Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
field theory
U
نظریه میدانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
track and field
U
دو و میدانی
athletics
U
دو و میدانی
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
trackman
U
دو و میدانی کار
field strcture
U
ساخت میدانی
streetwise
U
چاله میدانی
field dependence
U
وابستگی میدانی
Track and field events .
U
مسابقات دو میدانی
field work
U
پژوهش میدانی
field study
U
بررسی میدانی
Do you know who you are dealing with?
U
میدانی با کی طرفی ؟
field emission
U
صدور میدانی
field effect
U
با تاثیر میدانی
high field emission arc
U
قوس میدانی
field games
U
بازیهای میدانی
field worker
U
پژوهشگر میدانی
field force
U
نیروی میدانی
athletes
U
دو و میدانی کار
athlete
U
دو و میدانی کار
tracks
U
زمین بازیهای میدانی
track
U
زمین بازیهای میدانی
free field format
U
در قالب ازاد میدانی
langlauf
U
مسابقه اسکی میدانی
tracked
U
زمین بازیهای میدانی
free
U
ترخیص کردن میدانی
freeing
U
ترخیص کردن میدانی
frees
U
ترخیص کردن میدانی
freed
U
ترخیص کردن میدانی
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
triangular meet
U
مسابقه دو و میدانی بین سه تیم
cross country
U
درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
track and field
U
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
field event
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field events
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
deathlete
U
شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
pentathlete
U
شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
battle clout
U
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
mosfet
U
ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
tracks
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
theory
U
نظریه
queing theory
U
نظریه صف
viewpoint
U
نظریه
queuing theory
U
نظریه صف
thebe
U
نظریه
theorems
U
نظریه
viewpoints
U
نظریه
outlook
U
نظریه
theorem
U
نظریه
recommendations
U
نظریه
recommendation
U
نظریه
commenting
U
نظریه
commented
U
نظریه
comment
U
نظریه
viewing
U
نظریه
suggestions
U
نظریه
suggestion
U
نظریه
views
U
نظریه
viewed
U
نظریه
two cents worth
<idiom>
U
نظریه
view
U
نظریه
in the light of
U
نظریه
notion
U
نظریه
theories
U
نظریه
position
U
نظریه
opinions
U
نظریه
lookouts
U
نظریه
lookout
U
نظریه
positioned
U
نظریه
point of view
U
نظریه
opinion
U
نظریه
points of view
U
نظریه
notions
U
نظریه
price theory
U
نظریه قیمت
heam yoei vooly
U
نظریه نیرو
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
noncontinuity theory
U
نظریه ناپیوستگی
information theory
U
نظریه اگاهی
network theory
U
نظریه شبکه
information theory
U
نظریه خبر
information theory
U
نظریه اطلاعات
local theory
U
نظریه اختصاصی
logic theory
U
نظریه منطقی
learning theory
U
نظریه یادگیری
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
maxwellian view
U
نظریه ماکسولی
molecular theory
U
نظریه مولکولی
innovation theory
U
نظریه نواوری
perturbation theory
U
نظریه اختلال
poetics
U
نظریه شاعرانه
value theory
U
نظریه ارزش
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
transformational theory
U
نظریه تطور
transformism
U
نظریه تطور
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
valence theory
U
نظریه والانسی
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
theory of value
U
نظریه ارزش
theory of saving
U
نظریه پس انداز
theory of rent
U
نظریه اجاره
probability theory
U
نظریه احتمالات
probability theory
U
نظریه احتمال
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
queuing theory
U
نظریه صف بندی
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
representation theory
U
نظریه نمایش
social theory
U
نظریه اجتماعی
stagnation thesis
U
نظریه رکود
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
theorem proving
U
اثبات نظریه
theorization
U
نظریه پردازی
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
theory of numbers
U
نظریه اعداد
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
hartree theory
U
نظریه هارتری
capital theory
U
نظریه سرمایه
set theory
U
نظریه مجموعه ها
dust cloud theory
U
نظریه غباری
economic theory
U
نظریه اقتصادی
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
electron theory
U
نظریه الکترونی
electron theory
U
نظریه الکترونها
readings
U
نظریه شور
reading
U
نظریه شور
automata
U
نظریه ماشین ها
views
U
نظریه عقیده
viewing
U
نظریه عقیده
submission
U
افهار نظریه
classical theory
U
نظریه کلاسیک
balance theory
U
نظریه توازن
communication theory
U
نظریه ارتباطات
communication theory
U
نظریه ارتباط
consumption theory
U
نظریه مصرف
continuity theory
U
نظریه پیوستگی
view
U
نظریه عقیده
viewed
U
نظریه عقیده
automata theory
U
نظریه ماشینها
attensity
U
در نظریه تیچز
theorist
U
نظریه پرداز
notional
U
فکر نظریه
theoretician
U
نظریه پرداز
general theory
U
نظریه عمومی
facet theory
U
نظریه رویه ها
game theory
U
نظریه بازیها
graph theory
U
نظریه گرافها
refute
U
رد کردن نظریه
refuted
U
رد کردن نظریه
group theory
U
نظریه گروهها
refutes
U
رد کردن نظریه
refuting
U
رد کردن نظریه
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
theorists
U
نظریه پرداز
game theory
U
نظریه بازی
theoreticians
U
نظریه پرداز
group theory
U
نظریه گروهی
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
bard cannon theory
U
نظریه بارد- کنون
sampling theory
U
نظریه نمونه گیری
second best theory
U
نظریه بهترین دوم
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
counseled
U
نظریه دادن رایزنی
steady state theory
U
نظریه حالت پایا
valence bond theory
U
نظریه پیوند والانس
c.f.t
U
نظریه میدان بلور
switch theory
U
نظریه راه گزینی
statistical learning theory
U
نظریه اماری یادگیری
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
symptom substitution theory
U
نظریه جانشینی نشانه ها
affective arousal theory
U
نظریه برانگیختگی عاطفی
young helmholtz theory
U
نظریه یانگ- هلمهولتس
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
counsel
U
نظریه دادن رایزنی
counsels
U
نظریه دادن رایزنی
counselling
U
نظریه دادن رایزنی
put in one's two cents
<idiom>
U
به شخصی نظریه دادن
counselled
U
نظریه دادن رایزنی
underconsumption theory
U
نظریه مصرف ناکافی
switched on
<idiom>
U
لحنی با نظریه تازه
theory of saving
U
نظریه مربوط به پس انداز
general theory of relativity
U
نظریه نسبیت عمومی
location theory
U
نظریه تعیین مکان
logic theorist
U
نظریه پرداز منطقی
equal sacrifice theory
U
نظریه برابری فداکاری
theory of functions of a complex variable
U
نظریه توابع
[ریاضی]
Complex analysis
U
نظریه توابع
[ریاضی]
mathematical learning theory
U
نظریه ریاضی یادگیری
maxwell theory og light
U
نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
mechanistic theory
U
نظریه ماشینی نگری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com