Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
planography
U
نقشه نگاری طراحی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
cartography
U
نقشه نگاری
hydrographic
U
نقشه اب نگاری
hydrographic chart
U
نقشه اب نگاری دریایی
nautical chart
U
نقشه دریایی اب نگاری شده
engineering drawing
U
طراحی و نقشه کشی مهندسی
pictography
U
تصویر نگاری رمز نگاری
frostwork
U
نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
nubus
U
NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh
computer aided design
U
طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cad
U
طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cads
U
طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
nsfnet
U
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
fingerprints
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
monographs
U
تک نگاری
angiography
U
رگ نگاری
monograph
U
تک نگاری
arteriography
U
رگ نگاری
hydrography
U
اب نگاری
hydrographic
U
اب نگاری
reticulum
U
نگاری
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
eco mapping
U
بوم نگاری
demography
U
امار نگاری
demography
U
مردم نگاری
logging
U
واقعه نگاری
cranioscopy
U
جمجمه نگاری
electrotype
U
برق نگاری
demography
U
جمعیت نگاری
psychography
U
روان نگاری
chromatography
U
رنگ نگاری
tachygraphy
U
تند نگاری
cerography
U
موم نگاری
stylistics
U
سلیس نگاری
cardiography
U
قلب نگاری
soleprint
U
انگشت نگاری از پا
spectrography
U
طیف نگاری
spectrography
U
بیناب نگاری
ski graphŠetc
U
سایه نگاری
sciagraphy
U
سایه نگاری
topography
U
مکان نگاری
topography
U
برجسته نگاری
dermatographia
U
پوست نگاری
data recording
U
داده نگاری
dactyloscopy
U
انگشت نگاری
dactylagraphy
U
انگشت نگاری
seismography
U
زلزله نگاری
crystallography
U
بلور نگاری
arteriography
U
نبض نگاری
picture writing
U
تصویر نگاری
surveyed
U
اب نگاری دریایی
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
survey
U
اب نگاری دریایی
macrography
U
بزرگ نگاری
phallography
U
نعوظ نگاری
leetter writing
U
نامه نگاری
surveys
U
اب نگاری دریایی
hydrography
U
علم اب نگاری
ethnography
U
قوم نگاری
letter writer
U
نامه نگاری
letter writing
U
نامه نگاری
myography
U
عضله نگاری
pornography
U
هرزه نگاری
phonography
U
صدا نگاری
chronology
U
رخداد نگاری
ethnographic
<adj.>
U
قوم نگاری
chronology
U
وقایع نگاری
oceanpgraphy
U
اقیانوس نگاری
journalism
U
روزنامه نگاری
pictography
U
صورت نگاری
oscillography
U
نوسان نگاری
oceanography
U
اقیانوس نگاری
petrography
U
سنگ نگاری
pictorial art
U
پیکر نگاری
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
electrocardiography
U
قلب نگاری برقی
chromatographic
U
وابسته برنگ نگاری
topography
U
مکان نگاری مساحی
computed tomography scanning
U
مغز نگاری کامپیوتری
diary method
U
روش خاطره نگاری
seismic method
U
روش زلزله نگاری
ideographs
U
حروف اندیشه نگاری
telegraphic
U
از راه دور نگاری
portraiture
U
پیکر نگاری تعریف
newspaper
U
روزنامه نگاری کردن
newspapers
U
روزنامه نگاری کردن
electroencephalography
U
برق نگاری مغز
anecdotal method
U
روش واقعه نگاری
mental topography
U
مکان نگاری ذهن
finger print department
U
اداره انگشت نگاری
To take fingerprints.
U
انگشت نگاری کردن
uranographic
U
وابسته به اسمان نگاری
hydrographic datum
U
سطح مبنای اب نگاری
uranographical
U
وابسته به اسمان نگاری
notepaper
U
کاغذ نامه نگاری
electroretinography
U
برق نگاری شبکیه
emg
U
برق نگاری ماهیچه
electromyography
U
برق نگاری ماهیچه
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
uranography
U
عالم شناسی اسمان نگاری
automatic
U
فرم های نامه نگاری
automatics
U
فرم های نامه نگاری
to correspond with
U
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
lexicography
U
فرهنگ نویسی واژه نگاری
topographic
U
وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
journalese
U
بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
floating lines
U
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
pastellist
U
پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
moulage
U
انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
graphic fitting
U
خط کش طراحی
roughing
U
طراحی
Internet
U
ل طراحی
IAB
U
ل طراحی
designs
U
طراحی
designing
U
طراحی
ichnography
U
طراحی
planning
U
طراحی
drafting machine
U
خط کش طراحی
design
U
طراحی
draughtsmanship
U
طراحی
architectonics
U
طراحی
computer design
U
طراحی کامپیوتری
system design
U
طراحی سیستم
design
U
طراحی محصولات
logic design
U
طراحی منطقی
modular design
U
طراحی پیمانهای
sketches
U
طراحی کلیات
design and construction
U
طراحی و ساخت
sketch
U
طراحی کلیات
logical design
U
طراحی منطقی
sketched
U
طراحی کلیات
design aids
U
وسائل طراحی
designing
U
حیله گر طراحی
environmental design
U
طراحی محیطی
drawing office
U
دفتر طراحی
design
U
طراحی کردن
forms design
U
طراحی فرم ها
designs
U
طراحی کردن
design objective
U
هدف طراحی
design language
U
زبان طراحی
designs
U
طراحی محصولات
design automation
U
خودکاری در طراحی
design cycle
U
چرخه طراحی
design costs
U
هزینههای طراحی
logical design
U
طراحی نطقی
ergonomics
U
علم طراحی ماشین
structured design
U
طراحی ساختار یافته
silk
U
نخ ابریشم مخصوص طراحی
batiks
U
طراحی روی پارچه
topology
U
طراحی ماشینهای شبکه
graphic arts
U
هنر طراحی ودکوراسیون
batik
U
طراحی روی پارچه
redesign
U
طراحی مجدد کردن
design automation
U
طراحی به طور خودکار
foreground
U
بخش نوشتاری یک طراحی
centralized design
U
طراحی تمرکز یافته
landscape garden
U
طراحی فضای سبز
block design test
U
ازمون طراحی با مکعبها
graphic arts
U
هنر خط نویسی و طراحی
crack stopper
U
خصوصیتی در طراحی یک ساختمان
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
designs
U
مشخصاتی برای طراحی یک محصول
drawing
U
هنر طراحی تابلو نقاشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com