Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
poll
U
نمونه برداشتن
polled
U
نمونه برداشتن
polls
U
نمونه برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sample
U
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled
U
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
Other Matches
transcribe
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
modules
U
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module
U
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling
U
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampling
U
نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample
U
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
removing
U
برداشتن
removes
U
از جا برداشتن
removes
U
برداشتن
removing
U
از جا برداشتن
include
U
در برداشتن
ingether
U
برداشتن
flaw
U
مو برداشتن
ingather
U
برداشتن
flaws
U
مو برداشتن
remove
U
از جا برداشتن
takes
U
برداشتن
take
U
برداشتن
sublate
U
برداشتن
pickup
U
برداشتن
pick up
U
برداشتن
lift
U
برداشتن
lifted
U
برداشتن
lifting
U
برداشتن
lifts
U
برداشتن
remove
U
برداشتن
take up
U
برداشتن
to mop up
U
برداشتن
to take up
U
برداشتن
moistening
U
نم برداشتن
deletes
U
برداشتن
to pull off
U
برداشتن
countertrace
U
برداشتن از
includes
U
در برداشتن
deleting
U
برداشتن
glom
U
برداشتن
deleted
U
برداشتن
to run away with
U
برداشتن
to pick up
U
برداشتن
delete
U
برداشتن
elide
U
ازاخر برداشتن
transcribes
U
رونوشت برداشتن
flaw
U
ترک برداشتن
warped
U
تاب برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate .
U
ازمیان برداشتن
transcribed
U
رونوشت برداشتن
elided
U
ازاخر برداشتن
warps
U
تاب برداشتن
unveil
U
حجاب برداشتن
unveiled
U
حجاب برداشتن
surmounts
U
ازمیان برداشتن
surmounting
U
ازمیان برداشتن
surmounted
U
ازمیان برداشتن
surmount
U
ازمیان برداشتن
to fly to arms
U
سلاح برداشتن
to have one's p taken
U
عکس برداشتن
unveiling
U
حجاب برداشتن
transcribing
U
رونوشت برداشتن
transcribe
U
رونوشت برداشتن
to take off
U
برداشتن بردن
warp
U
تاب برداشتن
spoon
U
با قاشق برداشتن
to take the photograph of
U
عکس برداشتن از
removes
U
برداشتن مهر
step
U
قدم برداشتن
removing
U
برداشتن مهر
step
U
گام برداشتن
stepping
U
قدم برداشتن
uncap
U
کلاه از سر برداشتن
unmasks
U
نقاب برداشتن از
unmasking
U
نقاب برداشتن از
unmasked
U
نقاب برداشتن از
spooned
U
با قاشق برداشتن
remove
U
برداشتن مهر
unhood
U
سرپوش برداشتن از
stepping
U
گام برداشتن
elides
U
ازاخر برداشتن
eliding
U
ازاخر برداشتن
uncap
U
سر پوش برداشتن از
to sweep away
U
ازمیان برداشتن
to receive a wound
U
زخم برداشتن
decoded
U
برداشتن رمز
unveils
U
حجاب برداشتن
spoons
U
با قاشق برداشتن
spooning
U
با قاشق برداشتن
unmask
U
نقاب برداشتن از
to d. the cloth
U
رومیزی را برداشتن
break step
U
غلط پا برداشتن
resign
U
دست برداشتن
feet
U
پاچنگال برداشتن
desist
U
دست برداشتن
cease
U
دست برداشتن
flaws
U
ترک برداشتن
ingether
U
خرمن برداشتن
decodes
U
برداشتن رمز
decode
U
برداشتن رمز
to come at a bound
<idiom>
U
خیز برداشتن
make a copy of
U
رونوشت برداشتن
off take rudder
U
سکان برداشتن
picturize
U
فیلم برداشتن از
maps
U
نقشه برداشتن از
map
U
نقشه برداشتن از
crack
U
شکاف برداشتن
cracks
U
شکاف برداشتن
list
U
سیاهه برداشتن
to break step
U
غلط پا برداشتن
demountable
U
قابل برداشتن
heaved
U
خیز برداشتن
heave
U
خیز برداشتن
dequeue
U
برداشتن اقلام یک صف
emarginate
U
برداشتن حاشیه از
give up
U
دست برداشتن از
machine
U
براده برداشتن
machined
U
براده برداشتن
machines
U
براده برداشتن
clearance
U
برداشتن مانع
twisting
U
تاب برداشتن
gait
U
گام برداشتن
remove slag
U
سرباره را برداشتن
twist
U
تاب برداشتن
snap up
U
تند برداشتن
shuffle off
U
به عجله برداشتن
twists
U
تاب برداشتن
run away with
U
برداشتن و در رفتن
to carry arms
U
سلاح برداشتن
fractures
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
decontrol
U
دست از کنترل برداشتن
fractured
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracture
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
to lift up one's hand
U
دست بدعا برداشتن
to lift one's hand
U
دست به سوگند برداشتن
to whisk away or off
U
تند بردن برداشتن
racing of generator
U
دور برداشتن مولد
to have two strings to one bow
U
با یک دست دو هندوانه برداشتن
to get anything out of the way
U
کاری را ازمیان برداشتن
paces
U
شیوه گام برداشتن
crack
U
شکاف برداشتن ترکیدن
paced
U
شیوه گام برداشتن
cracks
U
شکاف برداشتن ترکیدن
pace
U
شیوه گام برداشتن
to run away with
U
برداشتن ودر رفتن
to sel a person a pup
U
کلاه کسیرا برداشتن
withdraw
U
عقب کشیدن برداشتن
withdraws
U
عقب کشیدن برداشتن
to take notes of
U
یاد داشت برداشتن از
disburden
U
بار از دوش برداشتن
curled
U
تاب برداشتن فردادن
defuses
U
فیوز بمب را برداشتن
multiplicate
U
چندین نسخه برداشتن از
leave alone
<idiom>
U
دست از سر کسی برداشتن
overcrop
U
زیاد حاصل برداشتن از
untread
U
بعقب گام برداشتن
work in
U
مشکلات را از میان برداشتن
yerk
U
هل دادن شکاف برداشتن
defuse
U
فیوز بمب را برداشتن
defused
U
فیوز بمب را برداشتن
racing of motor
U
دور برداشتن موتور
To pluck ones eyebrows.
U
زیر ابرو برداشتن
ingather
U
انباشتن خرمن برداشتن
defusing
U
فیوز بمب را برداشتن
remove the seal from
U
مهر چیزی را برداشتن
curl
U
تاب برداشتن فردادن
curls
U
تاب برداشتن فردادن
unburdening
U
بار از دوش کسی برداشتن
commissurotomy
U
برداشتن بافت عصبی رابط
unburdens
U
بار از دوش کسی برداشتن
cathodogeaph
U
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
photograph
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
take off
U
برداشتن پرواز کردن هواپیما
to keep pace with any one
U
گام های برابرباکسی برداشتن
revving
U
تند گشتن دور برداشتن
unburden
U
بار از دوش کسی برداشتن
revs
U
تند گشتن دور برداشتن
film
U
تاری چشم فیلم برداشتن از
degreasing
U
از بین بردن یا برداشتن گریس
lobectomy
U
برداشتن قسمتی ازیک عضو
kodak
U
بادوربین کداک عکس برداشتن
boning
U
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
bones
U
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
boned
U
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
to raise the v
U
توری یانقاب ازروی برداشتن
bone
U
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
photographs
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
striding
U
گام های بلند برداشتن
strides
U
گام های بلند برداشتن
filmed
U
تاری چشم فیلم برداشتن از
stride
U
گام های بلند برداشتن
photographing
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographed
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
revved
U
تند گشتن دور برداشتن
rev
U
تند گشتن دور برداشتن
to relieve one of a load
U
باراز دوش کسی برداشتن
weeding
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
buckles
U
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
to throw off the mask
U
پرده از روی کار برداشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com