Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
order form
U
نمونه سفارش نامه پر نکرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
letter of recommendation
U
سفارش نامه
testimonial
U
سفارش وتوصیه رضایت نامه
testimonials
U
سفارش وتوصیه رضایت نامه
unbowed
U
انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
unexploded
U
عمل نکرده مهمات عمل نکرده
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
module
U
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules
U
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling
U
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sample
U
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled
U
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling
U
نمونه گیری برداشت نمونه
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
ordering costs
U
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
look before your leap
U
گز نکرده
single
U
ازدواج نکرده
untravelled
U
سفر نکرده
unsight
U
امتحان نکرده
abortive
<adj.>
رشد نکرده
rudimental
U
رشد نکرده
soles
U
ازدواج نکرده
sole
U
ازدواج نکرده
unkempt
U
شانه نکرده
indigested
U
فکر نکرده
niet le fait
U
او نکرده است
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
uncounselled
U
مشورت نکرده
[نداده]
unused
U
عادت نکرده بکارنبرده
paddy
U
برنج اسیاب نکرده
dud
U
گلوله عمل نکرده
paddies
U
برنج اسیاب نکرده
undisturbed sample
U
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
he is not quite rested
U
خوب رفع خستگی نکرده
gear blank
U
چرخ دنده کار نکرده
dwarf dud
U
بمب اتمی عمل نکرده
absolute dud
U
گلوله اتمی عمل نکرده
You haven't changed.
U
تو هیچ تغییر نکرده ای
[رفتار]
.
seed wool
U
پنبه خام یاپاک نکرده
impennate
U
دارای بالهای رشد نکرده
unfledged
U
پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
stunted tree
U
درخت رشد نکرده وکوتاه
nuclear dud
U
بمب عمل نکرده اتمی
hung striker
U
چاشنی عمل نکرده نارنجک
cleans
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
dwarf dud
U
جنگ افزار هستهای عمل نکرده
clean
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
bomb cemetery
U
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
cleaned
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleanest
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
unschooled
U
تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
Nobody was late except me .
U
هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
Nothing has changed there.
U
آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
polywag
U
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
slinking
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
abortion
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortions
U
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
slink
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to
U
تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
presumptive instruction
U
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
enjoinment
U
سفارش
indenting
U
سفارش
order
U
سفارش
indents
U
سفارش
reference
U
سفارش
indent
U
سفارش
I asked for ...
من سفارش ... را دادم.
send away for
U
سفارش دادن
economic order quantity
U
حد مطلوب سفارش
call the shots
<idiom>
U
سفارش دادن
asking and ordering
U
درخواست و سفارش
back order
U
سفارش معوق
place an order
U
سفارش دادن
ordering
U
سفارش دهی
order for goods
U
سفارش کالا
order format
U
قالب سفارش
factory order
U
سفارش ساخت
outwork
U
سفارش به بیرون
engaged
U
سفارش شده
indent
U
سفارش دادن
order
U
سفارش دادن
order
U
دستور سفارش
modification order
U
سفارش اصلاحی
acknowledgement of order
U
تصدیق سفارش
acknowledgement of order
تایید سفارش
purchase order
U
سفارش خرید
indenting
U
سفارش دادن
enjoin
U
سفارش کردن به
conditional order
U
سفارش مشروط
blanket order
U
سفارش کلی
enjoining
U
سفارش کردن به
enjoins
U
سفارش کردن به
trial order
U
سفارش ازمایشی
enjoined
U
سفارش کردن به
indents
U
سفارش دادن
commendation
U
سفارش تقدیر
processing of the order
U
انجام سفارش
Put in a good word for me.
U
سفارش من رابکن
accumulated profit
U
پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
indent
U
سفارش درخواست کردن
engage
U
از پیش سفارش دادن
open indent
U
سفارش خرید باز
custom-made
U
سفارش داده شده
ordered
U
سفارش داده شده
indents
U
سفارش رسیده از خارج
order time
U
زمان سفارش کالا
order processing time
U
مدت انجام سفارش
order processing time
U
زمان انجام سفارش
indents
U
سفارش درخواست کردن
to book something
U
چیزی را سفارش دادن
lead time
U
زمان انجام سفارش
indenting
U
سفارش رسیده از خارج
To place an order for some goods.
U
کالائی را سفارش دادن
reorder interval
U
زمان بین دو سفارش
reorder cost
U
هزینه سفارش مجدد
bespeak
U
ازپیش سفارش دادن
reorder level
U
سطح سفارش مجدد
re order
U
سفارش دوم باره
reorder point
U
نقطه سفارش مجدد
custom made
U
سفارش داده شده
order
U
دستور دادن سفارش
indent
U
سفارش رسیده از خارج
outwork
U
سفارش به خارج از شرکت
order
[placed with somebody]
U
سفارش
[ازطرف کسی]
indenting
U
سفارش درخواست کردن
engages
U
از پیش سفارش دادن
reorder
U
دوباره سفارش دادن
to countermand goods
U
سفارش کالا را پس گرفتن
dispatch order
U
سفارش حمل سریع
indent
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
That's not what I ordered.
آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
I asked for the child.
من یک برای بچه سفارش دادم.
the goods are on order
U
کالا را سفارش داده ایم
I asked for a small portion.
من یک پرس کوچک سفارش دادم.
mail order
U
سفارش کالا بوسیله پست
ordering costs
U
هزینههای مربوط به سفارش کالا
order
U
سفارش دادن کالا یا جنس
order
U
سفارش دادن تنظیم کردن
indenting
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
batch costing
U
تعیین قیمت سفارش کالا
a la carte
U
جداجدا سفارش داده شده.
indents
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody.
U
سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
To order a meal.
U
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
open indent
U
سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
indent upon a person for goods
U
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
mail order
U
سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
syntactic error
U
خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
cash with order
U
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
procurement lead time
U
زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
canvassed
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
lead time
U
مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
May I use your name as a reference?
U
اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
bomb reconnaissance
U
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
pattern
U
نمونه
sampled
U
نمونه
types
U
نمونه
typed
U
نمونه
type
U
نمونه
precedents
U
نمونه
copying
U
نمونه
calligraph
U
نمونه
patterns
U
نمونه
exemplar
U
نمونه
specimen
U
نمونه
paradigm
U
نمونه
paradigms
U
نمونه
example
U
نمونه
precedent
U
نمونه
typicalness
U
نمونه
strickle
U
نمونه
examples
U
نمونه
modelled
U
نمونه
representative
U
نمونه
representatives
U
نمونه
sample
U
نمونه
copyslip
U
نمونه
specimens
U
نمونه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com