English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
liquidity preference theory U نظریه رجحان نقدینگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
liquidity preference function U تابع رجحان نقدینگی
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
liquidity U نقدینگی
world liquidity U نقدینگی جهانی
cash ratio U نسبت نقدینگی
liquidity ratio U نسبت نقدینگی
liquidity ratio U نسبتهای نقدینگی
liquidity ratio U ضریب نقدینگی
illiquidity U عدم نقدینگی
keynes liquidity trap U تله نقدینگی کینز
acid test ratio U تناسب درجه نقدینگی
international liquidity U نقدینگی بین المللی
acid test آزمایش قدرت پرداخت آزمون درجه نقدینگی
excellence U رجحان
predominance U رجحان
preminence U رجحان
distinctions U رجحان
preferences U رجحان
preference U رجحان
privilege U رجحان
predominancy U رجحان
distinction U رجحان
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
preferences U رجحان ترجیح
time preference U رجحان زمانی
food perference U رجحان غذایی
predilection U رجحان برگزیدگی
preference U رجحان ترجیح
revealed preference U رجحان اشکار
predilections U رجحان برگزیدگی
preferable U دارای رجحان
preference function U تابع رجحان
preferring U رجحان دادن برگزیدن
kuder preference record U رجحان سنج کودر
prefer U رجحان دادن برگزیدن
prefers U رجحان دادن برگزیدن
consumer preference U رجحان مصرف کننده
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
verism U رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
in the light of U نظریه
viewpoints U نظریه
two cents worth <idiom> U نظریه
outlook U نظریه
theorems U نظریه
viewpoint U نظریه
suggestions U نظریه
theory U نظریه
theorem U نظریه
theories U نظریه
points of view U نظریه
position U نظریه
recommendations U نظریه
point of view U نظریه
opinions U نظریه
viewed U نظریه
viewing U نظریه
opinion U نظریه
view U نظریه
notions U نظریه
notion U نظریه
queuing theory U نظریه صف
positioned U نظریه
lookout U نظریه
views U نظریه
queing theory U نظریه صف
thebe U نظریه
suggestion U نظریه
lookouts U نظریه
comment U نظریه
commented U نظریه
commenting U نظریه
recommendation U نظریه
kinetic theory U نظریه جنبشی
queuing theory U نظریه صف بندی
transformational theory U نظریه تطور
transformism U نظریه تطور
group theory U نظریه گروهی
hartree theory U نظریه هارتری
trireceptor theory U نظریه سه گیرندهای
learning theory U نظریه یادگیری
social theory U نظریه اجتماعی
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
heam yoei vooly U نظریه نیرو
representation theory U نظریه نمایش
information theory U نظریه اگاهی
information theory U نظریه خبر
replacement theory U نظریه جایگزینی
information theory U نظریه اطلاعات
innovation theory U نظریه نواوری
stagnation thesis U نظریه رکود
recapitulation theory U نظریه بازپیدایی
group theory U نظریه گروهها
three component theory U نظریه سه مولفهای
value theory U نظریه ارزش
theorization U نظریه پردازی
network theory U نظریه شبکه
noncontinuity theory U نظریه ناپیوستگی
probability theory U نظریه احتمال
probability theory U نظریه احتمالات
one factor theory U نظریه یک عاملی
price theory U نظریه قیمت
poetics U نظریه شاعرانه
perturbation theory U نظریه اختلال
theory of accumulation U نظریه انباشته
molecular theory U نظریه مولکولی
theory of value U نظریه ارزش
theory of relativity U نظریه نسبیت
quantum theory U نظریه کوانتومی
tetrachromatic theory U نظریه چهاررنگی
local theory U نظریه اختصاصی
theory of saving U نظریه پس انداز
theory of rent U نظریه اجاره
logic theory U نظریه منطقی
theory of numbers U نظریه اعداد
maxwellian view U نظریه ماکسولی
theorem proving U اثبات نظریه
set theory U نظریه مجموعه ها
submission U افهار نظریه
notional U فکر نظریه
automata U نظریه ماشین ها
reading U نظریه شور
readings U نظریه شور
theoreticians U نظریه پرداز
attensity U در نظریه تیچز
automata theory U نظریه ماشینها
balance theory U نظریه توازن
theoretician U نظریه پرداز
refuting U رد کردن نظریه
view U نظریه عقیده
viewed U نظریه عقیده
viewing U نظریه عقیده
views U نظریه عقیده
theorist U نظریه پرداز
theorists U نظریه پرداز
refute U رد کردن نظریه
refuted U رد کردن نظریه
refutes U رد کردن نظریه
capital theory U نظریه سرمایه
two factor theory U نظریه دو عاملی
dust cloud theory U نظریه غباری
economic theory U نظریه اقتصادی
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
electron theory U نظریه الکترونی
electron theory U نظریه الکترونها
viscoelastic theory U نظریه ویسکوالاستیک
equilibrium theory U نظریه تعادل
valence theory U نظریه والانسی
facet theory U نظریه رویه ها
field theory U نظریه میدانی
game theory U نظریه بازیها
game theory U نظریه بازی
general theory U نظریه عمومی
graph theory U نظریه گرافها
duplicity theory U نظریه دو جزیی
consumption theory U نظریه مصرف
communication theory U نظریه ارتباط
continuity theory U نظریه پیوستگی
communication theory U نظریه ارتباطات
classical theory U نظریه کلاسیک
steady state theory U نظریه حالت پایا
theory of saving U نظریه مربوط به پس انداز
underconsumption theory U نظریه مصرف ناکافی
statistical learning theory U نظریه اماری یادگیری
Complex analysis U نظریه توابع [ریاضی]
put in one's two cents <idiom> U به شخصی نظریه دادن
theory of functions of a complex variable U نظریه توابع [ریاضی]
Group theory U نظریه گروه ها [ریاضی]
special theory of relativity U نظریه نسبیت خصوصی
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
theory of numbers U نظریه اعداد [ریاضی]
valence bond theory U نظریه پیوند والانس
young helmholtz theory U نظریه یانگ- هلمهولتس
switched on <idiom> U لحنی با نظریه تازه
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
theory of monoplistic competition U نظریه رقابت انحصاری
set theory U نظریه مجموعه ها [ریاضی]
symptom substitution theory U نظریه جانشینی نشانه ها
switch theory U نظریه راه گزینی
surplus energy theory U نظریه انرژی مازاد
counsel U نظریه دادن رایزنی
excess capacity theory U نظریه مازاد فرفیت
expertize U نظریه فنی دادن
field theory U نظریه اساسی میدان
general theory of relativity U نظریه نسبیت عمومی
decision theory U نظریه تصمیم گیری
james lange theory U نظریه جیمز- لانگه
l.f.t. U نظریه میدان لیگاند
labor theory of value U نظریه ارزش کار
ligand fild theory U نظریه میدان لیگاند
location theory U نظریه تعیین مکان
equal sacrifice theory U برطبق این نظریه
equal sacrifice theory U نظریه برابری فداکاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com