Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pivot point
U
نقطه نشانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
refer
U
نشانه روی به نقطه نشانی
referred
U
نشانه روی به نقطه نشانی
refers
U
نشانه روی به نقطه نشانی
directing point
U
نقطه نشانه روی
leading point
U
نقطه نشانه روی
leading point
U
نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک
track off
U
انحراف از مسیر تعقیب هدف رد شدن نقطه نشانی از روی هدف در نشانه روی
Other Matches
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
pointers
U
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer
U
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips
U
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically
U
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic
U
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
peach design
U
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
electro optics
U
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle
U
نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot
U
طرح نقطه نقطه خال خال
traces
U
نشانه
emblems
U
نشانه
presaging
U
نشانه
presages
U
نشانه
icons
U
نشانه
trace
U
نشانه
traced
U
نشانه
icon
U
نشانه
omen
U
نشانه
omens
U
نشانه
cursors
U
نشانه گر
indicative
U
نشانه
mark
U
نشانه
symptomless
U
بی نشانه
signal
U
نشانه
signaled
U
نشانه
signalled
U
نشانه
ikons
U
نشانه
cue
U
نشانه
symptom
U
نشانه
portent
U
نشانه
sacrament
U
نشانه
sacraments
U
نشانه
emblem
U
نشانه
indications
U
نشانه ها
presaged
U
نشانه
presage
U
نشانه
marks
U
نشانه
symptoms
U
نشانه
portents
U
نشانه
cursor
U
نشانه گر
cues
U
نشانه
markers
U
نشانه
tokens
U
نشانه
reminiscences
U
نشانه
token
U
نشانه
attributing
U
نشانه
reminiscence
U
نشانه
symbol
U
نشانه
emblematic
U
نشانه
one address
U
با یک نشانه
marker
U
نشانه
attribute
U
نشانه
bench mark
U
نشانه
attributes
U
نشانه
signal
U
علامت نشانه
sightings
U
نشانه رفتن
aims
U
نشانه گرفتن .
signaled
U
علامت نشانه
allegory
U
نشانه علامت
sighting
U
نشانه رفتن
signalled
U
علامت نشانه
cairn
U
سنگ نشانه
code
U
نشانه قراردادی
indicium
U
نشانه ویژه
cairns
U
سنگ نشانه
symptomatology
U
نشانه شناسی
cue learning
U
نشانه اموزی
symptomatic
U
نشانه بیماری
frequency mark
U
نشانه فرکانس
markers
U
علامت نشانه
levels
U
نشانه گرفتن
bench mark
U
نشانه مبنا
marker
U
علامت نشانه
train
U
نشانه رفتن
dan buoy
U
بویه نشانه
merit badge
U
نشانه هنر
proofs
U
نشانه مدرک
proof
U
نشانه مدرک
line of sight
U
خط نشانه روی
bode
U
نشانه بودن
indicator
U
علامت خط نشانه
allegories
U
نشانه علامت
indication
U
اشعار نشانه
level
U
نشانه گرفتن
leveled
U
نشانه گرفتن
sem
U
نشانه شناسی
levelled
U
نشانه گرفتن
aiming
U
نشانه روی
minimal cue
U
نشانه کمینه
token passing
U
گذراندن نشانه
target
U
تیر نشانه
targeted
U
تیر نشانه
marksmen
U
نشانه گیر
vetoes
U
نشانه مخالفت
vetoing
U
نشانه مخالفت
trained
U
نشانه رفتن
trains
U
نشانه رفتن
vetoed
U
نشانه مخالفت
veto
U
نشانه مخالفت
cockshot
U
نشانه روی
direction peg
U
میخ نشانه
emblematical
U
حاوی نشانه
asterisks
U
1-نشانه گرافیکی
typology
U
نشانه شناسی
asterisk
U
1-نشانه گرافیکی
targeting
U
تیر نشانه
cockshy
U
نشانه روی
marksman
U
نشانه گیر
traffic signal
U
نشانه روشن
aim
U
نشانه گرفتن .
prodrome
U
پیش نشانه
targetting
U
تیر نشانه
go ahead
U
نشانه ترقی
discriminandum
U
نشانه افتراق
aimed
U
نشانه گرفتن .
proof of laziness
U
نشانه تنبلی
targetted
U
تیر نشانه
badge reader
U
نشانه خوان
targets
U
تیر نشانه
aiming stake
U
دستک نشانه روی
sight scale
U
طبله نشانه روی
sightings
U
نشانه روی کردن
sights
U
الت نشانه روی
semicolon
U
نشانه چاپ شده
sight
U
دوربین نشانه روی
sight
U
الت نشانه روی
it bobes evil
U
نشانه بدی است
caduceus
U
نشانه علم پزشکی
token ring network
U
شبکه نشانه حلقهای
point
U
نشانه روی کردن
aiming light
U
چراغ نشانه روی
crossbones
U
نشانه مرگ وخطر
peep sight
U
دریچه نشانه روی
road marking
U
نشانه گذاری راه
aiming post
U
شاخصهای نشانه روی
homage
U
نشانه ی تکریم و وفاداری
sighting device
U
وسیله نشانه روی
sight scale
U
مقیاس نشانه روی
marks
U
نشانه کردن حریف
hallmarks
U
انگ نشانه عیار
sights
U
دوربین نشانه روی
mark
U
علامت نشانه هدف
symptom substitution theory
U
نظریه جانشینی نشانه ها
plots
U
نشانه میان چهارراه
traffic sign
U
تابلو نشانه گذاری
traffic sign
U
لوحه نشانه گذاری
toxic symptom
U
نشانه زهراگینی یامسمومیت
fine sight
U
تنظیم خط نشانه دقیق
plotted
U
نشانه میان چهارراه
kentish fire
U
که نشانه نفاق ..باشد
term symbol
U
نشانه جمله طیفی
carrying
U
نشانه وقوع وام
k
U
نشانه بیان یک هزار
carry
U
نشانه وقوع وام
gun sight
U
دستگاه نشانه روی
carries
U
نشانه وقوع وام
carried
U
نشانه وقوع وام
reciprocal laying
U
نشانه روی متقابله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com