English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tragi comedy U نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
omnim gatherum U امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
dramatic monologue U نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
incorporating mill U کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
poudrette U کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
loam U خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
problem plav U نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
indiental music U ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
varieties U نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
variety U نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
universal legacy U وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
flattest U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flat U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
grand larceny U سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
precatory words U عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
antic U وضع غریب ومضحک
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
hudibrastic U نوشته شده بصورت دوبیتی هشت هجایی ومضحک
to set by the ears U باهم بدکردن باهم مخالف کردن
interwrought U در هم امیخته
mixed U امیخته
mixture U امیخته
mixtures U امیخته
motley U امیخته
zygose U امیخته
portmanteau U امیخته
portmanteaux U امیخته
portmanteaus U امیخته
medley U امیخته
medleys U امیخته
mixed tides U کشندهای امیخته
mixed gas U گاز امیخته
mixed mode U باب امیخته
mixed number U عدد امیخته
impanate U امیخته بنان
mixed crystal U کریستال امیخته
coalescent U بهم امیخته
immiscible U امیخته نشدنی
cold mix U امیخته سرد
petitioning creditor U مطالب
prank U شوخی امیخته بافریب
gold amalgam U جیوه امیخته بازر
chrism U روغن امیخته بابلسان
oil is immiscible with water U روغن با اب امیخته نمیشود
oxyhydrogen U اکسیژن امیخته به ایدروژن
mincemeat U قیمه امیخته باکشمش
pranks U شوخی امیخته بافریب
lemon squash U شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
mixed mode experssion U عبارت امیخته یاب
discussion U تشریح مطالب
discussions U تشریح مطالب
varia U مطالب گوناگون
antilogy U تناقض مطالب
deep laid U امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
d. butter U کره اب کرده و امیخته با ارد
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
mixed mode macro U درشت دستور امیخته باب
front page U مطالب سرصفحه یا سرمقاله
front-page U مطالب سرصفحه یا سرمقاله
epitome U خلاصه رئوس مطالب
syllabus U رئوس مطالب برنامه
miscellany U مجموعهای از مطالب گوناگون
outlines U خلاصه رئوس مطالب
syllabuses U رئوس مطالب برنامه
refersher course U دوره یاداوری مطالب
outline U خلاصه رئوس مطالب
outlined U خلاصه رئوس مطالب
miscellanist U نویسنده مطالب مختلف
outlining U خلاصه رئوس مطالب
recapitulations U تکرار رئوس مطالب
recapitulation U تکرار رئوس مطالب
miscellanies U مجموعهای از مطالب گوناگون
to set at loggerheads U باهم بد کردن باهم مخالف کردن
neo platonism U فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
scenic U نمایشی
dramatic U نمایشی
exhibitive U نمایشی
showdown U نمایشی
showdowns U نمایشی
dramatically U نمایشی
epideictic U نمایشی
flashy U نمایشی
flashiest U نمایشی
expository U نمایشی
flashier U نمایشی
recapitulated U رئوس مطالب را دوره کردن
concordances U راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
anagogy U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
for the rest U اما در باره باقی مطالب
anagoge U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
recapitulate U رئوس مطالب را تکرار کردن
shocker U مطالب مهیج تحریک کننده
shockers U مطالب مهیج تحریک کننده
recapitulating U رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulating U رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulates U رئوس مطالب را دوره کردن
precis U خلاصه رئوس مطالب تلخیص
recapitulates U رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated U رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulate U رئوس مطالب را دوره کردن
concordance U راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
lingua francas U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
law french U اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
think piece U مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
lingua franca U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
false arch U قوس نمایشی
expositive U نمایشی نمایشگاهی
performing arts U هنرهای نمایشی
ideogrammic U نمایشی تجسمی
hot dogging U عملیات نمایشی
display architecture U معماری نمایشی
demonstration effect U اثر نمایشی
stagy U نمایشی صحنهای
ideogramic U نمایشی تجسمی
figure skating U یخ بازی نمایشی
demo U نمونه نمایشی
representative arts U فنون نمایشی
pornographer U نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
copywriters U نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
glasnost U سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
copywriter U نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
ingratiatory U طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
imbroglio U قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
imbroglios U قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
journalese U بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
documentarian U کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
demodulate U از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
differentiation U فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
bathos U تنزل از مطالب عالی به چیزهای پیش پا افتاده
display menu U فهرست انتخاب نمایشی
demonstrability U نمایشی نمایش دادنی
mock up U نمونه نمایشی کالا
showboat U نمایشی بازی کردن
the drama U تصنیف داستانهای نمایشی
amphibious demonstration U عملیات اب خاکی نمایشی
academic assault شمشیر بازی نمایشی
traversing U حرکت نمایشی اسب
performing U وابسته به هنرهای نمایشی
traverses U حرکت نمایشی اسب
traverse U حرکت نمایشی اسب
traversed U حرکت نمایشی اسب
amphibious demonstration U عملیات نمایشی اب خاکی
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
context sensitive help key U کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
galley U نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
exhibition game U بازی نمایشی به نفع خیریه
to put over a play U موافق بدادن نمایشی شدن
international demonstration effect U اثر نمایشی بین المللی
kamptulicon U یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
galley proof U نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
monopolylogue U نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
dramaturge U نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
therein U دران
Autocue U دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
colours U صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colour U صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
thereabout U دران حدود
slideway U راهی که دران سر
offing U دران نزدیکی ها
therabout U دران حدود
His presentation was actually just a recital of names, places, and dates. U مطالب ارایه شده او [مرد] در واقع فقط شمارشی از نام، مکان، و تاریخ بود.
therewith U دران هنگام بدانوسیله
it is not subject to review U دران روا نیست
nautch U که دران رقاص میرقصند
then U انگاه دران هنگام
covering letters U نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
covering letter U نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
mosaic U حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
It was an enjoyable performance, if less than ideal. U این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
thin window display U نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
scrinium U لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
thumbhole U حفرهای که شست دران جابگیرد
pot liquor U اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
errors slipped in U اشتباهاتی دران راه یافت
polytony U ایجادچند لحن دران واحد
polytonality U ایجاد چندلحن دران واحد
thereis not a p of truth init U ذرهای راستی دران نیست
i had no voice in that matter U من دران قضیه رایی نداشتم
swimming bath U تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
flashingpoint U درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
gill net U دامی که چون ماهی دران بیافتد
flashpoints U درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
deadfall U دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com