Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mixed radix notation
U
نشان گذاری امیخته مبنا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
notations
U
نشان گذاری
impressions
U
نشان گذاری
idegraphy
U
نشان گذاری
mark sensing
U
نشان گذاری
notation
U
نشان گذاری
impression
U
نشان گذاری
radix notation
U
نشان گذاری مبنایی
positional notation
U
نشان گذاری مکانی
scientific notation
U
نشان گذاری علمی
infix notation
U
نشان گذاری میانوندی
iinfix notation
U
نشان گذاری میانوندی
decimal notation
U
نشان گذاری دهدهی
binary notation
U
نشان گذاری دودویی
binary notation
U
نشان گذاری دودوئی
excess n notation
U
نشان گذاری با افزونی n
prefix notation
U
نشان گذاری پیشوندی
polish notation
U
نشان گذاری لهستانی
punctuation
U
نشان گذاری تاکید
postfix notation
U
نشان گذاری پسوندی
positional notation
U
نشان گذاری مرتبهای
phraseography
U
نشان گذاری بجای عبارت
octal notation
U
نشان گذاری هشت هشتی
floating point notation
U
نشان گذاری با ممیز شناور
fixed point notation
U
نشان گذاری با ممیز ثابت
reverse polish notation
U
نشان گذاری لهستانی معکوس
rubrication
U
نشان گذاری برنگ قرمز
punctuate
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuating
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
milestone
U
بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestones
U
بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
marking ink
U
مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
portmanteau
U
امیخته
portmanteaus
U
امیخته
mixtures
U
امیخته
mixture
U
امیخته
mixed
U
امیخته
interwrought
U
در هم امیخته
medleys
U
امیخته
motley
U
امیخته
medley
U
امیخته
zygose
U
امیخته
portmanteaux
U
امیخته
mixed gas
U
گاز امیخته
coalescent
U
بهم امیخته
mixed tides
U
کشندهای امیخته
mixed crystal
U
کریستال امیخته
mixed mode
U
باب امیخته
mixed number
U
عدد امیخته
impanate
U
امیخته بنان
cold mix
U
امیخته سرد
immiscible
U
امیخته نشدنی
mincemeat
U
قیمه امیخته باکشمش
lemon squash
U
شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
mixed mode experssion
U
عبارت امیخته یاب
oxyhydrogen
U
اکسیژن امیخته به ایدروژن
pranks
U
شوخی امیخته بافریب
chrism
U
روغن امیخته بابلسان
gold amalgam
U
جیوه امیخته بازر
oil is immiscible with water
U
روغن با اب امیخته نمیشود
prank
U
شوخی امیخته بافریب
d. butter
U
کره اب کرده و امیخته با ارد
deep laid
U
امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
mixed mode macro
U
درشت دستور امیخته باب
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
neo platonism
U
فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
poudrette
U
کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
base line
U
خط مبنا
radix
U
مبنا
grade line
U
خط مبنا
datum
U
مبنا
datum deck
U
پل مبنا
datum line
U
خط مبنا
benchmarks
U
مبنا
basis
U
مبنا
benchmark
U
مبنا
loam
U
خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
lingua francas
U
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
law french
U
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
lingua franca
U
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
think piece
U
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
base map
U
نقشه مبنا
radix point
U
نقطه مبنا
range
U
منحنی مبنا
base rate
U
نرخ مبنا
design speed
U
سرعت مبنا
foundation
U
پایه مبنا
ranged
U
منحنی مبنا
basis
U
مبنا بنیاد
ranges
U
منحنی مبنا
outline plan
U
طرح مبنا
reference point
U
نقطه مبنا
reference cell
U
پیل مبنا
reference electrode
U
الکترود مبنا
datum plane
U
افق مبنا
flash color
U
رنگ مبنا
reference phase
U
فاز مبنا
radix complement
U
مکمل مبنا
reference piece
U
توپ مبنا
datum
U
سطح مبنا
flat paint
U
رنگ مبنا
base speed
U
سرعت مبنا
bench mark
U
نشانه مبنا
base camp
U
پایگاه مبنا
basis price
U
قیمت مبنا
basing rate
U
نرخ مبنا
base mortar
U
خمپاره مبنا
base mortar
U
قبضه مبنا
base number
U
عدد مبنا
basic load
U
بار مبنا
base peak
U
پیک مبنا
base period
U
زمان مبنا
base unit
U
یکان مبنا
base piece
U
توپ مبنا
basic price
U
قیمت مبنا
base piece
U
قبضه مبنا
base price
U
قیمت مبنا
basic capacity
U
گنجایش مبنا
base rate
U
تعرفه مبنا
base address
آدرس مبنا
base rates
U
نرخ مبنا
base point
U
نقطه مبنا
base rates
U
تعرفه مبنا
chart base
U
چارت مبنا
bottom plate
U
صفحه مبنا
imbroglio
U
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
ingratiatory
U
طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
omnim gatherum
U
امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
oxyhydrogen blowpipe
U
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
imbroglios
U
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
base symbol
U
علایم قراردادی مبنا
base stock control
U
کنترل موجودی مبنا
elevation
U
تراز از سطح مبنا
ranges
U
تغییر کردن خط مبنا
ranged
U
تغییر کردن خط مبنا
range
U
تغییر کردن خط مبنا
elevations
U
تراز از سطح مبنا
absolute paths
U
مسیر نسبت به یک مبنا
base line end station
U
ایستگاه انتهایی خط مبنا
tragi comedy
U
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
garter
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
kamptulicon
U
یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star
U
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry
U
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
reference line
U
خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
base circle
U
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rise and fall
U
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
markings
U
نشان دار سازی نشان
poniter
U
نشان دهنده نشان گیرنده
marking
U
نشان دار سازی نشان
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
incorporating mill
U
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
gouache
U
رنگ کاری با رنگی که در اب حل شده و با عسل و صمغ امیخته شده
jargonize
U
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
supervisory
U
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something
U
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
plene administravit
U
بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reference datum
U
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
test piece
U
توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
marks
U
نشان کردن نشان
mark
U
نشان کردن نشان
reciprocal agreement
U
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
hexadecimal notation
U
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
base depot
U
امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
hex
U
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
basic ration
U
جیره مقدماتی جیره مبنا
coding
U
کد گذاری
lineation
U
خط گذاری
indention
U
تو گذاری
valuations
U
ارزش گذاری
coding
U
علامت گذاری
policy-making
U
سیاست گذاری
pricing
U
قیمت گذاری
minelaying
U
مین گذاری
petarder
U
مامورخرج گذاری پل
policy making
U
سیاست گذاری
juxtaposition
U
پهلوی هم گذاری
punctuation
U
نقطه گذاری
lodgement
U
ودیعه گذاری
lodgment
U
ودیعه گذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com