English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
octal notation U نشان گذاری هشت هشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
impression U نشان گذاری
mark sensing U نشان گذاری
idegraphy U نشان گذاری
impressions U نشان گذاری
notations U نشان گذاری
notation U نشان گذاری
punctuation U نشان گذاری تاکید
radix notation U نشان گذاری مبنایی
positional notation U نشان گذاری مرتبهای
postfix notation U نشان گذاری پسوندی
prefix notation U نشان گذاری پیشوندی
binary notation U نشان گذاری دودویی
decimal notation U نشان گذاری دهدهی
iinfix notation U نشان گذاری میانوندی
positional notation U نشان گذاری مکانی
polish notation U نشان گذاری لهستانی
binary notation U نشان گذاری دودوئی
scientific notation U نشان گذاری علمی
excess n notation U نشان گذاری با افزونی n
infix notation U نشان گذاری میانوندی
floating point notation U نشان گذاری با ممیز شناور
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
fixed point notation U نشان گذاری با ممیز ثابت
phraseography U نشان گذاری بجای عبارت
rubrication U نشان گذاری برنگ قرمز
reverse polish notation U نشان گذاری لهستانی معکوس
punctuating U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate U نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated U نشان گذاری کردن نقطه دار
milestones U بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestone U بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
marking ink U مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
narthex U هشتی
porch U هشتی
porches U هشتی
porched U هشتی دار
octal U هشت هشتی
esonarthex U [هشتی ورودی کلیسا]
porches U رواق ورودی هشتی
vestibules U دالان سرپوشیده هشتی
porch U رواق ورودی هشتی
vestibule U دالان سرپوشیده هشتی
octal digit U رقم هشت هشتی
octal number U عدد هشت هشتی
narthex U هشتی ورودی کلیسا
octal numeral U رقم هشت هشتی
octal point U ممیز هشت هشتی
decimal to octal conversion U تبدیل دهدهی به هشت هشتی
octal number system U سیستم عددی هشت هشتی
stair towers turrets U برجهای پله دار جانبی هشتی ورودی
Galilee U [هشتی ورودی کلیسا بین نمای داخلی و خارجی رواق] [معماری]
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
garters U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
exonarthex U [هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry U دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
markings U نشان دار سازی نشان
marking U نشان دار سازی نشان
poniter U نشان دهنده نشان گیرنده
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
mark U نشان کردن نشان
marks U نشان کردن نشان
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
coding U کد گذاری
indention U تو گذاری
lineation U خط گذاری
indentations U دندانه گذاری
numbering U شماره گذاری
mining U مین گذاری
weft insertion U پود گذاری
ovulation U تخمک گذاری
spacing U فاصله گذاری
lettering U حروف گذاری
sanding U ماسه گذاری
costing U قیمت گذاری
costing U هزینه گذاری
investment U سرمایه گذاری
indentation U دندانه گذاری
piping U لوله گذاری
edging U لبه گذاری
trapping U تله گذاری
insertion U جوف گذاری
edgings U لبه گذاری
valuation U ارزش گذاری
coding U کد گذاری چیزی
coding U علامت گذاری
structuralization U بنیان گذاری
valuations U ارزش گذاری
investments U سرمایه گذاری
juxtaposition U پهلوی هم گذاری
mark U علامت گذاری
synthesised U هم گذاری کردن
marks U علامت گذاری
masking U نقاب گذاری
wicking U فتیله گذاری
tubing U لوله گذاری
load U فشنگ گذاری
loads U فشنگ گذاری
undervaluation U کم ارزش گذاری
punctuation U نقطه گذاری
exposure U درمعرض گذاری
exposures U درمعرض گذاری
invest U سرمایه گذاری
investing U سرمایه گذاری
markings U علامت گذاری
marking U علامت گذاری
devising U ارث گذاری
loading U بار گذاری
encoding U رمز گذاری
denominations U نام گذاری
synthesizing U هم گذاری کردن
synthesizes U هم گذاری کردن
synthesized U هم گذاری کردن
synthesize U هم گذاری کردن
synthesising U هم گذاری کردن
synthesises U هم گذاری کردن
demarcation U علامت گذاری
devise U ارث گذاری
devised U ارث گذاری
devises U ارث گذاری
invests U سرمایه گذاری
pointing U نقطه گذاری
enterprises U سرمایه گذاری
frustration U عقیم گذاری
frustrations U عقیم گذاری
grading U نمره گذاری
pagination U صفحه گذاری
scoring U نمره گذاری
legislation U قانون گذاری
coronation U تاج گذاری
coronations U تاج گذاری
policy making U سیاست گذاری
policy-making U سیاست گذاری
pricing U قیمت گذاری
scaling U مقیاس گذاری
enterprise U سرمایه گذاری
collocation U باهم گذاری
insulation U عایق گذاری
filling U لایی گذاری
fillings U لایی گذاری
discrimination U فرق گذاری
earmarking U علامت گذاری
finance U سرمایه گذاری
casings U لوله گذاری
financed U سرمایه گذاری
casing U لوله گذاری
finances U سرمایه گذاری
financing U سرمایه گذاری
invested U سرمایه گذاری
hypothecation U رهن گذاری
prefixion U پیش گذاری
cupellation U قال گذاری
iatraliptics U مرهم گذاری
prefixture U سرواژه گذاری
setting U کار گذاری
capitalization U سرمایه گذاری
settings U کار گذاری
petarder U مامورخرج گذاری پل
codes and codification U علامت گذاری
minelaying U مین گذاری
prefixion U جلو گذاری
hyphenation U خط تیره گذاری
headings U عنوان گذاری
disposure U درمعرض گذاری
preterition U فرو گذاری
puncuation U نقطه گذاری
limit of load U حد بار گذاری
imposition of hands U دست گذاری
prochronism U جلوترتاریخ گذاری
lable U جهت گذاری
padding U لایی گذاری
demomination U نام گذاری
lodgment U ودیعه گذاری
lodgement U ودیعه گذاری
dimensioning U اندازه گذاری
heading U عنوان گذاری
prefixture U جلو گذاری
sedimentation U لایه گذاری
sedimentation U رسوب گذاری
interposition U پا میان گذاری
sequencing U ترتیب گذاری
denomination U نام گذاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com