English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 226 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
criticised U نقد ادبی کردن
criticises U نقد ادبی کردن
criticising U نقد ادبی کردن
criticize U نقد ادبی کردن
criticized U نقد ادبی کردن
criticizes U نقد ادبی کردن
criticizing U نقد ادبی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pirate U دزدی ادبی کردن
pirated U دزدی ادبی کردن
pirates U دزدی ادبی کردن
pirating U دزدی ادبی کردن
plagiarised U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
misbehave U بی ادبی کردن
misbehaved U بی ادبی کردن
misbehaves U بی ادبی کردن
misbehaving U بی ادبی کردن
plagiarist U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
anthologize U گلچین ادبی جمع کردن
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
to misbehave oneself U بی ادبی کردن
Other Matches
irreverence U بی ادبی
literary U ادبی
literay U ادبی
inurbanity U بی ادبی
impoliteness U بی ادبی
indecorousness U بی ادبی
churlishness U بی ادبی
discourtesy U بی ادبی
clownishness U بی ادبی
lowliness U بی ادبی
misbehaciour U بی ادبی
belletristic U ادبی
piracy U دزدی ادبی
miscellanea U جنگ ادبی
reviewer U منقد ادبی
figure of speech U صنایع ادبی
criticisms U نقد ادبی
moral theology U لاهوت ادبی
criticism U نقد ادبی
florilegium U گلچین ادبی
imagery U تشبیه ادبی
locus U مثال ادبی
analects U گلچین ادبی
analecta U قطعات ادبی
reviewers U منقد ادبی
garlands U گلچین ادبی
cribbed U دزدی ادبی
cribbing U دزدی ادبی
literarily U بطور ادبی
garland U گلچین ادبی
cribs U دزدی ادبی
plagiary U دزدی ادبی
apologia U پوزش ادبی
gobbet U گلچین ادبی
anthologies U گلچین ادبی
anthology U گلچین ادبی
apologias U پوزش ادبی
plagiarist U سارق ادبی
crib U دزدی ادبی
plagiarizer U دزد ادبی
skits U هجو ادبی
pirate U دزد ادبی
pirated U دزد ادبی
pirates U دزد ادبی
plagiarism U دزدی ادبی
pirating U دزد ادبی
analecta U گلچین ادبی
literal interpretation U تفسیر ادبی
literary property U حق مالکیت ادبی
skit U هجو ادبی
stylistic U ادبی ادیبانه
gobbets U گلچین ادبی
bluestocking U دارای ذوق ادبی
chef d'oeuvre U شاهکار ادبی یا هنری
chef-d'oeuvre U شاهکار ادبی یا هنری
chefs-d'oeuvre U شاهکار ادبی یا هنری
He is courteous ( respectful ). U آدم با ادبی است
textual critic U نقدگر متون ادبی
didactic U یاد دهنده ادبی
textual critic U نقد ادبی متون
locus classicus U عبارت نمونه ادبی
textual critic U ناقد ادبی منقد
stylists U از نظر سبک ادبی
pieces U قطعه ادبی یاموسیقی
dialogue U مکالمات ادبی و دراماتیک
piece U قطعه ادبی یاموسیقی
bluestockings U دارای ذوق ادبی
dialogues U مکالمات ادبی و دراماتیک
architectonics U ساختمان اثر ادبی
stylistic U وابسته به انشای ادبی
stylist U از نظر سبک ادبی
analects U قطعات ادبی منتخبات
magnum opus U مهمترین اثر ادبی یا هنری
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
the desk U کار دفتری یا ادبی یاروحانی
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
aliterary production U فراورده یا محصول ادبی تالیف
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
morceau U قطعه ادبی یاموسیقی کوتاه
epigone U مقلد اثار ادبی و هنری
set pieces U قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
cool one's heels <idiom> U به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
plagiary U سارق اثار ادبی و هنری دیگران
set piece U قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
renaissance U دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
academic مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
academical U ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
architectonic U مربوط به فن معماری یاساختمان اثر ادبی
Nothing can excuse such impoliteness. U هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
local colour U نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
neoscholasticism U نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
locus classicus U مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
sturm und drang U نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
parodist U کسیکه نوشته ادبی راتقلیدکرده بصورت هزل درمیاورد
ethic U روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
isagogics U گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
montages U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montage U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
High Renaissance U [سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
metaphrast U کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
scholiast U مفسر مفسر اثار ادبی کهن
association for computers and humanities U یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
atheneum U انجمن ادبی انجمن دانش
athenaeum U انجمن ادبی انجمن دانش
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
withstood U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
sterilize U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilised U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizing U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilises U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilising U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizes U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
woos U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
to use effort U کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
woo U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
infringing U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
infringes U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
wooed U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
infringed U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
withstand U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstanding U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
support U حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
crossest U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
to wipe out U پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
point U اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
infringe U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com