English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
punctuation symbol U نماد نقطه گذاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
punctuation U نقطه گذاری
puncuation U نقطه گذاری
pointing U نقطه گذاری
point U نقطه گذاری کردن
punctuating U نقطه گذاری کردن
punctuates U نقطه گذاری کردن
punctuated U نقطه گذاری کردن
punctuate U نقطه گذاری کردن
punctuative U وابسته به نقطه گذاری
point U نقطه گذاری کردن ممیز
dotting U نقطه گذاری [نقشه فرش]
punctuated U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuating U نشان گذاری کردن نقطه دار
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
symbol U نماد
symbolism U نماد
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
curved design U نماد گردان
asymbolia U نماد پریشی
authority symbol U نماد قدرت
special symbol U نماد ویژه
mnemonic symbol U نماد حفظی
phallic symbol U نماد قضیب
tracking symbol U نماد پیگردی
variable symbol U نماد متغییر
special symbol U نماد خاص
universal symbol U نماد همگانی
notate U نماد کردن
terminal symbol U نماد پایانی
division sign U نماد تقسیم
symbolization U نماد پردازی
symbology U نماد شناسی
symbolization U نماد اوری
logic symbol U نماد منطقی
father imago U پدر- نماد
father figures U پدر- نماد
father figure U پدر- نماد
metasymbol U فوق نماد
mother figures U مادر- نماد
mother figure U مادر- نماد
status symbol U نماد منزلت
status symbols U نماد منزلت
symbolist U نماد ساز
crutch U نماد عصا
notations U نماد سازی
notation U نماد سازی
distinguished symbol U نماد متمایز
icon U نماد تصویری
icons U نماد تصویری
abstract symbol U نماد بی مسما
phalli U نماد قضیب
phallus U نماد قضیب
phalluses U نماد قضیب
ikons U نماد تصویری
terminating symbol U نماد پایان بخش
nonterminal symbol U نماد غیر پایانی
crowned design U نماد تاج دار
flowchart symbol U نماد نمودار گردشی
symbol digit test U ازمون نماد- رقم
flowchapt symbol U نماد روند نما
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
kahn's test of symbol arrangement U ازمون نماد ارایی کان
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
differential U نماد متغیر انتگرال گیری [ریاضی]
predefined process symbol U نماد فرایند از پیش تعریف شده
simurg U سیمرغ [نماد سمبلی مرغ آتش]
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
Liberty U [مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot U طرح نقطه نقطه خال خال
speckle U نقطه نقطه یا خال خال کردن
lamp قندیل [این نماد در اکثر فرش های محرابی از سقف محراب آویزان بوده و یا در متن فرش جلوه گر می باشد. عده ای استفاده از آن را نشانه اشائه نور خداومد می دانند.]
lineation U خط گذاری
indention U تو گذاری
coding U کد گذاری
investing U سرمایه گذاری
prefixion U سرواژه گذاری
prefixion U جلو گذاری
loads U فشنگ گذاری
numbering U شماره گذاری
finance U سرمایه گذاری
prefixion U پیش گذاری
discrimination U فرق گذاری
valuation U ارزش گذاری
preterition U فرو گذاری
invests U سرمایه گذاری
filling U لایی گذاری
invested U سرمایه گذاری
fillings U لایی گذاری
load U فشنگ گذاری
prochronism U جلوترتاریخ گذاری
synthesised U هم گذاری کردن
coding U کد گذاری چیزی
exposure U درمعرض گذاری
synthesized U هم گذاری کردن
policy-making U سیاست گذاری
piping U لوله گذاری
indentation U دندانه گذاری
prefixture U جلو گذاری
indentations U دندانه گذاری
structuralization U بنیان گذاری
petarder U مامورخرج گذاری پل
synthesizes U هم گذاری کردن
coding U علامت گذاری
invest U سرمایه گذاری
exposures U درمعرض گذاری
synthesises U هم گذاری کردن
valuations U ارزش گذاری
synthesising U هم گذاری کردن
prefixture U پیش گذاری
synthesize U هم گذاری کردن
synthesizing U هم گذاری کردن
edgings U لبه گذاری
collocation U باهم گذاری
coronation U تاج گذاری
coronations U تاج گذاری
policy making U سیاست گذاری
insulation U عایق گذاری
prefixture U سرواژه گذاری
marking U علامت گذاری
pricing U قیمت گذاری
ovulation U تخمک گذاری
sanding U ماسه گذاری
costing U قیمت گذاری
costing U هزینه گذاری
legislation U قانون گذاری
scoring U نمره گذاری
pagination U صفحه گذاری
devising U ارث گذاری
devises U ارث گذاری
devised U ارث گذاری
devise U ارث گذاری
demarcation U علامت گذاری
enterprise U سرمایه گذاری
scaling U مقیاس گذاری
denomination U نام گذاری
frustration U عقیم گذاری
frustrations U عقیم گذاری
encoding U رمز گذاری
grading U نمره گذاری
loading U بار گذاری
scale factor U مقیاس گذاری
investment U سرمایه گذاری
markings U علامت گذاری
earmarking U علامت گذاری
signallzation U علامت گذاری
investments U سرمایه گذاری
juxtaposition U پهلوی هم گذاری
insertion U جوف گذاری
trapping U تله گذاری
enterprises U سرمایه گذاری
mark U علامت گذاری
sedimentation U لایه گذاری
financing U سرمایه گذاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com