English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
part plan U نقشه جزیی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tincture U اثر جزیی رنگ جزیی
tinctures U اثر جزیی رنگ جزیی
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
meanest U جزیی
minor U جزیی
two-bit U جزیی
smallest U جزیی
small U جزیی
two bit U جزیی
triplet U سه جزیی
tripling U سه جزیی
triploid U سه جزیی
triplex U سه جزیی
trifler U جزیی
smaller U جزیی
trifid U سه جزیی
triples U سه جزیی
vain U جزیی
triple U سه جزیی
meaner U جزیی
mean U جزیی
trivial U جزیی
Apart of the whole. U جزیی از کل
trimerous U سه جزیی
triaxial U سه جزیی
tripartite U سه جزیی
partial U جزیی
tripled U سه جزیی
tinges U رنگ جزیی
tinctures U طعم جزیی
tinge U رنگ جزیی
practical entropy U انتروپی جزیی
trifle U چیز جزیی
trifles U چیز جزیی
partial loss U خسارت جزیی
liquation U گداز جزیی
tincture U طعم جزیی
single component gases U گازهای تک جزیی
one component system U سیستم یک جزیی
partial pressure U فشار جزیی
partial view U نمای جزیی
meanest U جزیی ناچیز
meaner U جزیی ناچیز
mean U جزیی ناچیز
partial charge U بار جزیی
partial volume U حجم جزیی
tinct U اثریارنگ جزیی
tetrastichous U چهار جزیی
component drawing U رسم جزیی
tetramerous U چهار جزیی
partial ionization U یونش جزیی
duplicity theory U نظریه دو جزیی
partial mobilization U بسیج جزیی
partial differential equation U معادله دیفرانسیل جزیی
partial ionioc character U خصلت جزیی یونی
whisks U حرکت سریع و جزیی
multicomponent system U سیستم چند جزیی
partial U غرض الود جزیی
work unit U یک قسمت جزیی از کار
whisked U حرکت سریع و جزیی
partial molar properties U خواص جزیی مولی
partial molar volume U حجم جزیی مولی
partial derivative U مشتق جزیی [ریاضی]
whisking U حرکت سریع و جزیی
internal discharge U تخلیه جزیی داخلی
law of partial pressure U قانون فشارهای جزیی
whisk U حرکت سریع و جزیی
avocation U کار جزیی مشغولیت
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
micrometer scale U طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
minor sort U مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
This is only a slight difference. U این فقط یک اختلاف جزیی است
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
tenantable repair U تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
gear cluster U مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
coarse setting U تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
plots U نقشه
mounted map U نقشه
plotted U نقشه
drawing U نقشه
cartograph U نقشه
rambling U بی نقشه
cartographers U نقشه کش
map maker U نقشه کش
draftsman U نقشه کش
scheme U نقشه
schemes U نقشه
schemed U نقشه
charted U نقشه
chart U نقشه
charts U نقشه
cartographer U نقشه کش
charting U نقشه
drawings U نقشه
program U نقشه
tracer U نقشه کش
programs U نقشه
designers U نقشه کش
designer U نقشه کش
project U نقشه
planners U نقشه کش
plan U نقشه
outlining U نقشه
plan U نقشه کف
planner U نقشه کش
models U نقشه
projects U نقشه
map U نقشه
maps U نقشه
projected U نقشه
modelled U نقشه
modeled U نقشه
model U نقشه
visual aid U نقشه
plans U نقشه کف
designs U نقشه
outline U نقشه
draughtsman U نقشه کش
draftsmen U نقشه کش
plot U نقشه
plotless U بی نقشه
outlines U نقشه
planless U بی نقشه
outlined U نقشه
tracers U نقشه کش
plans U نقشه
plat U نقشه
draughtsmen U نقشه کش
plan view U نقشه کف
design U نقشه
detail drawing U نقشه تفصیلی
battle map U نقشه جنگی
floor plan U نقشه اشکوب
base map U نقشه مادر
base map U نقشه مبنا
base map U نقشه پایگاه
energy pattern U نقشه انرژی
general plan U نقشه کلی
index map U نقشه راهنما
index map U نقشه عکسی
hyerograph U نقشه بارندگی
hydrographic chart U نقشه دریایی
hydrographic U نقشه اب نگاری
power struggle U نقشه تهاجمی
geographic map U نقشه جغرافیایی
approval of plan U تصویب نقشه
scheme of life U نقشه زندگی
general plan U نقشه عمومی
indifference map U نقشه بی تفاوتی
map U نقشه [جغرافیا]
chart series U سری نقشه ها
to make plans U نقشه ریختن
chartography U ترسیم نقشه
chartography U نقشه کشی
control map U نقشه مادر
construction drowling U نقشه کارگاهی
to forge out plans U نقشه ریختن
constant helm plan U نقشه زیگزاگ
cognitive map U نقشه شناختی
chart desk U میز نقشه
designment U نقشه کشی
battle pin U سنجاق نقشه
bi margin format U نقشه دو حاشیهای
bleeding edge U حاشیه نقشه
brodmann's map U نقشه برودمن
cadastral map U نقشه استراتژیکی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com