Perdic | نمودار گرد و ستونی پیوسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	linked pie/column graph U	نمودار گرد و ستونی پیوسته

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	column graph U	نمودار ستونی
	histogram U	نمودار ستونی
	frequency histogram U	نمودار ستونی بسامد
	stacked column graph U	نمودار ستونی انباشته
	bar chart U	نمودار سطری یا ستونی
	one hyndred percent column graph U	نمودار یکصد درصد ستونی
	mixed column line chart U	نمودار ستونی- خطی ترکیبی
	mixed column line graph U	نمودار ستونی- خطی ترکیبی
	block diagram U	نمودار بلوکی نمودار کلی
	away U	پیوسته بطور پیوسته
	perpendicular U	ستونی
	monostyle U	یک ستونی
	dyostyle U	دو ستونی
	tristylous U	سه ستونی
	monostylous U	یک ستونی
	columnar U	ستونی
	hexastyle U	ایوان شش ستونی
	column action U	عمل ستونی
	columnar structure U	ساختمان ستونی
	column major order U	بترتیب ستونی
	column indicator U	نشانگر ستونی
	trisyly U	وضع سه ستونی
	trisyly U	ساختمان سه ستونی
	column binary U	دودویی ستونی
	decastyle U	ایوان ده ستونی
	dodecastyle U	دوازده ستونی
	column binary U	دودوئی ستونی
	ibm card U	کارت 08 ستونی
	column chromatography U	کروماتوگرافی ستونی
	double column machine U	دستگاه دو ستونی
	pentastyle U	پنج ستونی
	eighty column card U	کارت هشتاد ستونی
	column wise recalculation U	محاسبه مجدد ستونی
	post drilling machine U	دستگاه مته ستونی
	peripteral U	بنای دور ستونی
	y punch U	سوراخ کارت ستونی .
	double column miller U	دستگاه فرز دو ستونی
	cora U	[سر ستونی در شکل زن جوان]
	column screw press U	پرس پیچی ستونی
	caryatid U	ستونی که مجسمه زن باشد
	bar coding U	علامت گذاری ستونی
	stacked column chart U	جدول ستونی انباشته
	column text chart U	جدول متن ستونی
	octastyle U	ایوان هشت ستونی
	Giant Order U	شیوه غول ستونی [معماری]
	henostyle U	[ستونی بین جرز درگاه]
	knee and column milling machine U	دستگاه فرز زانویی و ستونی
	carolitic U	[ستونی با آرایش برگ دار]
	telamon U	ستونی که مجسمه مرد باشد
	pillar box U	صندوق پستی ستونی شکل
	four column friction screw press U	پرس اصطکاکی چهار ستونی
	carolytic U	[ستونی با آرایش برگ دار]
	pillar boxes U	صندوق پستی ستونی شکل
	beach diagram U	طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
	to put a notice up U	آگهیی را به تخته ای [ستونی] آویزان کردن
	hydraulic ram U	تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فرو ریزد ونیروی ان ... دارد
	galley U	نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
	galley proof U	نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
	meniscus U	سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
	puncheon U	ستونی کوتاه که بجای تحمل بار تیر در بین دو پایه بکارمیرود
	incessantly U	پیوسته
	annexed U	پیوسته
	married U	پیوسته
	d. in U	پیوسته
	continous U	پیوسته
	ceaseless U	پیوسته
	affined U	پیوسته
	uninterrupted U	پیوسته
	coalescent U	پیوسته
	coadunate U	پیوسته
	conjoint U	پیوسته
	everywhen U	پیوسته
	continued U	پیوسته
	eternal U	پیوسته
	attached U	پیوسته
	in connexion with U	پیوسته به
	on end U	پیوسته
	for evermore U	پیوسته
	for ever and aday U	پیوسته
	legato U	پیوسته
	incessant U	پیوسته
	allied U	پیوسته
	alway U	پیوسته
	cursive U	پیوسته
	perpetually U	پیوسته
	ceaselessly U	پیوسته
	cohesive U	به هم پیوسته
	contiguous U	پیوسته
	never ceasing U	پیوسته
	syndetic U	پیوسته
	unremittingly U	پیوسته
	continuous U	پیوسته
	round-the-clock U	پیوسته
	continual U	پیوسته
	concomitant U	پیوسته
	non-stop U	پیوسته
	proximate U	پیوسته
	on and on U	پیوسته
	burst U	پیوسته
	bursts U	پیوسته
	continuous phase U	فاز پیوسته
	haunts U	پیوسته امدن به
	continuous paper U	کاغذ پیوسته
	continuous function U	تابع پیوسته
	continuous forms U	ورقههای پیوسته
	adjoin U	پیوسته بودن
	adjoined U	پیوسته بودن
	without intermission U	پیوسته لاینقطع
	continuous spectrum U	طیف پیوسته
	continuous scrolling U	حرکت پیوسته
	continuous processing U	پردازش پیوسته
	adjoins U	پیوسته بودن
	continuous process U	فرایند پیوسته
	whittle U	پیوسته کم کردن
	continuous form U	ورقه پیوسته
	continuous error U	خطای پیوسته
	connected measures U	اقدامت پیوسته
	collateral measures U	اقدامت پیوسته
	haunt U	پیوسته امدن به
	aggregates U	بهم پیوسته
	aggregate U	بهم پیوسته
	against U	پیوسته مجاور
	burster U	فرم پیوسته
	accrete U	بهم پیوسته
	forever U	جاویدان پیوسته
	continuous duty U	کار پیوسته
	continuous distributions U	توزیع پیوسته
	continuous data U	دادههای پیوسته
	without rest U	پیوسته لاینقطع
	accretion U	رشد پیوسته
	continuate U	پیوسته بهم
	connecting arrangement U	ترتیب پیوسته
	conjunct U	بهم پیوسته
	burst mode U	حالت پیوسته
	nid nod U	پیوسته جنبیدن
	to be in a state of f. U	پیوسته درتغییربودن
	gamosepalous U	پیوسته کاسبرگ
	gamophyllous U	پیوسته برگ
	collective U	بهم پیوسته
	gamopetalous U	پیوسته گلبرگ
	full time U	پیوسته کار
	to whittle at U	پیوسته بریدن
	diligency U	کوشش پیوسته
	diligence U	کوشش پیوسته
	incessant drinking U	پیوسته گساری
	indiscrete U	بهم پیوسته
	thereunto U	بضمیمیه ان پیوسته به ان
	nid nod U	پیوسته جنباندن
	linked list U	لیست پیوسته
	permanent water level U	تراز پیوسته اب
	contiguous U	همجوار پیوسته
	sustained yield U	بازده پیوسته
	continuous tone U	ته رنگ پیوسته
	sympetalous U	پیوسته گلبرگ
	symphsis U	عضو پیوسته
	insobriety U	شرب پیوسته
	compacts U	بهم پیوسته
	flow chip U	براده پیوسته
	compacting U	بهم پیوسته
	compact U	بهم پیوسته
	vicinal U	در همسایگی پیوسته
	continuous variable U	متغیر پیوسته
	continuous traffic line U	خط پیوسته امد و شد
	compacted U	بهم پیوسته
	inseparate U	بهم پیوسته
	end to end U	سرهم پیوسته
	ex post U	بوقوع پیوسته
	peals U	صدای پیوسته
	peal U	صدای پیوسته
	continuous tone U	اهنگ پیوسته
	pealed U	صدای پیوسته
	pealing U	صدای پیوسته
	tractor feed U	تغذیه کاغذ پیوسته
	uniterrupted U	پیوسته غیرمقطوع دایم
	indiscretely U	بطور بهم پیوسته
	continuous rating U	کار پیوسته اسمی
	continuous levelling U	تراز یابی پیوسته
	order about U	پیوسته پی فرمان فرستادن
	continuing appropriation U	تامین اعتبار پیوسته
	zigzag U	خطوط جناغی پیوسته
	so let us always be kind U	پیوسته مهربان باشیم
	statement with debate U	بیانیه با بحث پیوسته
	direct connected U	ماشینهای بهم پیوسته
	continuous extraction apparatus U	دستگاه استخراج پیوسته
	continuous grading U	دانه بندی پیوسته
	continuous packing column U	ستون پر شده پیوسته
	to run on U	بهم پیوسته بودن
	continuous background radiation U	تابش زمینهای پیوسته
	continuous forms U	فرم های پیوسته
	gamopetalous U	دارای گلبرگ پیوسته
	gamophyllous U	دارای برگ پیوسته
	gamosepalous U	دارای کاسبرگ پیوسته
	he kept on speaking U	پیوسته سخن میگفت
	to peg a way at some work U	پیوسته درسرچیزی کارکردن
	to keep on U	پیوسته نگاه داشتن
	to hang together U	باهم پیوسته یامتحدبودن
	to chop and change U	پیوسته تغییررای دادن
	to breed in and in U	پیوسته باخویشاوندان پیوندکردن
	continuous function U	تابع پیوسته [ریاضی]
	continuous flow analyser U	تجزیه گر جریان پیوسته