English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
malthusian theory of population U فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
geometric progression U تصاعد هندسی
geometrical progression U فرایازی یا تصاعد هندسی
arithmetic progression U تصاعد عددی
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
quantity equation of exchange U یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
geometry of numbers U نظریه هندسی اعداد [ریاضی]
It'll be OK. <idiom> U بهبود میابد!
birth rates U ضریب افزایش جمعیت
birth rate U ضریب افزایش جمعیت
relative income hypothesis U براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
quantity theory of money U حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
progressions U تصاعد
progression U تصاعد
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
arithmetic progression U تصاعد حسابی
arithmetic progression U تصاعد ریاضی
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
arithmetic sequence U تصاعد حسابی [ریاضی]
gradationally U به ترتیب درجه به طریق تصاعد
articles U بصورت مواد در اوردن
article U بصورت مواد در اوردن
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
beef up U افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
damped wave U موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
rashwan medallion U ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
auxiliaries U پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد
auxiliary U پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد
coprocessor U پردازنده جانبی مخصوص مشابه آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی برای افزایش سرعت اجرا کار کند
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
nutrition U مواد غذائی
Mamluk Carpets U فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
staple food U مواد غذائی ضروری
Murghi rugs U فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
Mercerization U مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
mulnutrition U کمبود مواد غذائی در بدن
food rationing U جیره بندی مواد غذائی
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
lappets U [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
food stamp program U برنامه کمک مواد غذائی ازطرف دولت به نیازمندان
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
geometric design U طرح هندسی [این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
pomegrenate design U طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
notions U نظریه
recommendations U نظریه
queuing theory U نظریه صف
comment U نظریه
commented U نظریه
queing theory U نظریه صف
recommendation U نظریه
commenting U نظریه
thebe U نظریه
positioned U نظریه
theorems U نظریه
outlook U نظریه
viewpoint U نظریه
point of view U نظریه
viewpoints U نظریه
theory U نظریه
lookouts U نظریه
lookout U نظریه
theorem U نظریه
opinions U نظریه
views U نظریه
opinion U نظریه
theories U نظریه
in the light of U نظریه
points of view U نظریه
notion U نظریه
viewing U نظریه
two cents worth <idiom> U نظریه
suggestion U نظریه
position U نظریه
suggestions U نظریه
viewed U نظریه
view U نظریه
readings U نظریه شور
submission U افهار نظریه
notional U فکر نظریه
refuted U رد کردن نظریه
refutes U رد کردن نظریه
refuting U رد کردن نظریه
theoreticians U نظریه پرداز
stagnation thesis U نظریه رکود
transformational theory U نظریه تطور
theory of rent U نظریه اجاره
theory of value U نظریه ارزش
theory of accumulation U نظریه انباشته
value theory U نظریه ارزش
theorization U نظریه پردازی
theorem proving U اثبات نظریه
theory of relativity U نظریه نسبیت
three component theory U نظریه سه مولفهای
tetrachromatic theory U نظریه چهاررنگی
transformism U نظریه تطور
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
trireceptor theory U نظریه سه گیرندهای
two factor theory U نظریه دو عاملی
valence theory U نظریه والانسی
viscoelastic theory U نظریه ویسکوالاستیک
refute U رد کردن نظریه
theory of saving U نظریه پس انداز
game theory U نظریه بازیها
information theory U نظریه اطلاعات
dust cloud theory U نظریه غباری
duplicity theory U نظریه دو جزیی
innovation theory U نظریه نواوری
theoretician U نظریه پرداز
kinetic theory U نظریه جنبشی
continuity theory U نظریه پیوستگی
learning theory U نظریه یادگیری
consumption theory U نظریه مصرف
local theory U نظریه اختصاصی
logic theory U نظریه منطقی
information theory U نظریه خبر
information theory U نظریه اگاهی
heam yoei vooly U نظریه نیرو
game theory U نظریه بازی
general theory U نظریه عمومی
facet theory U نظریه رویه ها
equilibrium theory U نظریه تعادل
electron theory U نظریه الکترونها
electron theory U نظریه الکترونی
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
graph theory U نظریه گرافها
group theory U نظریه گروهها
economic theory U نظریه اقتصادی
hartree theory U نظریه هارتری
communication theory U نظریه ارتباط
communication theory U نظریه ارتباطات
maxwellian view U نظریه ماکسولی
theorists U نظریه پرداز
theorist U نظریه پرداز
queuing theory U نظریه صف بندی
recapitulation theory U نظریه بازپیدایی
automata theory U نظریه ماشینها
group theory U نظریه گروهی
attensity U در نظریه تیچز
replacement theory U نظریه جایگزینی
field theory U نظریه میدانی
reading U نظریه شور
representation theory U نظریه نمایش
quantum theory U نظریه کوانتومی
theory of numbers U نظریه اعداد
balance theory U نظریه توازن
molecular theory U نظریه مولکولی
capital theory U نظریه سرمایه
network theory U نظریه شبکه
noncontinuity theory U نظریه ناپیوستگی
one factor theory U نظریه یک عاملی
perturbation theory U نظریه اختلال
poetics U نظریه شاعرانه
price theory U نظریه قیمت
probability theory U نظریه احتمالات
probability theory U نظریه احتمال
social theory U نظریه اجتماعی
view U نظریه عقیده
viewed U نظریه عقیده
viewing U نظریه عقیده
views U نظریه عقیده
set theory U نظریه مجموعه ها
automata U نظریه ماشین ها
classical theory U نظریه کلاسیک
mechanistic theory U نظریه ماشینی نگری
underconsumption theory U نظریه مصرف ناکافی
counselling U نظریه دادن رایزنی
counselled U نظریه دادن رایزنی
liquidity preference theory U نظریه رجحان نقدینگی
location theory U نظریه تعیین مکان
logic theorist U نظریه پرداز منطقی
counsel U نظریه دادن رایزنی
mathematical learning theory U نظریه ریاضی یادگیری
counseled U نظریه دادن رایزنی
valence bond theory U نظریه پیوند والانس
maxwell theory og light U نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
ligand fild theory U نظریه میدان لیگاند
counsels U نظریه دادن رایزنی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com