English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
indicator U نمایشگر شاخص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
ideal index U شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
marker U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
rainfall index U شاخص بارش شاخص بارندگی
target indicator U شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
showmen U نمایشگر
showman U نمایشگر
representative U نمایشگر
representatives U نمایشگر
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
display terminal U پایانه نمایشگر
monitored U مونیتور نمایشگر
monitors U مونیتور نمایشگر
display console U پیشانه نمایشگر
display tube U لامپ نمایشگر
display unit U واحد نمایشگر
monochrome monitor U نمایشگر تک رنگ
monitor U مونیتور نمایشگر
sound monitor صفحه نمایشگر صدا
display U نمایشگر صفحه نمایش
visual display unit U واحد نمایشگر بصری
displaying U نمایشگر صفحه نمایش
displayed U نمایشگر صفحه نمایش
displays U نمایشگر صفحه نمایش
cursor U گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
cursors U گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
indexed sequential file U پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
panel U نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد
panels U نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد
data line U خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
vdt U Terminal Display Video ترمینال نمایش ویدئویی پایانه نمایشگر
joystick U وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
pages U کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
paged U کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
page U کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
joysticks U وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
lorenz curve U منحنی که نمایشگر انحراف توزیع درامداز وضع برابری کامل است
hotspot U فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
scroll U که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scrolls U که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
aiming post U شاخص
gnomon U شاخص
level rod U شاخص
indicative U شاخص
tyupical U شاخص
cephalic index U شاخص سر
index number U شاخص
scale U شاخص
indexed U شاخص
indexed U خط شاخص
critical U شاخص
index U شاخص
index U خط شاخص
dials U شاخص
dialled U شاخص
dialed U شاخص
dial U شاخص
indicator U شاخص
indexes U خط شاخص
indexes U شاخص
hot U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hotter U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
button U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
hottest U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
buttoning U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
index register U ثبات شاخص
index of correlation U شاخص همبستگی
index number U عدد شاخص
index mark U علامت شاخص
economic index U شاخص اقتصادی
economic indicator U شاخص اقتصادی
general index U شاخص کلی
gnomon U شاخص شرعیات
gnomonic U وابسته به شاخص
gnomonics U فن شاخص سازی
group index U شاخص گروه
index hole U سوراخ شاخص
indicator electrode U الکترود شاخص
indicator gate U دریچه شاخص
roughness index U شاخص زبری
seasonal index U شاخص فصلی
sysctlg U پرونده شاخص
system catalog U پرونده شاخص
tidal bench mark U شاخص جزر و مد
toughness index U شاخص نرمی
wage index U شاخص دستمزد
validity index U شاخص اعتبار
vital index U شاخص حیاتی
retention index U شاخص بازداری
readability index U شاخص خوانایی
range indicator U شاخص مسافت
levelling staff U شاخص تراز
neon indicator U شاخص نئونی
number index U شاخص عددی
oddsmaker U بازیگر شاخص
polarity indicator U شاخص قطب
position indicator U شاخص نماها
price index U شاخص قیمت
production index U شاخص تولید
weight index U شاخص موزون
characteristic equation U معادلههای شاخص
holotype U نمونه شاخص
cost indexes U شاخص هزینه
absorption index U شاخص جذب
index of absorption U شاخص جذب
active index U شاخص فعال
aiming light U چراغ شاخص
aiming post light U چراغ شاخص
aiming post sleeve U غلاف شاخص
aiming post sleeve U روپوش شاخص
aiming stake U شاخص کوچک
bain index U شاخص بین
compression index U شاخص فشارپذیری
bench mark U شاخص مبداء
characteristic curve U منحنی شاخص
characteristic roots U ریشههای شاخص
sundials U شاخص افتاب
sundial U شاخص افتاب
indexing U شاخص گذاری
discrimination index U شاخص افتراق
difficulty index U شاخص دشواری
cross index U شاخص متقابل
index U فهرست شاخص
critical values U مقادیر شاخص
critical region U ناحیه شاخص
critical ratio U بهر شاخص
critical period U دوره شاخص
indexes U فهرست شاخص
statistics U شاخص امار
cranial index U شاخص جمجمه
indexed U فهرست شاخص
indicator U شاخص اندازه
to be the clincher U عامل شاخص بودن
array index number U عدد شاخص ارایه
map index U فهرست شاخص نقشه ها
beach flag U پرچم شاخص اسکله
post indexing U شاخص گذاری بعدی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
producer price index U شاخص قیمت تولیدی
air pollution index U شاخص الودگی هوا
renewal index U شاخص قابل تجدید
respiratory exchange index U شاخص بهره تنفسی
to turn the scales U عامل شاخص بودن
range markers U چراغ شاخص مسیر
laspeyres price index U شاخص قیمت لاسپیرز
critical incidents technique U شیوه رویدادهای شاخص
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
indexed list U لیست شاخص دار
indexed array U ارایه شاخص دار
indexed address آدرس شاخص دار
construction cost index U شاخص هزینه ساختمانی
index of multiple correlation U شاخص همبستگی چندگانه
isoheyt U خط شاخص نقاط هم باران
index of real wages U شاخص دستمزدهای واقعی
symbol U رمز اشاره شاخص
cost of living index U شاخص هزینه زندگی
colminator U دوربین شاخص توپ
characteristic expansion time U زمان شاخص انبساط
plimsoll mark U خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
randie branching index U شاخص شاخه زنی رندیچ
index of wholesale prices U شاخص قیمتهای عمده فروشی
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
activity designator U شاخص فعالیت یکان یا قسمت
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
critical flicker frequency U بسامد شاخص در سوسو زدن
index linked insurance U بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
gates opening indicator U شاخص باز شدن دریچه ها
wholesale price index U شاخص قیمت عمده فروشی
index addressing U نشان دهی شاخص دار
index of retail prices U شاخص قیمتهای خرده فروشی
tidemark U میله شاخص جزر ومد
tidemarks U میله شاخص جزر ومد
cff U بسامد شاخص در سوسو زدن
annual efficiency index U شاخص کارایی سالانه خدمتی
consistency index U شاخص تغییر شکل پذیری
indexed sequential access method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
pathognomonic U وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
index fossil U سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
basic indexed sequential acess method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
range marker U شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
index number U مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
paasche price index U شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
drift float U علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
system indicator U طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
lumber's line U خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
local color U رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
kwic U روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
hypercard U نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
plasticity index U شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
nominal scale U شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
Farahan U فراهان [این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
isam U Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com