English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
excess capacity theory U نظریه مازاد فرفیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surplus energy theory U نظریه انرژی مازاد
vent for surplus theory of trade U نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
berthing capacity U فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
valence U واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
carload shipment U حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
opportune lift U فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
excess U مازاد
salvages U مازاد
salvaged U مازاد
surcharge water U اب مازاد
salvage U مازاد
spoils U مازاد
spoiling U مازاد
spoil U مازاد
excesses U مازاد
rejcet U مازاد
spoiled U مازاد
surpluses U مازاد
surplus U مازاد
residual U مازاد
salvaging U مازاد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
redundant U مازاد بر احتیاج
residue of the state U مازاد ترکه
farm surplus U مازاد کشاورزی
excess stock U موجودی مازاد
social surplus U مازاد اجتماعی
spoin bank U انبار مازاد
budget surplus U مازاد بودجه
basic surplus U مازاد اساسی
residual variance U پراکنش مازاد
residual matrix U ماتریس مازاد
export surplus U مازاد صادرات
excess reserves U اندوختههای مازاد
excess demand U درخواست مازاد
economic surplus U مازاد اقتصادی
spares U اقلام مازاد
surplus stock U موجودی مازاد
superimposed U مازاد بر احتیاج
overproduction U تولید مازاد
excesses U اضافه مازاد
excess U اضافه مازاد
sellers surplus U مازاد فروشنده
surplus water U ابهای مازاد
system overhead U مازاد سیستم
remainder U مابقی مازاد
surplus production U مازاد تولید
surplus gas U گاز مازاد
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
surpluses U اقلام اضافی و مازاد
producer surplus U مازاد تولید کننده
trade balance surplus U مازاد تراز تجاری
back titration U تیتر کردن مازاد
import surcharge U حقوق واردات مازاد
tail drain U نهرچه ابهای مازاد
surplus U اقلام اضافی و مازاد
excess listing U لیست اقلام مازاد
property disposition U از بین بردن اقلام مازاد
excess listing U لیست وسایل انفرادی مازاد
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
spoin bank U محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
the system of U رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
grid anode capacity U فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
deficit U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
views U نظریه
in the light of U نظریه
viewing U نظریه
two cents worth <idiom> U نظریه
suggestion U نظریه
theorems U نظریه
view U نظریه
viewed U نظریه
theory U نظریه
theorem U نظریه
theories U نظریه
suggestions U نظریه
positioned U نظریه
points of view U نظریه
comment U نظریه
queing theory U نظریه صف
opinions U نظریه
thebe U نظریه
lookout U نظریه
queuing theory U نظریه صف
point of view U نظریه
commented U نظریه
recommendations U نظریه
recommendation U نظریه
outlook U نظریه
notion U نظریه
lookouts U نظریه
notions U نظریه
viewpoint U نظریه
viewpoints U نظریه
opinion U نظریه
commenting U نظریه
position U نظریه
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
balance theory U نظریه توازن
two factor theory U نظریه دو عاملی
attensity U در نظریه تیچز
economic theory U نظریه اقتصادی
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
automata theory U نظریه ماشینها
capital theory U نظریه سرمایه
representation theory U نظریه نمایش
viscoelastic theory U نظریه ویسکوالاستیک
electron theory U نظریه الکترونی
communication theory U نظریه ارتباطات
communication theory U نظریه ارتباط
consumption theory U نظریه مصرف
valence theory U نظریه والانسی
continuity theory U نظریه پیوستگی
duplicity theory U نظریه دو جزیی
dust cloud theory U نظریه غباری
classical theory U نظریه کلاسیک
social theory U نظریه اجتماعی
theorization U نظریه پردازی
theory of accumulation U نظریه انباشته
theory of numbers U نظریه اعداد
one factor theory U نظریه یک عاملی
noncontinuity theory U نظریه ناپیوستگی
network theory U نظریه شبکه
theory of relativity U نظریه نسبیت
theory of rent U نظریه اجاره
theory of saving U نظریه پس انداز
value theory U نظریه ارزش
maxwellian view U نظریه ماکسولی
theorem proving U اثبات نظریه
perturbation theory U نظریه اختلال
tetrachromatic theory U نظریه چهاررنگی
replacement theory U نظریه جایگزینی
recapitulation theory U نظریه بازپیدایی
queuing theory U نظریه صف بندی
quantum theory U نظریه کوانتومی
stagnation thesis U نظریه رکود
probability theory U نظریه احتمال
probability theory U نظریه احتمالات
price theory U نظریه قیمت
poetics U نظریه شاعرانه
three component theory U نظریه سه مولفهای
logic theory U نظریه منطقی
game theory U نظریه بازی
game theory U نظریه بازیها
field theory U نظریه میدانی
facet theory U نظریه رویه ها
transformational theory U نظریه تطور
transformism U نظریه تطور
molecular theory U نظریه مولکولی
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
equilibrium theory U نظریه تعادل
theory of value U نظریه ارزش
electron theory U نظریه الکترونها
general theory U نظریه عمومی
graph theory U نظریه گرافها
local theory U نظریه اختصاصی
learning theory U نظریه یادگیری
kinetic theory U نظریه جنبشی
innovation theory U نظریه نواوری
information theory U نظریه اطلاعات
information theory U نظریه خبر
information theory U نظریه اگاهی
heam yoei vooly U نظریه نیرو
hartree theory U نظریه هارتری
group theory U نظریه گروهی
group theory U نظریه گروهها
trireceptor theory U نظریه سه گیرندهای
theorists U نظریه پرداز
refute U رد کردن نظریه
notional U فکر نظریه
refutes U رد کردن نظریه
readings U نظریه شور
view U نظریه عقیده
viewed U نظریه عقیده
viewing U نظریه عقیده
reading U نظریه شور
views U نظریه عقیده
theorist U نظریه پرداز
refuted U رد کردن نظریه
refuting U رد کردن نظریه
automata U نظریه ماشین ها
set theory U نظریه مجموعه ها
submission U افهار نظریه
theoreticians U نظریه پرداز
theoretician U نظریه پرداز
lifting U فرفیت
loading capacity U فرفیت
lifts U فرفیت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com