Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
poker work
U
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
pyrography
U
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
eidograph
U
اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
isodynamic line
U
خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
isoclinal line
U
خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
needle case
U
سوزندان
kilim
[glim]
U
گلیم
[زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
isoclinic line
U
خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
expectoration
U
تف اندازی
filling
U
اب اندازی
exspuition
U
تف اندازی
diving
U
اب اندازی
fillings
U
اب اندازی
arm wrestling
U
مچ اندازی
wrist wrestling
U
مچ اندازی
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
extrajection
U
برون اندازی
start up
U
راه اندازی
supersedure
U
تعویق اندازی
gunshots
U
تیر اندازی
gunshot
U
تیر اندازی
launghing
U
براه اندازی
encroachments
U
دست اندازی
cannonry
U
توپ اندازی
chrematistics
U
علم پس اندازی
triggers
U
راه اندازی
postponements
U
تاخیر اندازی
sortition
U
پشک اندازی
triggered
U
راه اندازی
trigger
U
راه اندازی
dockage
U
حق بار اندازی
abortion
بچه اندازی
ecdysis
U
پوست اندازی
abortions
U
بچه اندازی
ejection
U
بیرون اندازی
trap
U
در تله اندازی
postponement
U
تاخیر اندازی
snash
U
دست اندازی
sortition
U
قرعه اندازی
encroachment
U
دست اندازی
glaziery
U
جام اندازی
molt
U
پوست اندازی
lead work
U
شیشه اندازی
lead work
U
جام اندازی
leg pull
U
دست اندازی
triggering
U
راه اندازی
basket dam
U
بندسله اندازی
firing
U
توپ اندازی
contortion
U
ازشکل اندازی
contortions
U
ازشکل اندازی
actuation
U
بکار اندازی
bootstrap
U
خودراه اندازی
trapping
U
بدام اندازی
boot
U
راه اندازی
moulting
U
پوست اندازی
moulting
U
شاخ اندازی
gunfire
U
تیر اندازی
sputtering
U
بیرون اندازی
shading
U
سایه اندازی
starting
U
راه اندازی
inbreak
U
دست اندازی
cannonade
U
توپ اندازی
trapping
U
در تله اندازی
soft start
U
راه اندازی نرم
tournament casting
U
مسابقه قلاب اندازی
starting lever
U
اهرم راه اندازی
skish
U
مسابقه قلاب اندازی
resets
U
راه اندازی مجدد
to lay a wager
U
دست اندازی کردن
to load off
U
بار اندازی کردن
starting time
U
زمان راه اندازی
start button
U
تکمه راه اندازی
starting power
U
قدرت راه اندازی
starting motor
U
موتور راه اندازی
starting current
U
جریان راه اندازی
starting position
U
وضعیت راه اندازی
start up disk
U
دیسک راه اندازی
drainage
U
خشک اندازی فاضلاب
starting procese
U
فرایند راه اندازی
starting torque
U
کشتاور راه اندازی
reset
U
راه اندازی مجدد
starting power
U
توانایی راه اندازی
shadow ball
U
تمرین گوی اندازی
impinge
U
دست اندازی کردن
boot
U
خود راه اندازی
releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی
reboot
U
راه اندازی مجدد
encroach
U
دست اندازی کردن
boot record
U
رکورد راه اندازی
driver
U
برنامه راه اندازی
drivers
U
برنامه راه اندازی
igniter switch
U
کلید راه اندازی
gabion
U
سله اندازی گابیون
attemptable
U
قابل دست اندازی
encroach
U
دست اندازی کردن
to set intrigues on foot
U
پشت سر هم اندازی کردن
cockfight
U
جنگ اندازی خروس ها
cockfights
U
جنگ اندازی خروس ها
ectuating switch
U
سوئیچ راه اندازی
casting
U
روش قلاب اندازی
encroaches
U
دست اندازی کردن
self assertion
U
خودرا جلو اندازی
operating handle
U
دستگیره راه اندازی
cold boot
U
راه اندازی سرد
upcast
U
بالا اندازی تاه کش
encroached
U
دست اندازی کردن
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
master boot record
U
رکورد راه اندازی اصلی
offhand position
U
حالت ایستاده در تیر اندازی
sagittary
U
سهمی وابسته به تیر اندازی
innate releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی فطری
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
cranking capacity of battery
U
فرفیت راه اندازی باتری
cold starting
U
راه اندازی در حالت سرد
system reset
U
راه اندازی مجدد سیستم
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
starting winding
U
سیم پیچی راه اندازی
glazing
U
شیشه بری جام اندازی
drayage
U
هزینه بارگیری وبار اندازی
centrifugal starting switch
U
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
grid current starting point
U
نقطه راه اندازی جریان شبکه
navy yard
U
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
outfoxing
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfox
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxed
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
to bring a bout by intrigue
U
بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
hardware reset
U
باز راه اندازی سخت افزاری
pie alley
U
مسیر اسان برای گوی اندازی
outfoxes
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
instant start lamp
U
لامپ با راه اندازی در حالت سرد
surfcasting rod
U
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
offense
U
توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
skip
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
servomechanism
U
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
skipped
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skips
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dartboard
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
dartboards
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
to take a pot shot
[pot shots]
at somebody
[something]
U
به کسی
[چیزی]
مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
sysop
U
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
air man
U
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
practice plug
U
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
resets
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
reset
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
warm boot
U
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
perprep
U
بوسیله
by the instrumentality of
U
بوسیله
at the hand of
U
بوسیله
via
U
بوسیله
thruogh the a of
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
by dint of
U
بوسیله
with
U
بوسیله
by
U
بوسیله
per
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
of
U
بوسیله
seam bowler
U
توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
seamer
U
توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
swing bowler
U
توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
To quibble and equivocate.
U
پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
boot
U
اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
per pais
U
بوسیله کشور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com