English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
theorist U نظریه پرداز
theorists U نظریه پرداز
theoretician U نظریه پرداز
theoreticians U نظریه پرداز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
logic theorist U نظریه پرداز منطقی
Other Matches
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
hachure U پرداز
postprocessor U پس پرداز
post processor U پس پرداز
chisel marking fine lines U پرداز
symbolizer U نشان پرداز
castles in the air <idiom> U رویا پرداز
versifier U قافیه پرداز
rimer or rhymer U قافیه پرداز
preprocessor U پیش پرداز
rimer U قافیه پرداز
rhumer U قافیه پرداز
data processor U داده پرداز
verser U قافیه پرداز
word processor U کلمه پرداز
word processors U کلمه پرداز
verseman U قافیه پرداز
wordmonger U کلمه پرداز
phraseologist U عبارت پرداز
parallel processor U موازی پرداز
indemnifier U تاوان پرداز
sloganeer U شعار پرداز
orators U سخن پرداز
orator U سخن پرداز
taxpayer U مالیات پرداز
songwriter U ترانه پرداز
taxpayers U مالیات پرداز
language processor U زبان پرداز
musician U نغمه پرداز
musicians U نغمه پرداز
multiprocessor U چند پرداز
indemnitor U غرامت پرداز
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
warfare economy U اقتصاد جنگ پرداز
error routine U روال خطا پرداز
dedicated word processor U کلمه پرداز اختصاصی
stand alone word processor U کلمه پرداز خودکفا
justify U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justifies U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justifying U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
frankpledge U مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
hard U کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
hardest U کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
harder U کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
electronic U توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
tabbing U حرکت نشانه گر در برنامه کلمه پرداز از یک محل توقف tab به دیگری
search and replace U جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
volatile U حافظه داده پرداز الکترونیکی که با قطع توان الکتریکی پاک میشود
inserts U کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
bad break U مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
inserting U کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
insert key U کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
ins key U کلیدی که کلمه پرداز یا برنامه ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
skips U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد
skipped U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد
skip U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد
insert U کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
theorems U نظریه
theorem U نظریه
thebe U نظریه
outlook U نظریه
in the light of U نظریه
queuing theory U نظریه صف
viewpoint U نظریه
queing theory U نظریه صف
two cents worth <idiom> U نظریه
notion U نظریه
notions U نظریه
opinion U نظریه
opinions U نظریه
point of view U نظریه
points of view U نظریه
position U نظریه
positioned U نظریه
lookout U نظریه
recommendations U نظریه
view U نظریه
viewed U نظریه
viewing U نظریه
views U نظریه
suggestion U نظریه
suggestions U نظریه
comment U نظریه
commented U نظریه
commenting U نظریه
recommendation U نظریه
lookouts U نظریه
theories U نظریه
theory U نظریه
viewpoints U نظریه
word perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
recycle U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
intercharacter spacing U خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد
wordstar U برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Micropro International برای کامپیوترهای CPLM و IBMPC
recycles U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycling U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
word-perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
logic theory U نظریه منطقی
theory of numbers U نظریه اعداد
molecular theory U نظریه مولکولی
theory of accumulation U نظریه انباشته
theory of relativity U نظریه نسبیت
theory of rent U نظریه اجاره
local theory U نظریه اختصاصی
information theory U نظریه خبر
information theory U نظریه اطلاعات
innovation theory U نظریه نواوری
probability theory U نظریه احتمالات
theory of value U نظریه ارزش
maxwellian view U نظریه ماکسولی
kinetic theory U نظریه جنبشی
theory of saving U نظریه پس انداز
learning theory U نظریه یادگیری
network theory U نظریه شبکه
noncontinuity theory U نظریه ناپیوستگی
replacement theory U نظریه جایگزینی
value theory U نظریه ارزش
representation theory U نظریه نمایش
three component theory U نظریه سه مولفهای
transformational theory U نظریه تطور
transformism U نظریه تطور
trireceptor theory U نظریه سه گیرندهای
social theory U نظریه اجتماعی
two factor theory U نظریه دو عاملی
stagnation thesis U نظریه رکود
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
tetrachromatic theory U نظریه چهاررنگی
viscoelastic theory U نظریه ویسکوالاستیک
recapitulation theory U نظریه بازپیدایی
one factor theory U نظریه یک عاملی
perturbation theory U نظریه اختلال
poetics U نظریه شاعرانه
theorization U نظریه پردازی
theorem proving U اثبات نظریه
price theory U نظریه قیمت
probability theory U نظریه احتمال
quantum theory U نظریه کوانتومی
queuing theory U نظریه صف بندی
valence theory U نظریه والانسی
communication theory U نظریه ارتباط
viewing U نظریه عقیده
viewed U نظریه عقیده
electron theory U نظریه الکترونها
view U نظریه عقیده
balance theory U نظریه توازن
refuted U رد کردن نظریه
automata theory U نظریه ماشینها
equilibrium theory U نظریه تعادل
attensity U در نظریه تیچز
facet theory U نظریه رویه ها
electron theory U نظریه الکترونی
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
classical theory U نظریه کلاسیک
consumption theory U نظریه مصرف
capital theory U نظریه سرمایه
continuity theory U نظریه پیوستگی
submission U افهار نظریه
refute U رد کردن نظریه
views U نظریه عقیده
duplicity theory U نظریه دو جزیی
dust cloud theory U نظریه غباری
economic theory U نظریه اقتصادی
field theory U نظریه میدانی
refuting U رد کردن نظریه
game theory U نظریه بازی
general theory U نظریه عمومی
communication theory U نظریه ارتباطات
automata U نظریه ماشین ها
graph theory U نظریه گرافها
hartree theory U نظریه هارتری
heam yoei vooly U نظریه نیرو
group theory U نظریه گروهها
group theory U نظریه گروهی
set theory U نظریه مجموعه ها
reading U نظریه شور
information theory U نظریه اگاهی
readings U نظریه شور
notional U فکر نظریه
game theory U نظریه بازیها
refutes U رد کردن نظریه
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
young helmholtz theory U نظریه یانگ- هلمهولتس
counselling U نظریه دادن رایزنی
sampling theory U نظریه نمونه گیری
counselled U نظریه دادن رایزنی
counsel U نظریه دادن رایزنی
c.f.t U نظریه میدان بلور
counseled U نظریه دادن رایزنی
relativistic quantum theory U نظریه کوانتومی نسبیتی
counsels U نظریه دادن رایزنی
second best theory U نظریه بهترین دوم
switch theory U نظریه راه گزینی
surplus energy theory U نظریه انرژی مازاد
steady state theory U نظریه حالت پایا
statistical learning theory U نظریه اماری یادگیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com