English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plat U نقشه کشیدن بافتن گیسو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maps U نقشه کشیدن
design U نقشه کشیدن
designs U نقشه کشیدن
map U نقشه کشیدن
plot U نقشه کشیدن
engine U نقشه کشیدن
rescale U نقشه کشیدن
plotted U نقشه کشیدن
project U نقشه کشیدن
projected U نقشه کشیدن
plots U نقشه کشیدن
projects U نقشه کشیدن
have had it (with someone or something) <idiom> U نقشه کشیدن
lay out <idiom> U نقشه چیزی را کشیدن
compass U نقشه کشیدن اختراع کردن
plan U نقشه کشیدن طرح ریختن
plans U نقشه کشیدن طرح ریختن
stack the cards <idiom> U برای کسی نقشه کشیدن
machinate U نقشه کشیدن تدبیر کردن
finagle U بازرنگی بدست اوردن نقشه کشیدن
to plan a building U نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
inweave U باهم بافتن درهم بافتن
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
coma berenices U گیسو
marcel U فر گیسو
comae berenices U گیسو
comas U گیسو
coma U گیسو
hair U گیسو
hairs U گیسو
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
frizzes U جعدوشکن گیسو
plaited U پیچیدن گیسو
mob cap U گیسو پوش
plait U پیچیدن گیسو
chignon U پشت سر گیسو
frizzed U جعدوشکن گیسو
locks U طره گیسو
towhead U پریشان گیسو
marcel U گیسو را فر زدن
plaiting U پیچیدن گیسو
plaits U پیچیدن گیسو
shock head U انبوه گیسو
frizz U جعدوشکن گیسو
lock U طره گیسو
toppings U طره گیسو
frizzing U جعدوشکن گیسو
redheaded U سرخ گیسو
topping U طره گیسو
blow-dry U گیسو را خشک کردن
blow-drying U گیسو را خشک کردن
hairstyles U سبک آرایش گیسو
bandeau U نوار روی گیسو
pin curl U پیچ گیسو با بیگودی
hairstyle U سبک آرایش گیسو
blow-dried U گیسو را خشک کردن
ponytail U ارایش دم اسبی گیسو
ponytails U ارایش دم اسبی گیسو
snood U گیسو رادرتور بستن
blow-dries U گیسو را خشک کردن
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
pugs U ادم کوتوله طره گیسو
puffer U اهل دود بیگودی گیسو
topknot U گره زینتی روبان گیسو
pug U ادم کوتوله طره گیسو
psyche knot U ارایش گیسو بصورت گوجه فرنگی
shock headed U انبوه گیسو دارای موی فراوان
interweaves U با هم بافتن
interweaves U در هم بافتن
interweaving U با هم بافتن
tine U بافتن
interwove U با هم بافتن
interwove U در هم بافتن
interweaving U در هم بافتن
interweave U در هم بافتن
entwining U بافتن
fabricate U بافتن
entwines U بافتن
entwined U بافتن
fabricates U بافتن
fabricating U بافتن
entwine U بافتن
knits U بافتن
knit U بافتن
interweave U با هم بافتن
fabricated U بافتن
weaves U بافتن
braided U بافتن
inwind U بافتن
braid U بافتن
braids U بافتن
weave U بافتن
interlace U در هم بافتن
tat U نوارتوری بافتن
carpet weaving U بافتن فرش
raddle U درهم بافتن
to chop logic U منطق بافتن
intwine U درهم بافتن
interlace U در هم امیختن در هم بافتن
to forge a lie U دروغ بافتن
compact U ریز بافتن
compacted U ریز بافتن
pleach U درهم بافتن
interlock U درهم بافتن
interlocked U درهم بافتن
interlocking U درهم بافتن
interlocks U درهم بافتن
compacting U ریز بافتن
interlocking U حلقوی بافتن
compacts U ریز بافتن
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
tresses U بافتن طره کردن
twill U پارچه جناغی بافتن
tat U توری حاشیه بافتن
twined U پیچ بهم بافتن
twines U پیچ بهم بافتن
twining U پیچ بهم بافتن
twine U پیچ بهم بافتن
tress U بافتن طره کردن
trump up U دروغ بافتن تهمت زدن
strands U بهم بافتن وبصورت طناب دراوردن
to knit up U بوسیله بافتن تعمیرکردن بپایان رساندن
the next process is weaving U عمل یا مرحله بعداز بافتن است
strand U بهم بافتن وبصورت طناب دراوردن
crochet U بامیل سرکج بافتن قلابدوزی کردن
crocheted U بامیل سرکج بافتن قلابدوزی کردن
crochets U بامیل سرکج بافتن قلابدوزی کردن
crocheting U بامیل سرکج بافتن قلابدوزی کردن
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
junk U ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
drags U کشیدن بزور کشیدن
dragged U کشیدن بزور کشیدن
drag U کشیدن بزور کشیدن
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
cropped U گیسو را زدن سرشاخه زدن
crop U گیسو را زدن سرشاخه زدن
crops U گیسو را زدن سرشاخه زدن
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
intertwines U درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwining U درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwined U درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwine U درهم بافتن درهم بافته شدن
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
designs U نقشه
cartograph U نقشه
visual aid U نقشه
plan U نقشه
plans U نقشه کف
schemed U نقشه
schemes U نقشه
plans U نقشه
plan U نقشه کف
design U نقشه
plotless U بی نقشه
charting U نقشه
charted U نقشه
charts U نقشه
planless U بی نقشه
plan view U نقشه کف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com