Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
he took a different view
U
نظریه دیگری اتخاذ کرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
adopt
اتخاذ کردن
adoptable
U
اتخاذ کردنی
embracement
U
قبول اتخاذ
adopt
اتخاذ کردن
adoption
U
اختیار اتخاذ
adopter
U
اتخاذ کننده
assumption
U
اتخاذ قصد
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
determining
U
اتخاذ تصمیم کردن
take a dicision
U
اتخاذ تصمیم کردن
determine
U
اتخاذ تصمیم کردن
orrive at a conclusion
U
اتخاذ تصمیم کردن
determines
U
اتخاذ تصمیم کردن
arrive at a conclusion
U
اتخاذ تصمیم کردن
arbitrament
U
قدرت اتخاذ تصمیم
take note
U
اتخاذ سند کردن
take a decision
U
اتخاذ تصمیم کردن
to a dapt a policy
U
رویهای اتخاذ کردن
recode
U
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letter
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
policy implication
U
کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
to take a course
U
رویه ایی را اتخاذ کردن
cited
U
اتخاذ سند کردن گفتن
cite
U
اتخاذ سند کردن گفتن
cites
U
اتخاذ سند کردن گفتن
citing
U
اتخاذ سند کردن گفتن
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
counter revolution
U
عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
countersignature
U
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
adopts
U
اتخاذ کردن اقتباس کردن
adopting
U
قبول کردن اتخاذ کردن
adopts
U
قبول کردن اتخاذ کردن
adopting
U
اتخاذ کردن اقتباس کردن
viewed
U
نظریه
queuing theory
U
نظریه صف
view
U
نظریه
suggestion
U
نظریه
lookouts
U
نظریه
lookout
U
نظریه
notion
U
نظریه
outlook
U
نظریه
notions
U
نظریه
viewing
U
نظریه
recommendations
U
نظریه
views
U
نظریه
comment
U
نظریه
commented
U
نظریه
commenting
U
نظریه
suggestions
U
نظریه
queing theory
U
نظریه صف
recommendation
U
نظریه
theorem
U
نظریه
theorems
U
نظریه
opinion
U
نظریه
viewpoint
U
نظریه
thebe
U
نظریه
theories
U
نظریه
two cents worth
<idiom>
U
نظریه
positioned
U
نظریه
position
U
نظریه
in the light of
U
نظریه
theory
U
نظریه
point of view
U
نظریه
opinions
U
نظریه
points of view
U
نظریه
viewpoints
U
نظریه
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
theorist
U
نظریه پرداز
valence theory
U
نظریه والانسی
theorists
U
نظریه پرداز
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
electron theory
U
نظریه الکترونها
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
learning theory
U
نظریه یادگیری
notional
U
فکر نظریه
local theory
U
نظریه اختصاصی
logic theory
U
نظریه منطقی
price theory
U
نظریه قیمت
social theory
U
نظریه اجتماعی
stagnation thesis
U
نظریه رکود
poetics
U
نظریه شاعرانه
perturbation theory
U
نظریه اختلال
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
theorem proving
U
اثبات نظریه
probability theory
U
نظریه احتمالات
refute
U
رد کردن نظریه
queuing theory
U
نظریه صف بندی
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
representation theory
U
نظریه نمایش
refuting
U
رد کردن نظریه
probability theory
U
نظریه احتمال
theorization
U
نظریه پردازی
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
network theory
U
نظریه شبکه
molecular theory
U
نظریه مولکولی
theoretician
U
نظریه پرداز
theoreticians
U
نظریه پرداز
submission
U
افهار نظریه
maxwellian view
U
نظریه ماکسولی
transformational theory
U
نظریه تطور
transformism
U
نظریه تطور
noncontinuity theory
U
نظریه ناپیوستگی
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
refutes
U
رد کردن نظریه
theory of numbers
U
نظریه اعداد
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
theory of rent
U
نظریه اجاره
theory of saving
U
نظریه پس انداز
theory of value
U
نظریه ارزش
value theory
U
نظریه ارزش
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
refuted
U
رد کردن نظریه
readings
U
نظریه شور
capital theory
U
نظریه سرمایه
dust cloud theory
U
نظریه غباری
classical theory
U
نظریه کلاسیک
game theory
U
نظریه بازیها
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
communication theory
U
نظریه ارتباطات
communication theory
U
نظریه ارتباط
set theory
U
نظریه مجموعه ها
automata
U
نظریه ماشین ها
consumption theory
U
نظریه مصرف
economic theory
U
نظریه اقتصادی
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
attensity
U
در نظریه تیچز
automata theory
U
نظریه ماشینها
viewed
U
نظریه عقیده
viewing
U
نظریه عقیده
balance theory
U
نظریه توازن
views
U
نظریه عقیده
reading
U
نظریه شور
facet theory
U
نظریه رویه ها
field theory
U
نظریه میدانی
continuity theory
U
نظریه پیوستگی
electron theory
U
نظریه الکترونی
hartree theory
U
نظریه هارتری
group theory
U
نظریه گروهها
information theory
U
نظریه اطلاعات
information theory
U
نظریه خبر
view
U
نظریه عقیده
information theory
U
نظریه اگاهی
group theory
U
نظریه گروهی
graph theory
U
نظریه گرافها
general theory
U
نظریه عمومی
heam yoei vooly
U
نظریه نیرو
game theory
U
نظریه بازی
innovation theory
U
نظریه نواوری
bard cannon theory
U
نظریه بارد- کنون
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
Group theory
U
نظریه گروه ها
[ریاضی]
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
switch theory
U
نظریه راه گزینی
expertize
U
نظریه فنی دادن
equal sacrifice theory
U
برطبق این نظریه
equal sacrifice theory
U
نظریه برابری فداکاری
affective arousal theory
U
نظریه برانگیختگی عاطفی
symptom substitution theory
U
نظریه جانشینی نشانه ها
second best theory
U
نظریه بهترین دوم
steady state theory
U
نظریه حالت پایا
counsels
U
نظریه دادن رایزنی
sampling theory
U
نظریه نمونه گیری
counselling
U
نظریه دادن رایزنی
counselled
U
نظریه دادن رایزنی
counseled
U
نظریه دادن رایزنی
relativistic quantum theory
U
نظریه کوانتومی نسبیتی
counsel
U
نظریه دادن رایزنی
crystal field theory
U
نظریه میدان بلور
quantity theory of money
U
نظریه مقداری پول
density wave theory
U
نظریه موج چگالی
quantum theory of valence
U
نظریه کوانتومی والانس
statistical learning theory
U
نظریه اماری یادگیری
decision theory
U
نظریه تصمیم گیری
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
theory of functions of a complex variable
U
نظریه توابع
[ریاضی]
Complex analysis
U
نظریه توابع
[ریاضی]
counterview
U
نظریه مخالف مواجهه
c.f.t
U
نظریه میدان بلور
real will
U
نظریه اراده واقعی
excess capacity theory
U
نظریه مازاد فرفیت
liquidity preference theory
U
نظریه رجحان نقدینگی
theory of saving
U
نظریه مربوط به پس انداز
valence bond theory
U
نظریه پیوند والانس
underconsumption theory
U
نظریه مصرف ناکافی
location theory
U
نظریه تعیین مکان
theory of numbers
U
نظریه اعداد
[ریاضی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com