Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lord lieutenant
U
نماینده پادشاه در ایالات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
regents
U
نماینده پادشاه رئیس
regent
U
نماینده پادشاه رئیس
federal reserve system
U
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
king dom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
commision agent
U
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogates
U
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate
U
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
united states
U
ایالات متحده
the united states of america
U
ایالات یا کشورهای متحدامریکا
ole glory
U
پرچم ایالات متحده
confederacies
U
ایالات هم پیمان هم پیمانی
confederacy
U
ایالات هم پیمان هم پیمانی
united states attorney
U
دادستان کل ایالات متحده
United States of America
U
ایالات متحده امریکا
USA
U
ارتش ایالات متحده
state hood
U
حالت وشرایط ایالات امریکا
USA
U
مخفف ایالات متحده امریکا
interstate commerce commission
U
کمیسیون تجارت بین ایالات
U.S.A.F
U
مخفف نیروی هوایی ایالات متحده
north-eastern
U
وابسته به شمال شرق ایالات متحده
department of state
U
وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
stars and bars
U
نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
virginia
U
نام یکی از ایالات اتازونی توتون ویرژینی
Central Intelligence Agency
U
مرکز اداره اطلاعات
[ایالات متحده آمریکا]
girl scouts
U
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scout
U
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
republican party
U
یکی از دوحزب بزرگ ایالات متحده امریکا
f.b.i
U
یکی از ادارات وزارت دادگستری ایالات متحده
Uncle Sam
U
لقب دولت ایالات متحده امریکا عمو سام
The passenger was admitted into the USA.
U
به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
o king
U
ای پادشاه
Shahs
U
پادشاه
Shah
U
پادشاه
kings
U
پادشاه
king
U
پادشاه
queenconsort
U
زن پادشاه
kingless
U
بی پادشاه
our sovereingn
U
پادشاه
rex
U
پادشاه
queen
U
زن پادشاه
sovereigns
U
پادشاه
potentates
U
پادشاه
head of state
U
پادشاه
constitutional monarch
U
پادشاه
sovereign
U
پادشاه
monarch
U
پادشاه
monarchs
U
پادشاه
queens
U
زن پادشاه
potentate
U
پادشاه
kings palace
U
قصر پادشاه
sign manual
U
امضا پادشاه
kings palace
U
کاخ پادشاه
kingling
U
پادشاه کوچک
rial
U
پادشاه ملکه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
U
پادشاه یا دولت
king of england
U
پادشاه انگلستان
oberon
U
پادشاه پریان
regicides
U
قتل پادشاه
fit for a king
U
لایق پادشاه
regicide
U
قتل پادشاه
first class cricket
U
مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
U
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
blue law
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
liberty party
U
حزب مخالف سیستم برده داری که در سال 0481 در ایالات متحده امریکاتشکیل شد
blue laws
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
princess of the blood
U
دختر یا نوه پادشاه
royal prerogative
U
حق امتیاز ویژه پادشاه
king's counsel
U
قاضی دادگاه پادشاه
king of birds
U
پادشاه مرغان :دال
his britannic majesty
U
اعلیحضرت پادشاه انگلستان
aeolus
U
پادشاه تسالی یونان
croesus
U
کراسوس : پادشاه یونان
privy seal
U
مهر شخصی پادشاه
raja or rajah
U
راجه-امیریا پادشاه
Indian summer
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summers
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
national crime information center
U
شبکه کامپیوتری FBI که مربوط به جرائم رخ داده درسراسر ایالات متحده امریکا میباشد
prince royal
U
پسر ارشد پادشاه انگلیس
they attended the king
U
ایشان درخدمت پادشاه بودند
sovereignty
U
اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
herod
U
هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
kinglet
U
پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
the u kingdom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
HMS
U
مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
gordian
U
وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
dauphiness
U
عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
princessroyal
U
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
regius professor
U
استاد منصوب ازطرف پادشاه
the u states
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
new deal
U
روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
member banks
U
در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
royalty
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
monarchical
U
وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
priam
U
پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
infanta
U
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
dais
U
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
the code of justinian
U
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
royalties
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
household troops
U
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
dauphin
U
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
Ivy League
U
نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
jacobite
U
طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
queen dowager
U
زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
monarchs
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarch
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
infante
U
جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
kingmaker
U
کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
eminent domain
U
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it.
U
ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند
[مخالفت کردند ]
.
empire
U
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empires
U
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
Georgian architecture
U
معماری جرجی
[در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
homage
U
اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
romulus
U
رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
Desornamentado
U
[سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
order of council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
letters missive
U
نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
to kiss hands
U
دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
procedendo
U
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
koh i noor
U
کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
agamemnon
U
اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
provincialism
U
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
democratic party
U
یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
mercantile agent
U
نماینده
proctor
U
نماینده
deligate
U
نماینده
indicatory
U
نماینده
representatives
U
نماینده ها
dept
U
نماینده
depts
U
نماینده
delegates
U
نماینده ها
indicant
U
نماینده
indicator
U
نماینده
factor
U
نماینده
proxy
U
نماینده
agent
U
نماینده
attorney
U
نماینده
attorneys
U
نماینده
representatives
U
نماینده
agency
U
نماینده
factors
U
نماینده
agents
U
نماینده
doer
U
نماینده
doers
U
نماینده
representative
U
نماینده
delegating
U
نماینده
delegated
U
نماینده
delegate
U
نماینده
deputy
U
نماینده
deputies
U
نماینده
nominee
U
نماینده
commissioners
U
نماینده
nominees
U
نماینده
commissioner
U
نماینده
agencies
U
نماینده
delegates
U
نماینده
deputation
U
نماینده نمایندگی
permanent deligate
U
نماینده دایمی
manufacturers' agent
U
نماینده تولیدکننده
deputy
U
وکیل نماینده
marker ship
U
کشتی نماینده
opostolic delegate
U
نماینده پاپ
stack indicator
U
نماینده پشته
overseas agent
U
نماینده خارجی
walking delegate
U
نماینده سیار
representative elements
U
عناصر نماینده
priority indicator
U
نماینده اولویت
sales representative
U
نماینده فروش
deputations
U
نماینده نمایندگی
sole agent
U
نماینده انحصاری
pathognomomical
U
نماینده ناخوشی
pathognomic
U
نماینده ناخوشی
deputies
U
وکیل نماینده
sales agent
U
نماینده فروش
consular agent
U
نماینده کنسولی
insurance agent
U
نماینده بیمه
internunico
U
نماینده پاپ
jack and gill
U
دونامه نماینده ........
represents
U
نماینده بودن
represented
U
نماینده بودن
election
U
انتخاب نماینده
representations
U
تمثال نماینده
customs agent
U
نماینده گمرکی
check indicator
U
نماینده مقابله
assignee
U
نماینده مامور
parliamentarians
U
نماینده مبرز
parliamentarian
U
نماینده مبرز
envoi
U
مامور نماینده
by depty
U
بوسیله نماینده
expessive
U
حاکی نماینده
represent
U
نماینده بودن
Members of Parliament
U
نماینده مجلس
law agent
U
نماینده قضایی
legates
U
نماینده پاپ
legate
U
نماینده پاپ
envoys
U
مامور نماینده
law agent
U
نماینده حقوقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com