Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stagnation thesis
U
نظریه رکود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inflationary recession
U
رکود همراه باتورم تورم رکود
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
stagflation
U
تورم + رکود تورم همراه با رکود
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
stagnancy
U
رکود
recession
U
رکود
slumps
U
رکود
slumping
U
رکود
inertia
U
رکود
stagnation
U
رکود
recessions
U
رکود
inaction
U
رکود
depressions
U
رکود
depression
U
رکود
slumped
U
رکود
dormancy
U
رکود
inactivity
U
رکود
slump
U
رکود
deflation
U
رکود
sluggish year
U
سال رکود
economic recession
U
رکود اقتصادی
depressions
U
رکود اقتصادی
depression
U
رکود اقتصادی
latency
U
رکود نهفتگی
great depression
U
رکود بزرگ
inflationary recession
U
رکود تورمی
recession
U
رکود اقتصادی
latency time
U
مدت رکود
downturns
U
رکود اقتصادی
slumped
U
رکود اقتصادی
slumping
U
رکود اقتصادی
shake-out
U
لرزاندن رکود
shake out
U
لرزاندن رکود
recessions
U
رکود اقتصادی
slumps
U
رکود اقتصادی
stagflation
U
تورم رکود
slump
U
رکود اقتصادی
downturn
U
رکود اقتصادی
average latency
U
رکود متوسط
stagflation
U
رکود تورمی
secular stagnation
U
رکود مزمن
academic inhibition
U
رکود تحصیلی
shake-outs
U
لرزاندن رکود
deflation
U
انقباض پولی رکود
slump
U
کاهش فعالیت رکود
slumped
U
کاهش فعالیت رکود
doldrums
U
افسردگی منطقه رکود
slumping
U
کاهش فعالیت رکود
deflationary gap
U
فاصله حاصل از رکود
sluggish economy
U
اقتصاد در حالت رکود
slumps
U
کاهش فعالیت رکود
chain
U
رکود داده در یک فایل زنجیری
chains
U
رکود داده در یک فایل زنجیری
declining
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
decline
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
deflationary gap
U
لطمه ناشی از رکود اقتصادی
declines
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
deflation
U
رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
dog days
U
چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
stagnation thesis
U
ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
stagnation thesis
U
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
viewpoints
U
نظریه
commenting
U
نظریه
lookout
U
نظریه
recommendation
U
نظریه
theorems
U
نظریه
outlook
U
نظریه
recommendations
U
نظریه
viewpoint
U
نظریه
thebe
U
نظریه
commented
U
نظریه
in the light of
U
نظریه
view
U
نظریه
viewed
U
نظریه
viewing
U
نظریه
queing theory
U
نظریه صف
queuing theory
U
نظریه صف
theorem
U
نظریه
views
U
نظریه
two cents worth
<idiom>
U
نظریه
suggestion
U
نظریه
suggestions
U
نظریه
comment
U
نظریه
lookouts
U
نظریه
notion
U
نظریه
notions
U
نظریه
opinion
U
نظریه
opinions
U
نظریه
point of view
U
نظریه
points of view
U
نظریه
positioned
U
نظریه
position
U
نظریه
theories
U
نظریه
theory
U
نظریه
logic theory
U
نظریه منطقی
local theory
U
نظریه اختصاصی
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
learning theory
U
نظریه یادگیری
heam yoei vooly
U
نظریه نیرو
maxwellian view
U
نظریه ماکسولی
molecular theory
U
نظریه مولکولی
network theory
U
نظریه شبکه
noncontinuity theory
U
نظریه ناپیوستگی
perturbation theory
U
نظریه اختلال
poetics
U
نظریه شاعرانه
transformism
U
نظریه تطور
transformational theory
U
نظریه تطور
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
information theory
U
نظریه اگاهی
information theory
U
نظریه اطلاعات
innovation theory
U
نظریه نواوری
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
information theory
U
نظریه خبر
value theory
U
نظریه ارزش
price theory
U
نظریه قیمت
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
social theory
U
نظریه اجتماعی
theory of numbers
U
نظریه اعداد
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
theorem proving
U
اثبات نظریه
representation theory
U
نظریه نمایش
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
probability theory
U
نظریه احتمالات
theory of value
U
نظریه ارزش
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
probability theory
U
نظریه احتمال
valence theory
U
نظریه والانسی
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
theory of saving
U
نظریه پس انداز
queuing theory
U
نظریه صف بندی
theory of rent
U
نظریه اجاره
theorization
U
نظریه پردازی
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
theorist
U
نظریه پرداز
consumption theory
U
نظریه مصرف
refuted
U
رد کردن نظریه
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
refutes
U
رد کردن نظریه
theoreticians
U
نظریه پرداز
attensity
U
در نظریه تیچز
views
U
نظریه عقیده
viewing
U
نظریه عقیده
theoretician
U
نظریه پرداز
refuting
U
رد کردن نظریه
continuity theory
U
نظریه پیوستگی
dust cloud theory
U
نظریه غباری
economic theory
U
نظریه اقتصادی
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
refute
U
رد کردن نظریه
automata
U
نظریه ماشین ها
notional
U
فکر نظریه
electron theory
U
نظریه الکترونی
reading
U
نظریه شور
readings
U
نظریه شور
viewed
U
نظریه عقیده
view
U
نظریه عقیده
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
electron theory
U
نظریه الکترونها
game theory
U
نظریه بازی
general theory
U
نظریه عمومی
balance theory
U
نظریه توازن
graph theory
U
نظریه گرافها
group theory
U
نظریه گروهها
group theory
U
نظریه گروهی
hartree theory
U
نظریه هارتری
automata theory
U
نظریه ماشینها
field theory
U
نظریه میدانی
theorists
U
نظریه پرداز
communication theory
U
نظریه ارتباط
facet theory
U
نظریه رویه ها
communication theory
U
نظریه ارتباطات
classical theory
U
نظریه کلاسیک
capital theory
U
نظریه سرمایه
game theory
U
نظریه بازیها
set theory
U
نظریه مجموعه ها
submission
U
افهار نظریه
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
symptom substitution theory
U
نظریه جانشینی نشانه ها
switch theory
U
نظریه راه گزینی
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
steady state theory
U
نظریه حالت پایا
affective arousal theory
U
نظریه برانگیختگی عاطفی
statistical learning theory
U
نظریه اماری یادگیری
bard cannon theory
U
نظریه بارد- کنون
theory of saving
U
نظریه مربوط به پس انداز
theory of numbers
U
نظریه اعداد
[ریاضی]
Complex analysis
U
نظریه توابع
[ریاضی]
theory of functions of a complex variable
U
نظریه توابع
[ریاضی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com