English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 224 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
migration U نقل مکان نقل مکان کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
move U پیشنهاد کردن تغییر مکان
move U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved U پیشنهاد کردن تغییر مکان
moved U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves U پیشنهاد کردن تغییر مکان
moves U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
locate U مستقر ساختن مکان یابی کردن
located U مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates U مستقر ساختن مکان یابی کردن
locating U مستقر ساختن مکان یابی کردن
flit U نقل مکان کردن
flits U نقل مکان کردن
flitted U نقل مکان کردن
flitting U نقل مکان کردن
overlap U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlapped U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlaps U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
refresh buffer U یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
run-up [start-up] U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
Other Matches
left shift U تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs U دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peeked U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement U اختلاف مکان تغییر مکان
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
locus U مکان
placing U مکان
stead U مکان
illocal U بی مکان
spaces U مکان
space U مکان
there U ان مکان
locations U مکان
spot U مکان
purlieus U مکان جا
spots U مکان
location U مکان
stabilizer U مکان
stabilisers U مکان
placing U جا مکان
places U جا مکان
part U مکان
place U جا مکان
sited U مکان
site U مکان
place U مکان
places U مکان
sites U مکان
localities U موضع مکان
topology U مکان شناسی
clearings U مکان مسطح
shifts U تغییر مکان
locations U مکان یابی
adverb of place U فرف مکان
place U مکان موقع
loci U مکان هندسی
clearing U مکان مسطح
ubiety U کیفیت مکان
shift U تغییر مکان
otherwhere U در مکان دیگر
move U نقل مکان
locus U مکان هندسی
response position U مکان جواب
change of place U تغییر مکان
shifted U تغییر مکان
moved U نقل مکان
screen position U مکان صفحه
public place U مکان عمومی
facility U مکان ساختمان
topographer U مکان نگار
moves U نقل مکان
locality U موضع مکان
cursors U مکان نما
memory location U مکان حافظه
place learning U مکان اموزی
place of honor U مکان پر افتخار
print position U مکان چاپ
displeacement of water U تغییر مکان اب
displaciment U تغییر مکان
displaciment U تفاوت مکان
places U مکان موقع
nowhere U در هیچ مکان
location counter U مکان شمار
cursor U مکان نما
placing U مکان موقع
locative U دال بر مکان
left shift U تغییر مکان به چپ
unit position U مکان واحد
storage location U مکان انباره
location U مکان یابی
displacement U تغییر مکان
nowheres U در هیچ مکان
storage location U مکان ذخیره
sign position U مکان علامت
topologist U مکان شناس
topography U مکان نگاری
logic shift U تغییر مکان منطقی
transmigrator U نقل مکان کننده
location of industry U تعیین مکان صنعت
universe U کون و مکان دهر
location vector U بردار مکان [ریاضی]
rudders U مکان عمودی متحرک
shifted U تغییر مکان انتقال
protected location U مکان حفافت شده
radius vector U بردار مکان [ریاضی]
piston displacement U تغییر مکان پیستون
logical shift U تغییر مکان منطقی
permanent change of station U تغییر مکان دایمی
mental topography U مکان نگاری ذهن
red shift U تغییر مکان سرخ
shift U تغییر مکان انتقال
shifts U تغییر مکان انتقال
toponymic U وابسته به مکان نامی
locus of centres U مکان هندسی مرکزها
position vector U بردار مکان [ریاضی]
locate mode U باب مکان یابی
topological psychology U روانشناسی مکان نگر
location theory U نظریه تعیین مکان
position U بردار مکان [ریاضی]
arithmetic shift U تغییر مکان حسابی
cyclic shift U تغییر مکان چرخهای
die shift U تغییر مکان حدیده
displacement U جابجاشدگی تغییر مکان
elevator U مکان افقی متحرک
elevators U مکان افقی متحرک
doppler shift U تغییر مکان دوپلری
whereabout U حدود تقریبی مکان
drilling position U مکان مته کاری
shift out U تغییر مکان به بیرون
shift register U ثبات تغییر مکان
sides way U تغییر مکان جانبی
topography U مکان نگاری مساحی
end around shift U تغییر مکان دورگشتی
fleche U نقل مکان شمشیرباز
mobility U قابلیت نقل مکان
ring shift U تغییر مکان حلقهای
circular shift U تغییر مکان حلقوی
components of displacement U مولفههای تغییر مکان
circular shift U تغییر مکان دایرهای
rudder U مکان عمودی متحرک
crusor arrows U پیکانهای مکان نما
cursor control U کنترل مکان نما
current location counter U شمارنده مکان فعلی
horizontal stabilizer U مکان افقی ثابت
locus U مکان هندسی مرکزها
echeloned displacement U تغییر مکان رده برده
statip shift register U ثبات تغییر مکان ایستا
dynamic shift register U ثبات تغییر مکان پویا
topology U مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
on the move <idiom> U حرکت از مکانی به مکان دیگر
output per unit of displacement U توان در واحد تغییر مکان
forth U دور از مکان اصلی جلو
colocate U دریک مکان قرار دادن
dp U بی مکان ومنزل تبعید شده
cursor control keys U کلیدهای کنترل مکان نما
tablet U مکان نما روی صفحه
redeployment U تغییر مکان دادن یکانها
tablets U مکان نما روی صفحه
cursor movement keys U کلیدهای حرکت مکان نما
removal U برطرف سازی نقل مکان
accomodation وسایل آسایش واستراحت جا و مکان
support movement U تغییر مکان تکیه گاه
locality U محل مخصوص مکان جغرافیایی
localities U محل مخصوص مکان جغرافیایی
right shift U تغییر مکان به سمت راست
columnar transposition U تغییر مکان دادن عوامل در ستون
toponymy U ذکر اسامی نواحی مکان نامی
high line U پل طنابی نقل مکان بین ناوها
pesthole U مکان مستعد برای بیماری واگیر
end in itself <idiom> U مکان کافی برای راحت بودن
horizontal tab U حرکت مکان نما به صورت افقی
to take a run-up U با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
topographic U وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
except U مکان دهی و ادغام شامل نیست
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
poking U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poked U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poke U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
addressing U روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
pokes U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
cursor tracking U حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
debugs U آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
ES IS U امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
flattest U تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
flat U تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
debugged U آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
rate joystick U سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
debug U آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
coextensive U باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
circle of position U دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
illuviate U در اثر نقل مکان از محلی درمحل دیگری رسوب شدن
Phone Dialer U امکانی در ویندوز که به کاربرد مکان شماره گیری از کامپیوتر خود میدهد
adaptive channel allocation U تامین کانالهای ارتباطی طبق نیاز به جای استفاده از یک مکان دهی ثابت
addressing U مکان دهی به کلمه داده ذخیره شده در حافظه با استفاده از آدرس مطلق آن
bot U Begining-Of-Tape علامت شروع مکان صبط اطلاعات روی نوار مغناطیسی
dragging U روشی که باعث میشودتصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
His presentation was actually just a recital of names, places, and dates. U مطالب ارایه شده او [مرد] در واقع فقط شمارشی از نام، مکان، و تاریخ بود.
tracking symbol U علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
gaps U سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
gap U سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
wats U Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
groupies U دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
sketching U روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
groupie U دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
multipass overlap U سیستمی که چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matria-dot ایجاد میکند با تکرا خط حروف ولی تغییر مکان به آرامی
pitch line U مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
retrieval U مکان دهی به حجمی از داده ذخیره شده درپایگاه داده ها وتولیداطلاعات ازداده
rubber banding U قابلیتی از CAD که به یک مولفه اجازه میدهد تا درطول صفحه نمایش بوسیله قلم الکترونیکی یا دستگاه ماوس به مکان مورد نظرکشیده شود
high resolution bit mapped display U تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
left justification U تغییر مکان عدد دودویی به سمت چپ عدد
intransit U در حال تغییر مکان در حال سفر یاانتقال
arm U وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
grids U سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com