English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (577 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sampling U نمونه برداری مزه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sample U نمونه برداری کردن
sampled U نمونه برداری کردن
Other Matches
acceptance sampling U نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampling U نمونه برداری
samplery U نمونه برداری
biased sampling U نمونه برداری غیرتصادفی
core drilling U نمونه برداری با مته
bottle silt sampler U نمونه برداری با بطری
split spoon U قاشق نمونه برداری
sampling rate U نرخ نمونه برداری
auger U مته نمونه برداری
polling list U سیاهه نمونه برداری
bed load sampling U نمونه برداری از بار کف
autopolling U خود نمونه برداری
sampling in motion U نمونه برداری در حال انتقال
acceptance sampling U پذیرش کالاپس از نمونه برداری
nodes U محل برخورد بردارهادر نمونه برداری
node U محل برخورد بردارهادر نمونه برداری
aliasing U اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
module U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
sample U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
standarize U با نمونه یا عیار قانونی مطابقت کردن استاندارد کردن
operated U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
proofread U نمونه خوانی کردن
proofreading U نمونه خوانی کردن
proofreads U نمونه خوانی کردن
utilising U بهره برداری کردن
utilizes U بهره برداری کردن
tap U بهره برداری کردن از
tapped U بهره برداری کردن از
utilize U بهره برداری کردن
tapping U بهره برداری کردن از
utilised U بهره برداری کردن
mapping U نقشه برداری کردن
utilizing U بهره برداری کردن
utilises U بهره برداری کردن
exploits U بهره برداری کردن از
defraud U کلاه برداری کردن
defrauded U کلاه برداری کردن
exploiting U بهره برداری کردن از
defrauding U کلاه برداری کردن
defrauds U کلاه برداری کردن
exploit U بهره برداری کردن از
safing U چاشنی برداری کردن
unveil U نمودار کردن پرده برداری
unveiled U نمودار کردن پرده برداری
unveiling U نمودار کردن پرده برداری
unveils U نمودار کردن پرده برداری
photo imagery U عکس برداری کردن از زمین
operated U عمل کردن بهره برداری کردن
operate U عمل کردن بهره برداری کردن
operates U عمل کردن بهره برداری کردن
undisturbed sample U نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
To take an invevtory. U صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
paragons U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragon U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
bessel method U پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
redundancies U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancy U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
copied U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copying U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copies U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
modelled U نمونه
paragon U نمونه
paragons U نمونه
strickle U نمونه
model U نمونه
modeled U نمونه
sampled U نمونه
schema U نمونه
module U نمونه
modules U نمونه
sampling U نمونه
specimen U نمونه
specimens U نمونه
calligraph U نمونه
exemplars U نمونه
exemplar U نمونه
copying U نمونه
copy U نمونه
copies U نمونه
copied U نمونه
breadboard U نمونه
example U نمونه
examples U نمونه
forme U نمونه
foretype U نمونه
ensample U نمونه
copyslip U نمونه
format U نمونه
formats U نمونه
models U نمونه
representative U نمونه
paradigms U نمونه
type U نمونه
typed U نمونه
paradigm U نمونه
types U نمونه
precedent U نمونه
representatives U نمونه
precedents U نمونه
instances U نمونه
instance U نمونه
progenitors U نمونه
progenitor U نمونه
sample U نمونه
patterns U نمونه
schemata U نمونه
typicalness U نمونه
pattern U نمونه
vectors U برداری
vector U برداری
decerebration U مخ برداری
embodiment U در برداری
typical U یک نمونه بارز
exemplum U مثال نمونه
emulator U نمونه ساز
standard U نمونه قانونی
core sample U نمونه استوانهای
sample U نمونه قراردادن
foretype U نمونه قبلی
exemplarily U بطور نمونه
emulation U نمونه سازی
for example U برای نمونه
exemplification U نمونه اوری
polled U نمونه برداشتن
polls U نمونه برداشتن
coring U نمونه گیری
poll U نمونه برداشتن
standards U نمونه قانونی
sample U نمونه کالا
prototypes U نمونه اولیه
prototypes U نمونه نخستین
prototypes U نمونه ازمایشی
test model U نمونه ی ازمایش
type of use U نمونه کاربرد
prototype U نمونه ازمایشی
sampler U نمونه بردار
samplers U نمونه بردار
typical U نمونه نوعی
per sample U طبق نمونه
prototype U نمونه اولیه
prototype U نمونه نخستین
sampled U نمونه قراردادن
breadboard U نمونه تابلویی
modeling U نمونه سازی
by the square U مطابق نمونه
sampled U نمونه گرفتن
sampled U واحد نمونه
sampling U نمونه گیری
biased sample U نمونه سودار
sampled U نمونه کالا
archetype U نمونه اولیه
archetypes U نمونه اولیه
cell U فرف نمونه
cells U فرف نمونه
sample size U بزرگی نمونه
sight form U نمونه رصد
specimen signature U نمونه امضاء
unknown sample U نمونه مجهول
typification U تعیین نمونه
typicality U نمونه علامت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com