Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
stacks
U
انباشته
fullest
U
انباشته
cumulative
U
انباشته
stockpiling
U
انباشته
stored
U
انباشته
acervate
U
انباشته
filled
U
انباشته
cramped
U
انباشته
stockpile
U
انباشته
stockpiled
U
انباشته
stacked
U
انباشته
stack
U
انباشته
full
U
انباشته
massed
U
انباشته
full to repletion
U
انباشته
oodlins
U
انباشته
stockpiles
U
انباشته
oodles
U
انباشته
cumulate
U
انباشته
stodgy
U
انباشته
tump
U
انباشته
congeries
U
انباشته
stocked
U
انباشته انباره
accumulated
U
انباشته شده
quarries
U
توده انباشته
jackpots
U
جوایزرویهم انباشته
accumulated error
U
خطای انباشته
stockpiling
U
انباشته کردن
jackpot
U
جوایزرویهم انباشته
replete
U
تکمیل انباشته
quarrying
U
توده انباشته
stock
U
انباشته انباره
quarry
U
توده انباشته
stockpiled
U
انباشته کردن
stockpile
U
انباشته کردن
stored program
U
برنامه انباشته
stockpiles
U
انباشته کردن
stored program
U
بابرنامه انباشته
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
stacked column graph
U
نمودار ستونی انباشته
stacked column chart
U
جدول ستونی انباشته
rick
U
یونجه روی هم انباشته
gabion
U
سبد انباشته ازسنگ
backlog
U
کارناتمام یا انباشته پس افت
backlogs
U
کارناتمام یا انباشته پس افت
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
cumuli
U
ابر متراکم و روی هم انباشته
cumulus
U
ابر متراکم و روی هم انباشته
the desk is piled with books
U
میز از کتاب انباشته شده است
lumberyards
U
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyard
U
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
in the light of
U
نظریه
theory
U
نظریه
lookouts
U
نظریه
thebe
U
نظریه
two cents worth
<idiom>
U
نظریه
outlook
U
نظریه
queing theory
U
نظریه صف
viewpoints
U
نظریه
theorems
U
نظریه
theorem
U
نظریه
queuing theory
U
نظریه صف
viewpoint
U
نظریه
theories
U
نظریه
lookout
U
نظریه
positioned
U
نظریه
position
U
نظریه
points of view
U
نظریه
point of view
U
نظریه
opinions
U
نظریه
opinion
U
نظریه
notions
U
نظریه
notion
U
نظریه
suggestion
U
نظریه
recommendations
U
نظریه
recommendation
U
نظریه
view
U
نظریه
viewed
U
نظریه
viewing
U
نظریه
suggestions
U
نظریه
comment
U
نظریه
views
U
نظریه
commented
U
نظریه
commenting
U
نظریه
congested
U
فشرده انباشته شده بهم فشرده
hartree theory
U
نظریه هارتری
logic theory
U
نظریه منطقی
maxwellian view
U
نظریه ماکسولی
molecular theory
U
نظریه مولکولی
network theory
U
نظریه شبکه
noncontinuity theory
U
نظریه ناپیوستگی
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
perturbation theory
U
نظریه اختلال
poetics
U
نظریه شاعرانه
price theory
U
نظریه قیمت
local theory
U
نظریه اختصاصی
learning theory
U
نظریه یادگیری
heam yoei vooly
U
نظریه نیرو
probability theory
U
نظریه احتمالات
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
information theory
U
نظریه اگاهی
information theory
U
نظریه خبر
information theory
U
نظریه اطلاعات
theory of rent
U
نظریه اجاره
innovation theory
U
نظریه نواوری
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
probability theory
U
نظریه احتمال
transformational theory
U
نظریه تطور
transformism
U
نظریه تطور
stagnation thesis
U
نظریه رکود
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
valence theory
U
نظریه والانسی
theory of numbers
U
نظریه اعداد
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
theorization
U
نظریه پردازی
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
social theory
U
نظریه اجتماعی
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
theory of saving
U
نظریه پس انداز
queuing theory
U
نظریه صف بندی
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
theory of value
U
نظریه ارزش
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
representation theory
U
نظریه نمایش
value theory
U
نظریه ارزش
theorem proving
U
اثبات نظریه
group theory
U
نظریه گروهی
views
U
نظریه عقیده
capital theory
U
نظریه سرمایه
classical theory
U
نظریه کلاسیک
communication theory
U
نظریه ارتباطات
viewing
U
نظریه عقیده
communication theory
U
نظریه ارتباط
consumption theory
U
نظریه مصرف
continuity theory
U
نظریه پیوستگی
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
dust cloud theory
U
نظریه غباری
set theory
U
نظریه مجموعه ها
economic theory
U
نظریه اقتصادی
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
electron theory
U
نظریه الکترونی
balance theory
U
نظریه توازن
automata theory
U
نظریه ماشینها
attensity
U
در نظریه تیچز
viewed
U
نظریه عقیده
theorist
U
نظریه پرداز
theorists
U
نظریه پرداز
refute
U
رد کردن نظریه
refuted
U
رد کردن نظریه
refutes
U
رد کردن نظریه
refuting
U
رد کردن نظریه
theoreticians
U
نظریه پرداز
submission
U
افهار نظریه
notional
U
فکر نظریه
automata
U
نظریه ماشین ها
view
U
نظریه عقیده
reading
U
نظریه شور
readings
U
نظریه شور
electron theory
U
نظریه الکترونها
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
theoretician
U
نظریه پرداز
general theory
U
نظریه عمومی
facet theory
U
نظریه رویه ها
game theory
U
نظریه بازی
field theory
U
نظریه میدانی
game theory
U
نظریه بازیها
graph theory
U
نظریه گرافها
group theory
U
نظریه گروهها
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
james lange theory
U
نظریه جیمز- لانگه
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
l.f.t.
U
نظریه میدان لیگاند
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
bard cannon theory
U
نظریه بارد- کنون
expertize
U
نظریه فنی دادن
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
switch theory
U
نظریه راه گزینی
theory of numbers
U
نظریه اعداد
[ریاضی]
labor theory of value
U
نظریه ارزش کار
affective arousal theory
U
نظریه برانگیختگی عاطفی
Group theory
U
نظریه گروه ها
[ریاضی]
switched on
<idiom>
U
لحنی با نظریه تازه
put in one's two cents
<idiom>
U
به شخصی نظریه دادن
young helmholtz theory
U
نظریه یانگ- هلمهولتس
general theory of relativity
U
نظریه نسبیت عمومی
counseled
U
نظریه دادن رایزنی
valence bond theory
U
نظریه پیوند والانس
sampling theory
U
نظریه نمونه گیری
underconsumption theory
U
نظریه مصرف ناکافی
counselled
U
نظریه دادن رایزنی
counselling
U
نظریه دادن رایزنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com