Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
alighting area
U
نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
vehicle summary
U
فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
shoring
U
پیاده شدن در ساحل
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
landings
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing attack
U
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing party
U
گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
coast in point
U
نقطه ورود به ساحل
touchdowns
U
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdown
U
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
tac log group
U
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
coast in point
U
نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
impact point
U
نقطه پیاده شدن باچتر
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement
U
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore
U
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
inshore
U
بطرف ساحل جلو ساحل
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
wallow course
U
خندق ضدعفونی خودروها
servicing
U
سرویس کردن خودروها
light line
U
خط خاموش کردن چراغ خودروها
mutilation table
U
جدول راهنمای بارگیری خودروها
traffic release
U
ساعت عبور ازاد خودروها
detrain
U
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier
U
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
truck head
U
سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
cone penetrometer
U
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
hard stand
U
بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
rallying point
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
holdees
U
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
overhauled
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
ashore
U
به ساحل
causey
U
ساحل
shores
U
ساحل
beach
U
ساحل
beaches
U
ساحل
beached
U
ساحل
landside
U
ساحل
brae
U
ساحل
banks
U
ساحل
bank
U
ساحل
rivage
U
ساحل
coast
U
ساحل
coasts
U
ساحل
sea shore
U
ساحل
shore
U
ساحل
littoral
U
ساحل
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
in
U
نزدیک ساحل
shore duty
U
خدمت ساحل
near shore
U
نزدیک به ساحل
in-
U
نزدیک ساحل
river banks
U
ساحل رودخانه
backshore beach
U
ساحل جزرو مد
backshore
U
ساحل جزرو مد
coral reef
U
ساحل مرجانی
shore
U
کرانه ساحل
river line
U
خط ساحل رودخانه
riparian
U
ساحل رودخانه زی
attack group
U
گروه تک به ساحل
coast guardsman
U
ساحل بان
bank revetment
U
پوشش ساحل
bankside
U
شیب ساحل
on shore
U
روی ساحل
offshore
U
دور از ساحل
offshore
U
از جانب ساحل
coastward
U
بطرف ساحل
coastward
U
درامتداد ساحل
bank protection
U
ساحل داری
seacoast
U
ساحل دریا
back beach
U
ساحل جزرو مد
coastwise
U
درطول ساحل
sea coast
U
ساحل دریا
river bank
U
ساحل رودخانه
coastwards
U
بطرف ساحل
stethe
U
ساحل رودخانه
seashores
U
ساحل دریا
shore
U
ساحل دریا
hard beach
U
ساحل مستحکم
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
beach
U
ساحل شنی
beach
U
زدن به ساحل
shores
U
ساحل دریا
sandbank
U
ساحل شنی
coastwards
U
درامتداد ساحل
shores
U
کرانه ساحل
beaches
U
ساحل شنی
basegram
U
پیام از ساحل
sandbanks
U
ساحل شنی
beached
U
زدن به ساحل
land combat
U
نبرد در ساحل
onshore
U
واقع در ساحل
inshore
U
به طرف ساحل
beach party
U
تیم ساحل
seashore
U
ساحل دریا
beaches
U
زدن به ساحل
beached
U
ساحل شنی
low lander
U
ساحل نشین
coast defence
U
سازمان پدافنداز ساحل
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
waterside
U
متعلق به کناردریا ساحل
insides
U
موج نزدیک ساحل
roadstead
U
لنگرگاه دور از ساحل
retract
U
دور شدن از ساحل
hinterlands
U
زمین پشت ساحل
hinterland
U
زمین پشت ساحل
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
seebreeze
U
باد از دریا به ساحل
ashore
U
بکنار بطرف ساحل
retracts
U
دور شدن از ساحل
retracted
U
دور شدن از ساحل
Ivory Coast
U
کشور ساحل عاج
inside
U
موج نزدیک ساحل
riverain
U
ساکن ساحل رودخانه
retracting
U
دور شدن از ساحل
near bank
U
ساحل نزدیک رودخانه
bank angle
U
زاویه شیب ساحل
bank line
U
نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bars
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
shelf
U
سراشیب ساحل دریا
bar
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
lee shore
U
ساحل در معرض باد
put out
U
از ساحل عازم شدن
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
debarkation net
U
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
coasting
U
کشتی رانی در طول ساحل
foreshores
U
لبه جلوی ساحل دریا
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
beaching gear
U
وسایل به ساحل کشیدن ناو
foreshore
U
لبه جلوی ساحل دریا
cay
U
ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
shore break
U
موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
bank
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
offshore winds
U
بادخشکی بادهای دور از ساحل
banks
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
to wash something up
U
بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something ashore
U
بکنار ساحل شستن چیزی
skate boat
U
قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
offshore
U
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
straight off
U
مستقیما درجلو موج روبه ساحل
shore duty
U
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
beachheads
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com