English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conversational system U نظام محاورهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
dress left U از چپ نظام یا از راست نظام
conversationally U محاورهای
colloquial U محاورهای
interactive U محاورهای
dialogic U محاورهای
conversational mode U مد محاورهای
conversational U محاورهای
conversational system U سیستم محاورهای
conversational language U زبان محاورهای
conversational operation U عملیات محاورهای
conversational interaction U ارتباط محاورهای
conversational mode U حالت محاورهای
interactive query U پرس و جو محاورهای
interactive program U برنامه محاورهای
interactive videodisk U ویدئودیسک محاورهای
conversational mode U باب محاورهای
interactive graphics system U سیستم گرافیکی محاورهای
conversational programming U برنامه سازی محاورهای
targeted U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targets U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targetting U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targetted U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targeting U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
planit U زبان برنامه نویسی برای اموزش محاورهای
target U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
insert mode U حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها
connects U مدت زمانی که کاربر دارد یک سیستم محاورهای میشود
operates U ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
connect U مدت زمانی که کاربر دارد یک سیستم محاورهای میشود
operated U ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
operate U ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
interactive U ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
frees U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
inquiries U حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
freed U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freeing U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
inquiry U حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
newton raphson U اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
database U بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
jobs U استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
databases U بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
job U استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
menu display U روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
icon U نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
ikons U نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
icons U نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
military U نظام
left d. U نظام به چپ
system U نظام
trends U نظام
trend U نظام
chuck U سه نظام
chucked U سه نظام
systems U نظام
chucks U سه نظام
closed system U نظام بسته
dynamic system U نظام پویا
economic system U نظام اقتصادی
capitalist system U نظام کاپیتالیسم
caste system U نظام کاستی
filing system U نظام بایگانی
educational system U نظام اموزشی
factory system U نظام کارخانهای
colonial system U نظام استعماری
agrarian system U نظام ارضی
collectivism U نظام اشتراکی
cognitive system U نظام شناختی
delusional system U نظام هذیانی
cutter chuck U سه نظام فرز
class system U نظام طبقاتی
communication system U نظام ارتباطی
chuck wrench U اچار سه نظام
communist system U نظام کمونیستی
credit system U نظام اعتباری
centralized system U نظام متمرکز
drill chuck U سه نظام مته
dual price system U نظام دو قیمتی
foot infantry U پیاده نظام
hand operated chuck U سه نظام دستی
household system U نظام خانوادگی
serfdom system U نظام رعیتی
serfdom system U نظام سرفی
skirmisher U پیاده نظام
social system U نظام اجتماعی
system dynamics U پویائی نظام
systematization U نظام دهی
systems analysis U نظام شناسی
tax system U نظام مالیاتی
taylorism U نظام تیلور
the military profession U کار نظام
underdetermined system U نظام نامعین
value system U نظام ارزشها
yeomanry U سواره نظام
mechanism of the organ U نظام تشکیلات
serfdom U نظام رعیتی
serfdom U نظام دهقانی
household system U نظام تولیدخانوادگی
incentive system U نظام تشویقی
price system U نظام قیمت
jaw chuck U سه نظام فک دار
landlordism U نظام اربابی
man power U مشمولین نظام
market system U نظام بازار
miniature system U خرده نظام
mixed system U نظام مختلط
welfare system U نظام رفاهی
mnemonic system U نظام یادیار
modern system U نظام نوین
modern system U نظام جدید
musculature U نظام عضلانی
open system U نظام باز
price system U نظام قیمتی
sensorium U نظام حسی
code U نظام نامه
chuck U صفحه نظام
regulations U نظام نامه
infantry U پیاده نظام
chucked U دستگاه نظام
serviced U نظام وفیفه
accounting system U نظام حسابداری
action system U نظام عمل
exemption U معافی نظام
military U مربوط به نظام
chucked U صفحه نظام
chucks U صفحه نظام
chucks U دستگاه نظام
horseman U سواره نظام
conscription U نظام وفیفه
military service U نظام وفیفه
dragoon U سواره نظام
dragoons U سواره نظام
phonology U نظام صوتی
service U نظام وفیفه
chuck U دستگاه نظام
systems U نظام سیستم
biological system U نظام زیستی
order U نظام معماری
socialism U نظام اشتراکی
biosystem U نظام زیستی
communism U نظام اشتراکی
feudalism U نظام زمینداری
boring chuck U سه نظام مته
cavalry U سواره نظام
binary system U نظام دو نمادی
horse U سواره نظام
banking system U نظام بانکداری
system U نظام سیستم
barter system U نظام پایاپای
barter system U نظام تهاتری
double standard U نظام دو معیاری
conscript U مشمول نظام کردن
infantryman U جمعی پیاده نظام
ironside U نام سواره نظام
janizary U سرباز پیاده نظام
normal interval U فرمان از جلو نظام
cosmos U نظام عالم وجود
infantrymen U سرباز پیاده نظام
infantrymen U جمعی پیاده نظام
national service U خدمت نظام وظیفه
wage system U نظام پرداخت دستمزد
merit system U نظام شایستگی نگر
monarchical U هواداری نظام شاهی
light infantry U پیاده نظام سبک
voting system U نظام رای گیری
phylarch U فرمانده سواره نظام
conscription law U قانون نظام وفیفه
slackers U فراری ازخدمت نظام
slacker U فراری ازخدمت نظام
simultaneous equation system U نظام معادلات همزمانی
social security system U نظام تامین اجتماعی
systems approach U رویکرد نظام نگر
systematized delusions U هذیانهای نظام یافته
to bear arms U خدمت نظام کردن
to enter the military U داخل نظام شدن
selective service U خدمت داوطلبانه نظام
voluntaryist U مخالف نظام وفیفه
planning system U نظام برنامه ریزی
progressive tax system U نظام مالیات تصاعدی
proportional tax system U نظام مالیات تناسبی
quota system U نظام سهمیه بندی
rationing system U نظام جیره بندی
rationing system U نظام سهمیه بندی
regressive tax system U نظام مالیاتی کاهنده
regressive tax system U نظام مالیاتی نزولی
right shoulder arms U فرمان ازراست نظام
infantryman U سرباز پیاده نظام
cavalry unit U یکان سوار نظام
constitutions U نظام نامه مزاج
constitution U نظام نامه مزاج
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
military service U خدمت نظام وفیفه
conscripts U مشمول نظام کردن
effective tax system U نظام موثر مالیاتی
electrically operated chuck U سه نظام با عملکرد الکتریکی
exchange rate system U نظام نرخ ارز
extended family system U نظام فامیلی گسترده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com