English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
symptom substitution theory U نظریه جانشینی نشانه ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
pointers U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
substitution U جانشینی
vicarious U جانشینی
subrogation U جانشینی
succession U جانشینی
successions U جانشینی
locum tenecy U جانشینی
replacements U جانشینی
vicariousness U جانشینی
replacement U جانشینی
vicegerency U جانشینی
successions U ردیف جانشینی
paradigmatic axis U محور جانشینی
subsittution effect U اثر جانشینی
replacement capital U سرمایه جانشینی
succession U ردیف جانشینی
subsitute U جانشینی کالاها
elasticity of substitution U کشش جانشینی
potential substitution U جانشینی بالقوه
displacement reaction U واکنش جانشینی
standby time U زمان جانشینی
standby equipment U تجهیزات جانشینی
expromission U جانشینی بدهکار
substitution U تعویض جانشینی
complete substitution U جانشینی کالاها
substitute material U مواد جانشینی
substitution effect U اثر جانشینی
partial substitution U جانشینی مصرف
substitutionary U تعویض جانشینی
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
who claims the succession ? U چه کسی ادعای جانشینی
import substitution policy U سیاست جانشینی واردات
displacement titration U تیتر کردن جانشینی
replacement investment U سرمایه گذاری جانشینی
vicarious conditioning U شرطی شدن جانشینی
marginal rate of substitution U نرخ نهائی جانشینی
substitutional solid solution U محلول جامد جانشینی
alias U نام جانشینی که به فایل
supersession U جانشینی لغو شدگی
aliases U نام جانشینی که به فایل
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
partial substitution U جانشینی کامل برای دو کالا
trade off between inflation and U رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
u U جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
blind score U امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
theories U نظریه
recommendation U نظریه
recommendations U نظریه
position U نظریه
positioned U نظریه
lookout U نظریه
lookouts U نظریه
in the light of U نظریه
viewpoint U نظریه
theory U نظریه
theorem U نظریه
notion U نظریه
notions U نظریه
outlook U نظریه
points of view U نظریه
point of view U نظریه
opinions U نظریه
opinion U نظریه
viewpoints U نظریه
theorems U نظریه
queuing theory U نظریه صف
viewing U نظریه
viewed U نظریه
queing theory U نظریه صف
thebe U نظریه
view U نظریه
suggestions U نظریه
suggestion U نظریه
two cents worth <idiom> U نظریه
comment U نظریه
commented U نظریه
commenting U نظریه
views U نظریه
theory of numbers U نظریه اعداد
theory of relativity U نظریه نسبیت
theory of rent U نظریه اجاره
theory of saving U نظریه پس انداز
theorization U نظریه پردازی
theorem proving U اثبات نظریه
theory of accumulation U نظریه انباشته
reading U نظریه شور
replacement theory U نظریه جایگزینی
representation theory U نظریه نمایش
social theory U نظریه اجتماعی
stagnation thesis U نظریه رکود
innovation theory U نظریه نواوری
continuity theory U نظریه پیوستگی
tetrachromatic theory U نظریه چهاررنگی
transformism U نظریه تطور
theory of value U نظریه ارزش
notional U فکر نظریه
submission U افهار نظریه
theoreticians U نظریه پرداز
theoretician U نظریه پرداز
refuting U رد کردن نظریه
refutes U رد کردن نظریه
refuted U رد کردن نظریه
value theory U نظریه ارزش
three component theory U نظریه سه مولفهای
transformational theory U نظریه تطور
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
trireceptor theory U نظریه سه گیرندهای
two factor theory U نظریه دو عاملی
valence theory U نظریه والانسی
viscoelastic theory U نظریه ویسکوالاستیک
refute U رد کردن نظریه
logic theory U نظریه منطقی
heam yoei vooly U نظریه نیرو
hartree theory U نظریه هارتری
group theory U نظریه گروهی
group theory U نظریه گروهها
graph theory U نظریه گرافها
general theory U نظریه عمومی
game theory U نظریه بازی
game theory U نظریه بازیها
field theory U نظریه میدانی
perturbation theory U نظریه اختلال
one factor theory U نظریه یک عاملی
information theory U نظریه اگاهی
maxwellian view U نظریه ماکسولی
local theory U نظریه اختصاصی
molecular theory U نظریه مولکولی
network theory U نظریه شبکه
learning theory U نظریه یادگیری
noncontinuity theory U نظریه ناپیوستگی
kinetic theory U نظریه جنبشی
information theory U نظریه اطلاعات
information theory U نظریه خبر
facet theory U نظریه رویه ها
equilibrium theory U نظریه تعادل
communication theory U نظریه ارتباط
communication theory U نظریه ارتباطات
queuing theory U نظریه صف بندی
classical theory U نظریه کلاسیک
capital theory U نظریه سرمایه
balance theory U نظریه توازن
recapitulation theory U نظریه بازپیدایی
automata theory U نظریه ماشینها
attensity U در نظریه تیچز
quantum theory U نظریه کوانتومی
consumption theory U نظریه مصرف
probability theory U نظریه احتمال
electron theory U نظریه الکترونها
electron theory U نظریه الکترونی
poetics U نظریه شاعرانه
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
economic theory U نظریه اقتصادی
dust cloud theory U نظریه غباری
duplicity theory U نظریه دو جزیی
price theory U نظریه قیمت
probability theory U نظریه احتمالات
readings U نظریه شور
views U نظریه عقیده
set theory U نظریه مجموعه ها
theorists U نظریه پرداز
theorist U نظریه پرداز
automata U نظریه ماشین ها
view U نظریه عقیده
viewed U نظریه عقیده
viewing U نظریه عقیده
general theory of relativity U نظریه نسبیت عمومی
location theory U نظریه تعیین مکان
mathematical learning theory U نظریه ریاضی یادگیری
maxwell theory og light U نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
mechanistic theory U نظریه ماشینی نگری
underconsumption theory U نظریه مصرف ناکافی
liquidity preference theory U نظریه رجحان نقدینگی
ligand fild theory U نظریه میدان لیگاند
valence bond theory U نظریه پیوند والانس
labor theory of value U نظریه ارزش کار
l.f.t. U نظریه میدان لیگاند
james lange theory U نظریه جیمز- لانگه
young helmholtz theory U نظریه یانگ- هلمهولتس
put in one's two cents <idiom> U به شخصی نظریه دادن
switched on <idiom> U لحنی با نظریه تازه
need press theory U نظریه نیاز- فشار
quantity theory of money U نظریه مقداری پول
theory of saving U نظریه مربوط به پس انداز
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com