Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
teleplay
U
نمایشنامه مخصوص تلویزیون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
teleprompter
U
اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
dramatis personae
U
بازیگران نمایشنامه هنرپیشگان نمایشنامه
teletext
U
روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است
channel selector
U
انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
scriptwriters
U
نمایشنامه نویس
dramas
U
تاتر نمایشنامه
scriptwriter
U
نمایشنامه نویس
dramatists
U
نمایشنامه نویس
dramatist
U
نمایشنامه نویس
drama
U
تاتر نمایشنامه
script
U
متن نمایشنامه
plays
U
نمایش نمایشنامه
playing
U
نمایش نمایشنامه
played
U
نمایش نمایشنامه
play
U
نمایش نمایشنامه
playwrights
U
نمایشنامه نویس
playwright
U
نمایشنامه نویس
revues
U
نمایشنامه انتقادی
revue
U
نمایشنامه انتقادی
scenario
U
متن نمایشنامه
pieces
U
نمایشنامه قسمت بخش
piece
U
نمایشنامه قسمت بخش
closet drama
U
نمایشنامه خواندنی درخانه
cloak-and-dagger
U
شبیه نمایشنامه پلیسی
cloak and dagger
U
شبیه نمایشنامه پلیسی
screenplay
U
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
screenplays
U
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
premiered
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiering
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premieres
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiers
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiere
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premier
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
script
U
حروف الفبا بصورت متن نمایشنامه دراوردن
promptbook
U
نسخه نمایشنامه که به سوفلور نمایش اختصاص دارد
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
low comedy
U
نمایشنامه مضحکی که اززندگی مردم طبقه سوم اقتباس شده
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
tellies
U
تلویزیون
goggle box
U
تلویزیون
Goh Chok Tong
U
تلویزیون
a television
U
تلویزیون
telly
U
تلویزیون
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
TV
U
مخفف تلویزیون
videos
U
تلویزیونی تلویزیون
TVs
U
مخفف تلویزیون
couch potato
U
معتاد به تلویزیون
couch potatoes
U
معتاد به تلویزیون
television broadcasting station
U
فرستنده تلویزیون
channeled
U
کانال تلویزیون
vieming screen
U
صفحه تلویزیون
channel
U
کانال تلویزیون
channeling
U
کانال تلویزیون
channelled
U
کانال تلویزیون
channels
U
کانال تلویزیون
videoed
U
تلویزیونی تلویزیون
video
U
تلویزیونی تلویزیون
videoing
U
تلویزیونی تلویزیون
closed circuit
U
تلویزیون مداربسته
closed circuits
U
تلویزیون مداربسته
faceplate
U
صفحه تلویزیون
educational television
U
تلویزیون اموزشی
color television
U
تلویزیون رنگی
screening, screenings
U
صفحه تلویزیون
channel selector
U
سلکتورکانالهای تلویزیون
screened
U
صفحه تلویزیون
screen
U
صفحه تلویزیون
screens
U
صفحه تلویزیون
face
U
صفحه تلویزیون
faces
U
صفحه تلویزیون
Color films(T. V).
U
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
televisor
U
بیننده برنامه تلویزیون
airwave
U
امواج رادیو و تلویزیون
The television flickers .
U
تصویر تلویزیون می لرزد
flake
U
برفک زدن تلویزیون
flaking
U
برفک زدن تلویزیون
flaked
U
برفک زدن تلویزیون
cylindrical faceplate
U
صفحه استوانهای تلویزیون
image effect
U
اثر تصویر تلویزیون
televising
U
با تلویزیون نشان دادن
televises
U
با تلویزیون نشان دادن
televised
U
با تلویزیون نشان دادن
sequential color television
U
تلویزیون رنگی مرحلهای
televise
U
با تلویزیون نشان دادن
neutral density faceplate
U
صفحه رنگی تلویزیون
simultaneous color television
U
تلویزیون رنگی همزمان
closed circuit television
U
تلویزیون مدار بسته
spherical faceplate
U
صفحه محدب تلویزیون
closed-circuit television
U
تلویزیون مدار بسته
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
screening
U
نمایش بر روی پرده تلویزیون
camcorder
U
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
juicer
U
متخصص نور در تلویزیون وتاتر
camcorders
U
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
couch potato
U
معتاد به تلویزیون
[اصطلاح روزمره]
picture
U
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictured
U
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures
U
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing
U
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
Is there a television?
U
آیا تلویزیون وجود دارد؟
The pigeous peched on the television aerial .
U
کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
His speech gripped the television viewers ( audience ).
U
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
coherence
U
فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
pals
U
line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
teleran
U
دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
screens
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
snow
U
برفک روی صفحه تلویزیون
[اصطلاح روزمره]
unwatchable
[film, TV]
<adj.>
U
ارزش دیدن نداشته باشد
[فیلم یا تلویزیون]
UHF
U
محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
pal
U
line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
U
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
To turn on the light(radio, T. V).
U
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
screen
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screening, screenings
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screened
U
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
air time
U
زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
ntsc
U
Commitee TelevisionSystem National کمیته ملی سیستم تلویزیون
to tune in TV
[radio]
U
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
He acquired kudos by appearing on television.
U
او
[مرد]
با ظاهر شدن در تلویزیون جلال
[شهرت]
به دست آورد.
chyron
[American E]
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
Lower third
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
ntsc
U
انجمن آمریکایی که استانداردها برای تلویزیون و ویدیو تعریف میکند
aston
[British E]
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
holds
U
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
hold
U
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
disc jockeys
U
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockey
U
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
crt
U
وسیله نمایش حروف یا طرح ها یا اطلاعات گرافیکی مشابه دستگاه تلویزیون
Autocue
U
دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
yoke
U
هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'.
U
هفته آینده کانال
[تلویزیون]
را برای قسمت دیگری از
{ساعت شادی}
تنظیم کنید.
gobo
U
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
video
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
panelist
U
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
franc
U
حق مخصوص
especial
U
مخصوص
favourites
U
مخصوص
favourite
U
مخصوص
favorites
U
مخصوص
specifics
U
مخصوص
specific
U
مخصوص
francs
U
حق مخصوص
franchise
U
حق مخصوص
franchises
U
حق مخصوص
particulars
U
مخصوص
particular
U
مخصوص
special
U
مخصوص
vest pocket
U
مخصوص
extra special
U
مخصوص
special corrections
U
تصحیحات مخصوص
general
U
معمولی و نه مخصوص
idoneous
U
مختص مخصوص
idiocrasy
U
حالت مخصوص
habiliments
U
لباس مخصوص
generals
U
معمولی و نه مخصوص
chorea
U
تشنج مخصوص
special damage
U
خسارت مخصوص
deffered maintenance
U
نگهداری مخصوص
low resistivity
U
مقاومت مخصوص کم
favourite or vor
U
ویژه مخصوص
heavy-duty
U
مخصوص کارسنگین
idiosyncrasies
U
حال مخصوص
idiosyncrasy
U
حال مخصوص
exempted station
U
یکان مخصوص
special
U
مخصوص خاص
parts peculiar
U
قطعات مخصوص
densities
U
جرم مخصوص
dry gap bridge
U
پل مخصوص اب بریدگی
heavy duty
U
مخصوص کارسنگین
marque
U
مدل مخصوص
marque
U
علامت مخصوص
g man
U
بازرس مخصوص
maid in waiting
U
پیشخدمت مخصوص
resistivity
U
مقاومت مخصوص
selective signalling
U
ارتباط مخصوص
favorite
U
مخصوص سوگلی
terminologies
U
اصطلاح مخصوص
terminology
U
اصطلاح مخصوص
aide de camp
U
اجودان مخصوص
aide-de-camp
U
اجودان مخصوص
aides-de-camp
U
اجودان مخصوص
specific energy
U
انرژی مخصوص
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com