Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
punctuation
U
نقطه گذاری
pointing
U
نقطه گذاری
puncuation
U
نقطه گذاری
dotting
U
نقطه گذاری
[نقشه فرش]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuate
U
نقطه گذاری کردن
punctuate
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated
U
نقطه گذاری کردن
punctuated
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates
U
نقطه گذاری کردن
punctuates
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuating
U
نقطه گذاری کردن
punctuating
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
point
U
نقطه گذاری کردن ممیز
point
U
نقطه گذاری کردن
punctuation symbol
U
نماد نقطه گذاری
punctuative
U
وابسته به نقطه گذاری
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
Other Matches
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle
U
نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot
U
طرح نقطه نقطه خال خال
lineation
U
خط گذاری
coding
U
کد گذاری
indention
U
تو گذاری
prefixture
U
سرواژه گذاری
juxtaposition
U
پهلوی هم گذاری
ingravescence
U
رو بشدت گذاری
synthesised
U
هم گذاری کردن
hyphenation
U
خط تیره گذاری
preterition
U
فرو گذاری
hypothecation
U
گرو گذاری
prefixture
U
جلو گذاری
hypothecation
U
رهن گذاری
prefixture
U
پیش گذاری
prefixion
U
سرواژه گذاری
prefixion
U
جلو گذاری
sedimentation
U
لایه گذاری
mark
U
علامت گذاری
structuralization
U
بنیان گذاری
sedimentation
U
رسوب گذاری
scale factor
U
مقیاس گذاری
markings
U
علامت گذاری
sequencing
U
ترتیب گذاری
marking
U
علامت گذاری
prefixion
U
پیش گذاری
devising
U
ارث گذاری
devises
U
ارث گذاری
synthesising
U
هم گذاری کردن
denomination
U
نام گذاری
prochronism
U
جلوترتاریخ گذاری
idegraphy
U
نشان گذاری
encoding
U
رمز گذاری
loading
U
بار گذاری
capitalization
U
سرمایه گذاری
synthesises
U
هم گذاری کردن
loads
U
فشنگ گذاری
synthesize
U
هم گذاری کردن
denominations
U
نام گذاری
iatraliptics
U
مرهم گذاری
devised
U
ارث گذاری
signallzation
U
علامت گذاری
devise
U
ارث گذاری
demarcation
U
علامت گذاری
masking
U
نقاب گذاری
synthesizing
U
هم گذاری کردن
synthesizes
U
هم گذاری کردن
imposition of hands
U
دست گذاری
synthesized
U
هم گذاری کردن
interposition
U
پا میان گذاری
investment
U
سرمایه گذاری
lodgement
U
ودیعه گذاری
lodgment
U
ودیعه گذاری
aggradation
U
ابرفت گذاری
insertion
U
جوف گذاری
trapping
U
تله گذاری
investments
U
سرمایه گذاری
edging
U
لبه گذاری
edgings
U
لبه گذاری
valuation
U
ارزش گذاری
mining
U
مین گذاری
mark sensing
U
نشان گذاری
spacing
U
فاصله گذاری
minelaying
U
مین گذاری
dateline
U
تاریخ گذاری
impression
U
نشان گذاری
numbering
U
شماره گذاری
nomenclauture
U
نام گذاری
nomographer
U
قانون گذاری
valuations
U
ارزش گذاری
coding
U
علامت گذاری
coding
U
کد گذاری چیزی
piping
U
لوله گذاری
indentation
U
دندانه گذاری
indentations
U
دندانه گذاری
nomography
U
فن قانون گذاری
impressions
U
نشان گذاری
marks
U
علامت گذاری
discrimination
U
فرق گذاری
earmarking
U
علامت گذاری
finance
U
سرمایه گذاری
financed
U
سرمایه گذاری
finances
U
سرمایه گذاری
financing
U
سرمایه گذاری
lable
U
جهت گذاری
fillings
U
لایی گذاری
filling
U
لایی گذاری
frustration
U
عقیم گذاری
load
U
فشنگ گذاری
exposure
U
درمعرض گذاری
exposures
U
درمعرض گذاری
inunction
U
مرهم گذاری
invest
U
سرمایه گذاری
invested
U
سرمایه گذاری
investing
U
سرمایه گذاری
invests
U
سرمایه گذاری
insulation
U
عایق گذاری
limit of load
U
حد بار گذاری
collocation
U
باهم گذاری
policy-making
U
سیاست گذاری
pricing
U
قیمت گذاری
scaling
U
مقیاس گذاری
ovulation
U
تخمک گذاری
sanding
U
ماسه گذاری
costing
U
قیمت گذاری
policy making
U
سیاست گذاری
coronations
U
تاج گذاری
coronation
U
تاج گذاری
petarder
U
مامورخرج گذاری پل
enterprise
U
سرمایه گذاری
enterprises
U
سرمایه گذاری
frustrations
U
عقیم گذاری
grading
U
نمره گذاری
pagination
U
صفحه گذاری
scoring
U
نمره گذاری
legislation
U
قانون گذاری
costing
U
هزینه گذاری
casing
U
لوله گذاری
setting
U
کار گذاری
notations
U
نشان گذاری
cupellation
U
قال گذاری
settings
U
کار گذاری
padding
U
لایی گذاری
casings
U
لوله گذاری
tubing
U
لوله گذاری
demomination
U
نام گذاری
headings
U
عنوان گذاری
wicking
U
فتیله گذاری
undervaluation
U
کم ارزش گذاری
notation
U
نشان گذاری
synthesis
U
هم گذاری اختلاط
ovulations
U
تخمک گذاری ها
nomination
U
نام گذاری
nominations
U
نام گذاری
disposure
U
درمعرض گذاری
weft insertion
U
پود گذاری
indenting
U
دندانه گذاری
dimensioning
U
اندازه گذاری
lettering
U
حروف گذاری
indents
U
دندانه گذاری
codes and codification
U
علامت گذاری
heading
U
عنوان گذاری
indexing
U
شاخص گذاری
syntheses
U
هم گذاری اختلاط
indent
U
دندانه گذاری
binary notation
U
نشان گذاری دودویی
joint venture
U
سرمایه گذاری مشترک
positional notation
U
نشان گذاری مکانی
nitpicking
U
مته به خشخاش گذاری
christens
U
نام گذاری کردن
christened
U
نام گذاری کردن
marks
U
علامت گذاری کردن
fixed investment
U
سرمایه گذاری ثابت
load test
U
ازمون بار گذاری
loading duration
U
مدت بار گذاری
hairsplitting
U
مته به خشخاش گذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com