English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9311 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hot spot U نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spots U نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
run a risk <idiom> U ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
compromising emanation U پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
danger area U منطقه خطرناک
cockatrice U ادم خیلی مضر و خطرناک
near collision U فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
grave U بم خطرناک
parlous U خطرناک
critical U خطرناک
herculean U خطرناک
gravest U بم خطرناک
dicey U خطرناک
perilous U خطرناک
hazardous U خطرناک
unsafe U خطرناک
malignant U خطرناک
jeopardous U خطرناک
graves U بم خطرناک
serious U سخت خطرناک
hazardous goods U امتعه خطرناک
death traps U بسیار خطرناک
warm corner U جای خطرناک
sthenic U قوی خطرناک
death trap U بسیار خطرناک
critically wounded U مجروح خطرناک
danger bearing U سمت خطرناک
offensive weapon U سلاح خطرناک
dangerous play U بازی خطرناک
dangerousness U وضعیت خطرناک
venturesome U با تهور خطرناک
danger space U فضای خطرناک
black body U قسمت خطرناک
dangerously U بطور خطرناک
pernicious anemia U کم خونی خطرناک
predicaments U وضع خطرناک
black propaganda U تبلیغات خطرناک
between wind and water U در جای خطرناک
predicament U وضع خطرناک
marginal U حاشیهای خطرناک
perilously U بطور خطرناک
disastrous U خطرناک فجیع
hazardous goods U کالاهای خطرناک
pixies U ادم بازیگوش و خطرناک
hairy <idiom> U خطرناک [اصطلاح روزمره]
dicey <idiom> U خطرناک [اصطلاح روزمره]
breakneck U فوق العاده خطرناک
danger space U فضای هوایی خطرناک
pixie U ادم بازیگوش و خطرناک
imminent U قریب الوقوع خطرناک
calamitous U مصیبت بار خطرناک
malignantly U بطور خطرناک یاردی
pixy U ادم بازیگوش و خطرناک
subcritical U زیر مرحله خطرناک وبحرانی
porbeagle U کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
krait U مار سمی و خطرناک هندی
radioactive material U مواد رادیواکتیو
wipe out U افتادن خطرناک از روی تخته موج
half residence time U نیمه عمر پایداری عناصرریزش اتمی یا رادیواکتیو
salted weapon U جنگ افزار اتمی که قدرت رادیواکتیو ان تشدید شده باشد
small craft warning U پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
aldis lmap U چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
isodose rate U خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
wallow course U خندق مخصوص ضدعفونی خودروهایی که به مواد ش م ر الوده شده اند
fission products U مواد اتمی
destruction area U منطقه اثر تخریبی مواد منفجره
atomic theory U فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
flybelt U منطقه الوده به حشره تسه تسه
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
vertical control U کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
gridding U محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
minometer U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout U ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy U دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
radio active U رادیواکتیو
radioactive U رادیواکتیو
radioactive rays U ذرات رادیواکتیو
fall out U باران رادیواکتیو
atomic weight U وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
polar plot U روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
actiniferous U دارای اکتینیوم یا مادهء رادیواکتیو
clean weapon U جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
radiac U کشف اشعه رادیواکتیو و اندازه گیری ان
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
radiacmeter U وسیله کشف وتشخیص رادیواکتیو و اندازه گیری ان
transudate U مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material U مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
delayed neutrons U نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nucleon U اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
rattling U خیلی تند خیلی خوب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
smeary U الوده
in for U الوده
contaminate U الوده
contaminated U الوده
unclean U الوده
bedraggled U الوده
contaminating U الوده
miry U الوده
contaminates U الوده
spotty U الوده
contaminate U الوده کردن
defile U الوده کردن
sludgy U لجن الوده
defiles U الوده کردن
contaminative U الوده کننده
infects U الوده کردن
infecting U الوده کردن
infect U الوده کردن
defiling U الوده کردن
red-handed U بخون الوده
smutch U الوده کردن
smutchy U الوده وکثیف
septic U گندیده الوده
imbrue U الوده کردن
contaminated U الوده کردن
unchaste U الوده دامن
sullies U الوده شدن
sullied U الوده شدن
defiled U الوده کردن
polluters U الوده کننده
pollutant U الوده کننده
pollutants U الوده کننده
bitten with U الوده دچار
contaminant U جسم الوده
sully U الوده شدن
polluter U الوده کننده
contaminates U الوده کردن
contamination U الوده کردن
contaminating U الوده کردن
contaminants U جسم الوده
muck U الوده کردن
envenom U الوده کردن
soilure U الوده سازی
sullying U الوده شدن
slimy U لجن الوده
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
smuttier U با سیاهک الوده شده
erythroid U الوده یامایل بخونریزی
red handed U دست بخون الوده
contaminated U الوده یا کثیف کردن
Recent search history Forum search
1ایا با رنگپاش خرطومی می شود دیوار را رنگ کرد
1It could have been a lot worse.
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1Material-dependent representative
1argan
2In order to be interesting you have to be mean
2In order to be interesting you have to be mean
2single gas
2single gas
1usually i moved much faster_ask the other girls that i'd been out with.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com