Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
poetics
U
نظریه شاعرانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
poematic
U
شاعرانه
poetic
U
شاعرانه
poetically
U
شاعرانه
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
poetry
U
لطف شاعرانه
poetical imagination
U
تصور شاعرانه
demise
U
درگذشت
[شاعرانه]
demise
U
فوت
[شاعرانه]
poetize
U
شاعرانه بحث کردن
poeticize
U
شاعرانه بحث کردن
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
to call something your own
U
چیزی را از خود دانستن
[شاعرانه]
bemuse
U
غرق افکار شاعرانه کردن
winged horse
U
شعر نظم اشعار لطف شاعرانه
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
idealized
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealising
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealised
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizing
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealises
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizes
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealize
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
thebe
U
نظریه
queuing theory
U
نظریه صف
queing theory
U
نظریه صف
in the light of
U
نظریه
theory
U
نظریه
two cents worth
<idiom>
U
نظریه
viewpoints
U
نظریه
outlook
U
نظریه
theorems
U
نظریه
theorem
U
نظریه
suggestion
U
نظریه
recommendations
U
نظریه
view
U
نظریه
recommendation
U
نظریه
viewed
U
نظریه
views
U
نظریه
viewing
U
نظریه
commenting
U
نظریه
commented
U
نظریه
comment
U
نظریه
suggestions
U
نظریه
notion
U
نظریه
lookout
U
نظریه
viewpoint
U
نظریه
positioned
U
نظریه
position
U
نظریه
theories
U
نظریه
points of view
U
نظریه
point of view
U
نظریه
lookouts
U
نظریه
notions
U
نظریه
opinions
U
نظریه
opinion
U
نظریه
learning theory
U
نظریه یادگیری
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
queuing theory
U
نظریه صف بندی
probability theory
U
نظریه احتمال
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
price theory
U
نظریه قیمت
logic theory
U
نظریه منطقی
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
maxwellian view
U
نظریه ماکسولی
molecular theory
U
نظریه مولکولی
noncontinuity theory
U
نظریه ناپیوستگی
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
perturbation theory
U
نظریه اختلال
network theory
U
نظریه شبکه
local theory
U
نظریه اختصاصی
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
probability theory
U
نظریه احتمالات
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
transformational theory
U
نظریه تطور
transformism
U
نظریه تطور
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
valence theory
U
نظریه والانسی
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
value theory
U
نظریه ارزش
representation theory
U
نظریه نمایش
social theory
U
نظریه اجتماعی
stagnation thesis
U
نظریه رکود
theorem proving
U
اثبات نظریه
theorization
U
نظریه پردازی
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
theory of numbers
U
نظریه اعداد
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
theory of rent
U
نظریه اجاره
theory of saving
U
نظریه پس انداز
theory of value
U
نظریه ارزش
automata
U
نظریه ماشین ها
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
facet theory
U
نظریه رویه ها
field theory
U
نظریه میدانی
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
game theory
U
نظریه بازیها
game theory
U
نظریه بازی
general theory
U
نظریه عمومی
balance theory
U
نظریه توازن
communication theory
U
نظریه ارتباط
set theory
U
نظریه مجموعه ها
graph theory
U
نظریه گرافها
dust cloud theory
U
نظریه غباری
view
U
نظریه عقیده
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
communication theory
U
نظریه ارتباطات
electron theory
U
نظریه الکترونی
classical theory
U
نظریه کلاسیک
electron theory
U
نظریه الکترونها
theorists
U
نظریه پرداز
views
U
نظریه عقیده
capital theory
U
نظریه سرمایه
viewing
U
نظریه عقیده
economic theory
U
نظریه اقتصادی
consumption theory
U
نظریه مصرف
viewed
U
نظریه عقیده
group theory
U
نظریه گروهها
group theory
U
نظریه گروهی
information theory
U
نظریه اگاهی
refutes
U
رد کردن نظریه
reading
U
نظریه شور
theoreticians
U
نظریه پرداز
information theory
U
نظریه خبر
information theory
U
نظریه اطلاعات
refuting
U
رد کردن نظریه
theoretician
U
نظریه پرداز
innovation theory
U
نظریه نواوری
notional
U
فکر نظریه
submission
U
افهار نظریه
readings
U
نظریه شور
attensity
U
در نظریه تیچز
refuted
U
رد کردن نظریه
hartree theory
U
نظریه هارتری
automata theory
U
نظریه ماشینها
heam yoei vooly
U
نظریه نیرو
theorist
U
نظریه پرداز
refute
U
رد کردن نظریه
continuity theory
U
نظریه پیوستگی
set theory
U
نظریه مجموعه ها
[ریاضی]
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
counterview
U
نظریه مخالف مواجهه
crystal field theory
U
نظریه میدان بلور
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
decision theory
U
نظریه تصمیم گیری
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
switched on
<idiom>
U
لحنی با نظریه تازه
put in one's two cents
<idiom>
U
به شخصی نظریه دادن
young helmholtz theory
U
نظریه یانگ- هلمهولتس
affective arousal theory
U
نظریه برانگیختگی عاطفی
valence bond theory
U
نظریه پیوند والانس
underconsumption theory
U
نظریه مصرف ناکافی
bard cannon theory
U
نظریه بارد- کنون
counseled
U
نظریه دادن رایزنی
theory of numbers
U
نظریه اعداد
[ریاضی]
c.f.t
U
نظریه میدان بلور
counsels
U
نظریه دادن رایزنی
theory of saving
U
نظریه مربوط به پس انداز
counselling
U
نظریه دادن رایزنی
Complex analysis
U
نظریه توابع
[ریاضی]
mathematical learning theory
U
نظریه ریاضی یادگیری
maxwell theory og light
U
نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
statistical learning theory
U
نظریه اماری یادگیری
need press theory
U
نظریه نیاز- فشار
general theory of relativity
U
نظریه نسبیت عمومی
mechanistic theory
U
نظریه ماشینی نگری
field theory
U
نظریه اساسی میدان
theory of functions of a complex variable
U
نظریه توابع
[ریاضی]
logic theorist
U
نظریه پرداز منطقی
Group theory
U
نظریه گروه ها
[ریاضی]
james lange theory
U
نظریه جیمز- لانگه
l.f.t.
U
نظریه میدان لیگاند
labor theory of value
U
نظریه ارزش کار
ligand fild theory
U
نظریه میدان لیگاند
liquidity preference theory
U
نظریه رجحان نقدینگی
location theory
U
نظریه تعیین مکان
expertize
U
نظریه فنی دادن
second best theory
U
نظریه بهترین دوم
counselled
U
نظریه دادن رایزنی
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
quantum theory of valence
U
نظریه کوانتومی والانس
steady state theory
U
نظریه حالت پایا
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
excess capacity theory
U
نظریه مازاد فرفیت
relativistic quantum theory
U
نظریه کوانتومی نسبیتی
counsel
U
نظریه دادن رایزنی
density wave theory
U
نظریه موج چگالی
real will
U
نظریه اراده واقعی
equal sacrifice theory
U
نظریه برابری فداکاری
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
switch theory
U
نظریه راه گزینی
equal sacrifice theory
U
برطبق این نظریه
quantity theory of money
U
نظریه مقداری پول
symptom substitution theory
U
نظریه جانشینی نشانه ها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com