English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
general theory of relativity U نظریه نسبیت عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
theory of relativity U نظریه نسبیت
special theory of relativity U نظریه نسبیت خصوصی
general relativity U نسبیت عمومی
general theory U نظریه عمومی
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
quantity theory of money U حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
relativism U نسبیت
ratio U نسبیت
ratios U نسبیت
relativity U نسبیت
relativism U نسبیت گرایی
special relativity U نسبیت خصوصی
relativism U اعتقاد به نسبیت
ethical relativism U نسبیت اخلاقی
relativity principle U اصل نسبیت
relativity principles U اصول نسبیت
general quarters U اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduce U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware U ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
incumbrance U حق رهن یا حبس نسبیت به مال غیر منقول
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
general orders U دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose U کارهای عمومی مصارف عمومی
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
consolidated dining facility U تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
commenting U نظریه
queing theory U نظریه صف
commented U نظریه
notions U نظریه
comment U نظریه
suggestion U نظریه
suggestions U نظریه
recommendation U نظریه
theories U نظریه
theory U نظریه
theorem U نظریه
theorems U نظریه
recommendations U نظریه
outlook U نظریه
viewpoint U نظریه
in the light of U نظریه
opinion U نظریه
opinions U نظریه
point of view U نظریه
points of view U نظریه
queuing theory U نظریه صف
position U نظریه
positioned U نظریه
lookouts U نظریه
lookout U نظریه
notion U نظریه
viewed U نظریه
viewing U نظریه
view U نظریه
thebe U نظریه
two cents worth <idiom> U نظریه
views U نظریه
viewpoints U نظریه
theory of rent U نظریه اجاره
theory of saving U نظریه پس انداز
theory of value U نظریه ارزش
theory of numbers U نظریه اعداد
refute U رد کردن نظریه
theorization U نظریه پردازی
refutes U رد کردن نظریه
theorem proving U اثبات نظریه
tetrachromatic theory U نظریه چهاررنگی
replacement theory U نظریه جایگزینی
stagnation thesis U نظریه رکود
social theory U نظریه اجتماعی
theory of accumulation U نظریه انباشته
refuting U رد کردن نظریه
representation theory U نظریه نمایش
value theory U نظریه ارزش
game theory U نظریه بازی
communication theory U نظریه ارتباطات
graph theory U نظریه گرافها
group theory U نظریه گروهها
group theory U نظریه گروهی
hartree theory U نظریه هارتری
heam yoei vooly U نظریه نیرو
information theory U نظریه اگاهی
information theory U نظریه خبر
information theory U نظریه اطلاعات
innovation theory U نظریه نواوری
kinetic theory U نظریه جنبشی
communication theory U نظریه ارتباط
consumption theory U نظریه مصرف
game theory U نظریه بازیها
field theory U نظریه میدانی
facet theory U نظریه رویه ها
equilibrium theory U نظریه تعادل
electron theory U نظریه الکترونها
electron theory U نظریه الکترونی
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
economic theory U نظریه اقتصادی
dust cloud theory U نظریه غباری
duplicity theory U نظریه دو جزیی
continuity theory U نظریه پیوستگی
classical theory U نظریه کلاسیک
capital theory U نظریه سرمایه
learning theory U نظریه یادگیری
price theory U نظریه قیمت
probability theory U نظریه احتمالات
probability theory U نظریه احتمال
reading U نظریه شور
notional U فکر نظریه
quantum theory U نظریه کوانتومی
queuing theory U نظریه صف بندی
refuted U رد کردن نظریه
recapitulation theory U نظریه بازپیدایی
submission U افهار نظریه
poetics U نظریه شاعرانه
perturbation theory U نظریه اختلال
local theory U نظریه اختصاصی
balance theory U نظریه توازن
automata theory U نظریه ماشینها
attensity U در نظریه تیچز
logic theory U نظریه منطقی
maxwellian view U نظریه ماکسولی
molecular theory U نظریه مولکولی
network theory U نظریه شبکه
noncontinuity theory U نظریه ناپیوستگی
readings U نظریه شور
one factor theory U نظریه یک عاملی
theoretician U نظریه پرداز
transformational theory U نظریه تطور
valence theory U نظریه والانسی
theorist U نظریه پرداز
viscoelastic theory U نظریه ویسکوالاستیک
view U نظریه عقیده
views U نظریه عقیده
viewing U نظریه عقیده
viewed U نظریه عقیده
theorists U نظریه پرداز
theoreticians U نظریه پرداز
set theory U نظریه مجموعه ها
three component theory U نظریه سه مولفهای
automata U نظریه ماشین ها
transformism U نظریه تطور
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
trireceptor theory U نظریه سه گیرندهای
two factor theory U نظریه دو عاملی
bard cannon theory U نظریه بارد- کنون
real will U نظریه اراده واقعی
crystal field theory U نظریه میدان بلور
logic theorist U نظریه پرداز منطقی
set theory U نظریه مجموعه ها [ریاضی]
quantity theory of money U نظریه مقداری پول
james lange theory U نظریه جیمز- لانگه
quantum theory of valence U نظریه کوانتومی والانس
location theory U نظریه تعیین مکان
l.f.t. U نظریه میدان لیگاند
labor theory of value U نظریه ارزش کار
ligand fild theory U نظریه میدان لیگاند
c.f.t U نظریه میدان بلور
equal sacrifice theory U برطبق این نظریه
equal sacrifice theory U نظریه برابری فداکاری
Group theory U نظریه گروه ها [ریاضی]
counterview U نظریه مخالف مواجهه
theory of functions of a complex variable U نظریه توابع [ریاضی]
density wave theory U نظریه موج چگالی
excess capacity theory U نظریه مازاد فرفیت
Complex analysis U نظریه توابع [ریاضی]
mathematical learning theory U نظریه ریاضی یادگیری
liquidity preference theory U نظریه رجحان نقدینگی
maxwell theory og light U نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
mechanistic theory U نظریه ماشینی نگری
need press theory U نظریه نیاز- فشار
affective arousal theory U نظریه برانگیختگی عاطفی
expertize U نظریه فنی دادن
theory of numbers U نظریه اعداد [ریاضی]
field theory U نظریه اساسی میدان
decision theory U نظریه تصمیم گیری
second best theory U نظریه بهترین دوم
counselling U نظریه دادن رایزنی
symptom substitution theory U نظریه جانشینی نشانه ها
switch theory U نظریه راه گزینی
sampling theory U نظریه نمونه گیری
counsels U نظریه دادن رایزنی
theory of saving U نظریه مربوط به پس انداز
surplus energy theory U نظریه انرژی مازاد
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
switched on <idiom> U لحنی با نظریه تازه
valence bond theory U نظریه پیوند والانس
put in one's two cents <idiom> U به شخصی نظریه دادن
theory of monoplistic competition U نظریه رقابت انحصاری
young helmholtz theory U نظریه یانگ- هلمهولتس
counselled U نظریه دادن رایزنی
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
statistical learning theory U نظریه اماری یادگیری
counsel U نظریه دادن رایزنی
underconsumption theory U نظریه مصرف ناکافی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com