Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
elevation tracking
U
دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
boiling point elevation
U
صعود نقطه جوش
boiling point elevation constant
U
ثابت صعود نقطه جوش
vent valve
U
دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
top dead center
U
نقطه مرگ بالا
drop point
U
نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
pull up
U
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
yield point at normal temperature
U
نقطه تسلیم در دمای بالا
dead center position
U
نقطه مرگ بالا یا پایین
yield point at elevated temperatures
U
نقطه تسلیم در دمای بالا
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
turn in point
U
نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
threshholds
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
computed air release point
U
نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
departure end
U
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
ground nadir
U
نقطه سمت القدم هواپیما درعکاسی هوایی
thresholds
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
weight
U
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
compression pressure
U
فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
best angle of climb airspeed
U
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
image printer
U
چاپگر نقطه ماتریسی که قابلیت تولید خروجی متن وگرافیک با کیفیت بالا را دارد
after top center
U
تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
before top center
U
تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
vertical scale
U
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
named departure point
U
نقطه مشخص برای حرکت
basing point
U
نقطه مبدا برای قیمت
drop height
U
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
all the way
U
اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
force rendezvous
U
نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
checkerein
U
لگام برای بالا یا عقب کشیدن سر اسب
nurse
U
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nursed
U
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
intercept point
U
نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی
nurses
U
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
plan range
U
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
climb mode
U
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
morse alphabet or code
U
الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
blue key
U
نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
check point
U
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
means ends analysis
U
نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
telpak
U
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
aircraft climb corridor
U
دالان صعود هواپیما
climb corridor
U
دالان صعود هواپیما
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
holds
U
گیره مکث بین کشیدن زه و رهاکردن ان
hold
U
گیره مکث بین کشیدن زه و رهاکردن ان
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
vertical takeoff
U
سرعت صعود اولیه هواپیما
vertical speed
U
سرعت صعود عمودی هواپیما
bring up
U
صعود با حمایت از بالا
high resolution bit mapped display
U
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
angle of departure
U
زاویه صعود هواپیما از روی باند
speckle
U
نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot
U
طرح نقطه نقطه خال خال
go around mode
U
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
toss bombing
U
نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
huygen's principle
U
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
uberstreichen
U
لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
ice point
U
نقطه یخ
spot
U
نقطه
point to point
U
نقطه به نقطه
pricking
U
نقطه
pricked
U
نقطه
point to point line
U
خط نقطه به نقطه
prick
U
نقطه
punctum
U
نقطه
ice melting point
U
نقطه یخ
punctate
U
نقطه نقطه
speck
U
نقطه
specks
U
نقطه
punctation
U
نقطه
punctulate
U
نقطه نقطه
spots
U
نقطه
two dots one dash line
U
خط دو نقطه یک خط
tittle
U
نقطه
pricks
U
نقطه
punchation
U
نقطه
jots
U
نقطه
speckle
U
نقطه
spotter
U
نقطه نقطه
dotting
U
نقطه
dot
U
نقطه
dotty
U
نقطه نقطه
stpular
U
نقطه نقطه
jot
U
نقطه
full stops
U
نقطه
full stop
U
نقطه
jotted
U
نقطه
ellipsis
U
سه نقطه
[...]
point
U
نقطه
periods
U
نقطه
period
U
نقطه
neel point
U
نقطه نل
punctuation
U
نقطه گذاری
exchange point
U
نقطه تعویض
solidifying point
U
نقطه انجماد
stpular
U
نقطه مانند
solidification point
U
نقطه انجماد
decimal points
U
نقطه اعشار
peak
U
نقطه اوج
sags
U
نقطه پست
sags
U
نقطه گود
peaks
U
نقطه ماکزیمم
sag
U
نقطه گود
sagged
U
نقطه پست
sagged
U
نقطه گود
sag
U
نقطه پست
punctual
U
ثابت در یک نقطه
initial point
U
نقطه اولیه
initial point
U
نقطه شروع
splotch
U
نقطه وصله
solstitial point
U
نقطه انقلاب
blind spots
U
نقطه ضعف
blind spots
U
نقطه کور
blind spot
U
نقطه کور
spot distortion
U
اغتشاش نقطه
initial point
U
نقطه اغاز
choice point
U
نقطه گزینش
stagnation point
U
نقطه ایستائی
staddle
U
نقطه اتکاء
injection point
U
نقطه پاشش
injection point
U
نقطه تزریق
hot spots
U
نقطه داغ
spot welding
U
نقطه جوش
hot spot
U
نقطه داغ
blind spot
U
نقطه ضعف
decimal point
U
نقطه اعشار
impact point
U
نقطه بارریزی
stopping
U
ایستگاه نقطه
boiling points
U
نقطه جوش
stops
U
ایستگاه نقطه
point
U
نقطه نوک
ignition point
U
نقطه اشتعال
boiling points
U
نقطه غلیان
impact point
U
نقطه فرود
terminus a que
U
نقطه شروع
stopped
U
ایستگاه نقطه
ignition point
U
نقطه افروزش
thermal critical point
U
نقطه توقف
stop
U
ایستگاه نقطه
igniting point
U
نقطه اشتعال
image element
U
نقطه تصویر
image point
U
نقطه تصویر
igniting point
U
نقطه احتراق
impact point
U
نقطه اصابت
terminuse ad quem
U
نقطه پایان
tack weld
U
نقطه جوش
strong point
U
نقطه مستحکم
aces
U
نقطه درشرف
ace
U
نقطه درشرف
peaks
U
نقطه اوج
inflection point
U
نقطه عطف
peaking
U
نقطه ماکزیمم
peaking
U
نقطه اوج
inflexion point
U
نقطه عطف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com