه
model U نمونه
schema U نمونه
schemata U نمونه
calligraph U نمونه
copying U نمونه
sampled U نمونه
sample U نمونه
copy U نمونه
copies U نمونه
precedents U نمونه
copied U نمونه
progenitor U نمونه
models U نمونه
modelled U نمونه
modeled U نمونه
instances U نمونه
instance U نمونه
progenitors U نمونه
typification U تعیین نمونه
work sample U نمونه کار
unknown sample U نمونه مجهول
emulator U نمونه ساز
tokenism U نمونه کاری
vial U شیشه نمونه
breadboard U نمونه تابلویی
surveyed U نمونه گیری
tokenism U نمونه نمایی
surveys U نمونه گیری
prototyping U ساخت یک نمونه
model U نمونه اصلی
by the square U مطابق نمونه
survey U نمونه گیری
typical sample U نمونه نوعی
typical galaxy U کهکشان نمونه
biased sample U نمونه سودار
core sample U نمونه استوانهای
coring U نمونه گیری
typal U شبیه نمونه
emulation U نمونه سازی
sample size U بزرگی نمونه
protoplast U نمونه اصل
probability sample U نمونه احتمالاتی
screamer U نمونه بسیارخوب
sight form U نمونه رصد
specimen signature U نمونه امضاء
pilot production U تولید نمونه
pilot plant U کارخانه نمونه
pilot plant U کارگاه نمونه
pilot model U نمونه ازمایشی
samplery U نمونه برداری
quota sample U نمونه سهمیه
random sample U نمونه تصادفی
sample size U حجم نمونه
sample distribution U توزیع نمونه
sample data U داده نمونه
sample cell U فرف نمونه
representative sample U نمونه معرف
samplery U نمونه گیری
reference pilot U نمونه مرجع
phony U مدل یا نمونه
poll U نمونه برداشتن
pattern making U نمونه سازی
copy U نمونه ساختن
test specimen U نمونه ازمایش
test specimen U نمونه ی ازمایش
copying U نمونه ساختن
foretype U نمونه قبلی
for example U برای نمونه
exemplum U مثال نمونه
exemplification U نمونه اوری
exemplarily U بطور نمونه
copies U نمونه ساختن
per sample U طبق نمونه
copied U نمونه ساختن
typicality U نمونه علامت
portfolio U نمونه محصول
test model U نمونه ی ازمایش
test piece U نمونه ازمایشی
test piece U نمونه ازمایش
ladle samble U نمونه پاتیل
polled U نمونه برداشتن
holotype U نمونه شاخص
test specimen U نمونه ازمایشی
g U نمونه معیار
polls U نمونه برداشتن
standard U نمونه قانونی
gauges U سنجیدن نمونه
gauged U سنجیدن نمونه
gauge U سنجیدن نمونه
parables U قیاس نمونه
parable U قیاس نمونه
sampled U نمونه کالا
pieces U سکه نمونه
sampled U نمونه قراردادن
typified U نمونه دادن
sampled U واحد نمونه
sampled U نمونه گرفتن
typifying U نمونه بودن
typifying U نمونه دادن
typify U نمونه بودن
typifies U نمونه بودن
typifies U نمونه دادن
typified U نمونه بودن
piece U سکه نمونه
patterning U نمونه سازی
typify U نمونه دادن
archetype U نمونه اولیه
prototype U نمونه نخستین
prototypes U نمونه ازمایشی
prototypes U نمونه نخستین
prototypes U نمونه اولیه
archetypes U نمونه اولیه
cell U فرف نمونه
cells U فرف نمونه
sampler U نمونه بردار
samplers U نمونه بردار
typical U یک نمونه بارز
typical U نمونه نوعی
prototype U نمونه اولیه
prototype U نمونه ازمایشی
samples U نمونه کالا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com